گفت‌وگو با ماندانا عبقری، نویسنده و کارگردان «پاروزن یکدست»

هایکویی که دیدنی شد

‌گفت‌وگو با مرتضی کوهی، نویسنده و کارگردان نمایش «پس از»

قصه حدیث نفس گمشده

نمایش «پس از» نوشته و کار مرتضی کوهی بعد از برگزیده شدن در جشنواره تئاتر هم آغاز اجراهای موفقی در تئاتر شهر داشت و حالا دور دوم اجراهای خود را در تئاتر هامون روی صحنه دارد. این نمایش که جایزه اول کارگردانی، جایزه بهترین اثر، جایزه بازیگر اول مرد نمایش، جایزه اول نمایشنامه، جایزه دوم طراحی صحنه و...را از جشنواره تئاترهم کسب کرده با تهیه‌کنندگی امیرموسی کاظمی و بازی مهران مرادی، پیمان محسنی و شیدا پهلوان روی صحنه می‌رود.
کد خبر: ۱۴۶۰۷۸۳
نویسنده سحر سلطانی - گروه فرهنگ و هنر
 
مرتضی کوهی‌ بازیگر و کارگردان تئاتر، دوران تحصیلات دانشگاهی خود را در دانشگاه هنر تهران گذرانده و نمایش پس از بعد از چند بار تلاش و تجربه‌اندوزی به نوعی آزمون سوم کارگردانی‌اش محسوب می‌شود چون معتقد است؛ هر یک قدم در کار هنر فارغ از خرد یا گران بودن یک آزمون و یک پله در جهت ارتقای خود، اندیشه و جهان فکری اوست. با مرتضی کوهی درباره این نمایش نسبتا تجربی گفت‌وگو کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

چطور شد که به ایده «پس از» رسیدید؟
واقعیت را بگویم در خلوت شخصی به ایده‌ اصلی نمایشنامه رسیدم. همه ما انسان‌ها حدیث نفس داریم و با خودمان حرف می‌زنیم. شبی تنها نشسته بودم و توی دلم با خودم حرف می‌زدم که به فکرم رسید اگر کسی نتواند با خودش حرف بزند، چه می‌شود؟ اگر این حدیث نفس جلوه فیزیکی پیدا کند یا اگر یکی خودش را ببیند که از توی آینه بیرون می‌آید چه اتفاق دراماتیکی می‌تواند باشد و از همین‌جا ایده شکل گرفت و هر روز بیشتر جان گرفت. در ادامه به‌دلیل حساسیت موضوع، وارد مقوله‌ روان‌شناسی شدم که ضرورت داشت. ایده و طرح که برایم اهمیت بیشتری پیدا کرد، مطالعات میدانی و تحقیقات اضافه شد.
 
از ابتدا مسیر کار کردن‌تان مشخص بود؟
چون شیوه به شکل کارگاهی پیش می‌رفت، اتودهای تمرینی و نگارشی را همزمان انجام می‌دادیم. چیزی که قطعی و مشخص بود، ایده و طرح بود. در واقع تمام عناصر در اختیار همین مقوله بود‌. پس برای من کارگردانی مسیر تا حد زیادی مشخص بود اما در شیوه کارگاهی هر چیزی می‌تواند تاثیرگذار باشد و جهت بدهد. به نظرم این جزو مزایای یک شیوه است و امکان ایده‌آلی برای گروه فراهم می‌کند. ما هم در طول پنج ماه تمرین مداوم در مواجهه با این امکان، بسیار با‌انعطاف برخورد کردیم.
 
چقدر حضور در جشنواره هم آغاز، انگیزه خلق این اثر شد؟
ببینید! جشنواره هم برای معرفی استعدادهای جوان آغازگر اتفاق مهمی در تئاتر این مملکت بود. ما خیلی پیشتر از «آغاز» هم تمرینات را شروع کرده بودیم ولی قطعا وقتی پذیرش پس از در جشنواره مطرح شد با جدیت بیشتری کار را پیش بردیم. صرفا برای جشنواره کار نکردیم اما حضور در این اتفاق و رقابت با گروه‌های دیگر برای ما آزمایش مهمی بود در جهت محک زدن خودمان که خدا را شکر با کلی دستاورد سربلند بیرون آمدیم. می‌دانید که جوایز کار برتر، نمایشنامه برتر، کارگردانی برتر، بازیگری اول و سوم و طراحی صحنه‌ برتر جشنواره را کسب کردیم.
 
