زمان زنده و در جریان است و میداند که همهچیز دراین دنیا روی دور تکرار است. انگار که خدا هر چند وقت یکبار خاک داستانهای قدیمی را بتکاند و دوباره به ما نشانشان بدهد.ما، امت اشکیم. امتی که نباید فراموش کنیم آن روزها در دل تاریخ چه کسی ذبح دین شد. نهفقط برای اینکه یادشان را به سبب خدمتی که برای زندهنگهداشتن میراث پیامبرخدا(ص) کردهاند گرامی بداریم و بهخاطر حب در قلبمان برای داغشان خون گریه کنیم، نه! چون بزرگانمان خوب میدانستند زمان حافظه دارد. چون خوب میدانستند که اگر نگاهمان را از آن روزها بگیریم، همان بلا سر خودمان میآید. بزرگانمان به ما گفتند درِ این خانه بمانیم و سفت آن را بچسبیم که یک وقت خدای ناکرده مثل کوفیها نشویم. که خدای ناکرده جهل بر ما غلبه نکند که قرآن روی نیزهها پرپرشودو ما حواسمان پرت چیزهای دیگر باشد. که خدایناکرده برای یک وجب بیشتر جا در این دنیا، ایمان و اماممان را بفروشیم. بزرگان ما اینهارا به ما گفتند وازماخواستند روضهها را نهفقط برای حال بکا، بلکه برای فکرکردنها و درس گرفتنهای بیشتر از تاریخ برویم. چون تاریخ تکرار میشود و آوینی یکجایی گفته بود «عاشورا هنوز شب نشده!»