دستفروشها در برخی ساعات بهقدری زیادند که با همدیگر بحثشان میشود، چون به قول خودشان، «همکار» با صدای بلندش اجازه نمیدهد تبلیغ او به گوش مردم برسد. جدال برخی مسافران با برخی دستفروشان هم دائمی است، چون بارهای سنگین آنها هر لحظه میتواند زانویی، کمری یا چشمی را هدف بگیرد یا تیزی وسایلی که همراه دارند لباسی را پاره کند. جدال مسافران با هم درباره اینکه این دستفروشان حق دارند در قطارها کاسبی کنند یا نه، نیز از جدالهای همیشگی است چون عدهای معتقدند مترو محل کاسبی کردن نیست و عده دیگری باور دارند در این اوضاع اقتصادی نباید سخت گرفت زیرا اگر شغل وجود داشت هیچکس دلش نمیخواست در مترو دستفروشی کند اما ماجرای دستفروشی در متروی تهران که ابرمعضلی است برای خودش در کنار دستفروشانی که در گوشه و کنار شهر بساط میکنند ماجرایی دارد که ما به دنبالش رفتهایم.
ماجرا از آگهیهایی شروع میشود که با یک جستوجوی ساده در سایتها و اپلیکیشنهای مختلف میتوان پیدایشان کرد. همه آگهیدهندگان دنبال دستفروش و بساطگستر میگردند و عمده آنها کسانی را میخواهند که در متروی تهران کار کنند.
برای خیلی از آنها نیز سابقه کار داشتن مهم نیست چون فقط دنبال کسی میگردند که اجناس آنها را بفروشند یا در قبال دستمزد روزانه یا در ازای پورسانت. برخی هم عددهایی را وعده میدهند که اغواکننده است.
لواشک فروشی: حقوق ۱۵ میلیون تومان
دانه به دانه روی آگهیها کلیک میکنیم و جزئیات آنها آشکار میشود: دستفروش لباسهای تک سایز، دستمزد روزانه تسویه میشود/ دستفروش خانم برای مترو، سابقه کمتر از یک سال/ بساطگستری برای لباس زیر، مکان هر کجا که دلتان خواست/ دستفروش با دستگاه کارتخوان، پرداخت توافقی/ فروش لکهبر، نزدیک عید تا روزی یک میلیون تومان هم میشه و... . از میان آگهیها که تعدادشان کم هم نیست سه مورد را انتخاب میکنیم که یکی از آنها خودش توضیحات کافی را به متقاضیان میدهد. در تماس با یکی از آنها مکالمه ما نیمهکاره ماند و درباره سومین آگهی صحبتهای ما با صاحب آگهی به جاهای جالبی رسید. آگهی اول به دنبال چند نفر برای بساط کردن در نقاط مختلف شهر میگردد برای فروش لواشک با دستمزدی به این قرار: از هر بسته لواشک نیم کیلویی ۱۰ هزار تومان و از هر بسته آلوی نیم کیلویی ۱۵ هزار تومان. لواشکها هم به کسانی داده میشود که یک سال سابقه کار داشته باشند. آگهی دوم مربوط است به فروش عروسک سرچمنی که درصدی از فروش را به دستفروش میپردازد و مهمتر این که خودشان مکان بساط کردن را در اختیار میگذارند. با شماره صاحب آگهی تماس میگیریم و خانمی گوشی را برمیدارد که مهربان به نظر میرسد.
خودتون مکان به ما میدید؟ مکان کجاست؟
بله، سلسبیل.
جا مطمئنه؟ یعنی میگم امنیت داره تا کسی نیاد و ما رو نزنه؟
(کمی فکر میکند) بذار یه تماس بگیرم و بهت بگم. و ما را به عصر حواله میدهد که دیگر فرصت ما برای نوشتن این گزارش تمام شده است. به سراغ آگهی سوم میرویم و مربوط به مردی است که دفتر پخش لواشک کارخانهای دارد و به دنبال زنان و مردانی میگردد که بتوانند روزی دو میلیون تومان جنس بفروشند.
نوشتید ماهی ۱۵ میلیون تومان حقوق میدید، درسته؟
بله. من روزی دو میلیون بهت جنس میدم که اگه همه رو بفروشی ۵۰۰ هزار تومن دستمزد میگیری، ماهش میشه ۱۵ میلیون.
نوشتید درصد هم میدید، چقدره؟
اگه دو میلیون رو بفروشی ۱۰۰ تومن هم میذارم روش، میشه ۶۰۰ تومن.
به نظرتون میتونم روزی دو میلیون لواشک بفروشم؟
اگه نمیشد مگه من دیوانهام روزی ۵۰۰ بدم. اگه بری مترو خیلی خوب میفروشی. الان یه آقا برام کار میکنه تا روزی سه میلیون هم میفروشه.
خب من نمیتونم بار سنگین ببرم. وزن بستهها چقدره؟
۱۰ تا بسته لواشک میشه ۱۲ کیلو. اگه سنگینه چرخدستی ببر.
این روزها مترو خیلی شلوغه، چرخ سخته.
خب من برات پنج شش میلیون جنس مییارم که ببری خونه. صبح پنج تا بسته بفروش، بعد از ناهار هم پنج تا بسته دیگه.
میترسم نتونم بفروشم.
آره دستفروشی کار سختیه. من خودم از گشنگی بمیرم، این کار رو نمیکنم. حالا امتحانی دو روز کار کن، اگه نتونستی حقوق دو روزتو میدم.
یعنی چقدر؟
روزی ۵۰۰ تومن دیگه.
ساماندهی دستفروشان ضروری است
دستفروشی جرم نیست، کسانی که دستفروش استخدام میکنند هم مرتکب جرم نمیشوند مگر اینکه یکی از لیدرهای دستفروشی در تهران مثل آن چند نفری باشند که اسفند سال ۹۷ به گفته فرمانده یگان حفاظت شهرداری تهران شناسایی و احضار شدند و با آنها برخورد قضایی صورت گرفت. با اینحال دستفروشی باید قاعدهمند باشد نه اینطور درهم و برهم مثل متروی تهران یا بساطگستری در پیادهروها با سبک شلخته فعلی.
از قضا مدتی است درباره رسمی شدن شغل دستفروشی صحبت میشود که راهی است برای ساماندهی دستفروشان که البته تا امروز به نتیجه نرسیده است. با این حال سعید بیگی، مدیرعامل شرکت ساماندهی صنایع و مشاغل شهرداری تهران که میگوید: «برخی دستفروشان با حقوق روزانه یک میلیون تومان استخدام میشوند»، تاکید دارد که کارهایی در حال انجام است. او به ایلنا میگوید: «شهرداری تهران برای این که دستفروشی بهعنوان یک صنف رسمی شناخته شود، مذاکرات مختلفی را با اتاق اصناف، اتاق بازرگانی و وزارت اقتصاد انجام داده است. البته بخش مهمی از رایزنیها با درگاه ملی مجوزها بوده که میتواند به ساماندهی پدیده دستفروشی کمک بزرگی کند.»از رایزنیها سپاسگزاریم اما دیگر وقت حرف زدن و تشکیل جلسه گذشته بلکه نوبت عمل است، آن هم خیلی زود و با راهکارهایی سودمند چون کاسه صبر تهران خیلی وقت است لبریز شده.
مریم خباز - گروه جامعه