نمایش پس از با طی چه مراحلی سرانجام یافت؟
بعد از خلوت شخصی من کارگردان، کار به شکل کارگاهی به کمک اتودهای تمرین و نگارش با تحقیقات میدانی و مطالعات کتابخانه‌ای پیش رفت. بعد از سه ماه تلاش بی‌وقفه نمایشنامه آماده شد و بعد بازیگران حال حاضر اضافه شدند و دوباره در طول دو ماه تمرین مداوم کار آماده‌‌ اجرا شد.
 
برگزیده شدن در جشنواره، چه حس و حالی را برای شما و گروه‌تان داشت؟
کلا هر تلاشی از طرف هر شخصی وقتی مورد توجه و تشویق قرار می‌گیرد برای فرد، حال خوب و امیدواری را به جا می‌گذارد. ما هم خیلی خوشحال بودیم و می‌دانستیم که حالا مسیر پیش رو‌ سخت‌تر شده است. آگاه بودیم که نباید مغرور بشویم و باید تلاش‌مان را خیلی خیلی بیشتر کنیم. ما هنوز داریم روی «پس از» مطالعه می‌کنیم و تحولات داریم. دور دوم اجراها هستیم اما فرآیند خلاق، لحظه‌ای متوقف نشده است.
 
بازیگران چگونه انتخاب و هدایت شدند؟
تلاش کردم با وسواس زیاد و با توجه ریزبینانه به مختصات کاراکتر، بازیگرها را انتخاب کنم. به این معنی که به واسطه‌‌ شناختی که از بازیگرها داشتم و با مطالعه‌‌ دنیای فکری‌شان، برای نقش‌ها دعوت شدند. هدایت هر کدام از بازیگرها با توجه به روحیات شخصی و نوع نقش، منحصر‌به‌فرد و متفاوت انجام شد و واقعا آن چیزی که مدنظر بود را به بهترین شکل پیاده کردند و در افزودن به جلوه‌ زیستی نقش‌ها با تحقیقات و خلاقیت فردی بی‌نظیر بودند و هستند.
 
برای اجرای دور اول و دوم چه تغییراتی در متن و اجرا دادید؟
ما تا امروز دست از بهبود کار نکشیدیم و واقعا به‌شخصه نقد و نظر مخاطب ارزش زیادی برایم دارد برای همین تلاش می‌کنم تا جایی که ممکن است در چارچوب باورهای متن و اثر به خواست مخاطب ارزش بدهیم و این دلیل بر نقص اثر نیست، بلکه جهان نمایش «پس از» با توجه به بی‌کرانگی و بی‌پایان بودن عمق موضوع، پذیرای اتفاقات و تحولاتی است.
 
بازتاب حضور مخاطبان چقدر در روال تغییرات موثر بوده است؟
من از حضور و استقبال مخاطب خیلی خوشحال شدم‌، چون که دیدم درام روان‌شناختی هنوز مورد استقبال مخاطبان است. فکر می‌کنم دلیل فراموش شدن تکه پازل گم‌شده‌‌ جهان نمایش این روزهای ما همان درام روان‌شناختی است، نه مخاطب. بلکه گروه‌های سازنده و کارگردانان هستند که به این مقوله نمی‌پردازند. هدیه‌‌ ما به مخاطب پس از، اندیشه و اندیشیدن است. تمام تلاشم را کردم تا شیفته و مغرور این بازتاب نشوم ولی در اوج رضایت به نظرات مخاطبان احترام گذاشتم و حتی‌المقدور خودمان را به مخاطب و مخاطب را به خودمان نزدیک کردیم.
 
چطور شد پس از اجرا در تئاتر شهر به تالار هامون آمدید؟
ما در سالن قشقایی با استقبال چشمگیر و بی‌نظیر مخاطبان مواجه شدیم. علی‌رغم دو بار تمدید با توجه به تمام شدن دوره‌‌ اجرا، کماکان مخاطب، مشتاق و علاقه‌مند به دیدن «پس از» است. به درخواست تماشاگران و با حمایت تهیه‌کننده‌‌ امیر‌موسی کاظمی، امکان اجرا در سالن هامون فراهم شد تا میزبان مخاطبان علاقه‌مند در دور دوم اجراها در سالن هامون باشیم.
 
شکل و سبک اجرا از ابتدا همین بود و عناصر بصری چگونه در خدمت اجرا قرار گرفتند؟
ما ترکیب‌های مختلف و متفاوتی را در تمرینات امتحان کردیم. طراحی‌های مختلف را پیاده، حذف و اضافه کردیم. جابه‌جا کردیم و ترکیب‌بندی‌های متنوعی رو آزمودیم. با توجه به سیالیت موضوع و مواجهه با دنیای ذهن و مجاز امکانات محدودی را در اختیار داشتیم. از طرفی احتیاج به شیوه‌ ساده‌گرایی برای سهل کردن انتقال موضوع سخت داشتیم. در نهایت ترکیبی از اینها باعث شد به شکل و سبک موجود برسیم. باید همه‌ عناصر و امکانات صحنه‌ای همزمان و با هماهنگی پیش می‌رفت تا به زایش اثر منجر شود و همین‌طور هم شد.
 
موسیقی با توجه به هنرمند بودن شخصیت اصلی نمایش با چه وسواسی به کار پیوست شد؟
علاوه بر موزیسین بودن شخصیت نشان که اهمیت دارد، بیماری این شخصیت هم از اهمیت خاصی برخوردار است. ما با دو مقوله‌ موسیقی و صدا مواجه بودیم و باید از هر دو امکان استفاده می‌کردیم. گروه موسیقی پیشنهادهای زیادی داشت و تلاش کردیم‌ همه‌ آنها رو بشنویم و اتود کنیم. شاید جاهایی برای بالانس عناصر با هم نتوانستیم به سمت صداها یا ملودی‌های متنوع و زیاد برویم اما چیزی که هست ومی‌بینیم مشهود بودن تلاش گروه موسیقی وصدا درخلق فضای عینی و ذهنی‌ بوده که انصافا خوب خلق شده است.
 
طراحی راهروها، یک اتاق، یک صندوق، پرده تصاویر، درها و پنجره چگونه اتفاق افتاد؟
با عینیت بخشیدن به جهان ذهن و تمثیل آن در جهان بیرون. اتاق نشان، همان اتاق ذهن اوست. پنجره و پرده همان دریچه‌ امید ذهن نشان که در بچگی گره خورده. راهروها همان دالان‌ها و راهروهای زندگی است. تخت که تبدیل به همان صندوق و پیانو می‌شود آسایشگاه و نقطه‌ امن نشان به مثابه‌ رحم مادر است و در که همان دروازه‌ ذهن اوست. ما برای چنین طراحی در فرآیند تمرین از خیلی طرح‌ها و شکل‌ها گذشتیم تا به طراحی کنونی رسیدیم.
 
لباس چیزی بین واقعیت و فراواقعیت است این دوگانگی دلیلی دارد؟
دقیقا، این سؤال هوشمندانه‌ شما اهمیت زیادی دارد و کمتر شخصی به این مقوله توجه کرده. لباس هم مثل تمام عناصر در صحنه، بین مجاز و واقعیت شناور است. ذهنی است و توامان واقعی است.

هنر نجات‌دهنده
شخصیت نشان یک نمونه‌ از بی‌شمار افرادی است که قربانی ناهنجاری‌های جامعه است اما مگر نه این است که همین یک نفر، جهانی در خود نهفته دارد؟ و من کارگردان در بیان موضوع به این سختی و مواجهه با این بیماری بعد این همه تلاش نتوانستم آن‌طور که باید حق مطلب را ادا کنم، چطور می‌توانم با نگاه جامعه‌شناختی گره اجتماعی را باز کنم؟ من با تئاتر «پس از» سوالی را مطرح کردم برای تلنگر به تمام طیف‌های جامعه و در نهایت پیشنهادم این است در کنار تمام تلاش‌ها، هنر نجات‌دهنده است. جهان به‌دنبال راه‌های نوین در جهت حل معضلات و مشکلات در تمام زمینه‌هاست. حرف ما این است از دیرباز تا به اکنون و حتی بعد از این برای آینده‌گان، هنر نجات‌دهنده و رهایی‌بخش است.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها