موسیقیهایی که ازآن طرف آبها وباحمایت یکی ازشرکتهای موسیقایی منتشر میشودکه حامی تولیدات بسیاری از خوانندههای خارجنشین است و از آن بهعنوان مافیای بزرگ موسیقی فارسیزبانها یاد میکنند. این شرکت طی سالهای اخیر روشهای مختلفی برای درآمدزایی داشته و اگرچه در ظاهر از تبلیغات و حق پخش موزیک ویدئوها استفاده کرده، اما شنیدهها حاکی از آن است که در پشتپرده پولسازیهایش، زدوبندها و وقایع تاریکی جریان دارد. ولی آنچه که بهعنوان پرسش اصلی مطرح میشود این است که دلیل استقبال برخی کودکان از موزیکویدئوهایی با محتوای نامتعارف چیست؟ و مهمتر از همه راهکار درست حقوقی و فرهنگی برای برخورد یا بهتر بگوییم پیشگیری از اشاعه این نوع موزیک ویدئوها در سطح جامعه چه میتواند باشد؟
در بسیاری از کشورها همچون انگلستان، آمریکا، امارات متحده عربی، آلمان و... برای مصرف محتوای فضای مجازی قوانین مشخص و معینی بالاخص برای کودکان و نوجوانان در نظر گرفته شده است. البته در بند ۶ از ماده ۱۰ قانون حمایت از اطفال و نوجوانان آمده است: «در دسترس قراردادن یا ارائه محتوا یا اثر مستهجن یا مبتذل به طفل یا نوجوان بهعنوان مصادیق مجرمانه علیه اطفال و نوجوانان تلقی میشود و به یک یا چند مجازات درجه ۸ قانون مجازات اسلامی محکوم است.» اما آیا این قوانین به مرحله اجرا میرسد و اقدامات حقوقی علیه تولیدکنندگان این آثار بهخوبی اجرا میشود یا خیر؟
کارکردهای مثبت موسیقی
دانستن این مورد نیز ضروری است که موسیقی دارای کارکردهای مثبت و منفی است که توجهنکردن به آن سبب میشود برای کودکان مسائل و مشکلات روانی اتفاق بیفتد. یعنی همان اندازه که انتخاب یک موسیقی مناسب میتواند بر سلامت روانی کودکان تاثیر مثبت داشته باشد به همان اندازه انتخاب موسیقیهای نامناسب هم میتواند اثرات مخربی بر سلامت جسم و روان آنها ایجاد کند. مهرنوش بزازان، روانشناس کودکونوجوان ضمن بیان کارکردهای مثبت موسیقی به جامجم میگوید: «هنر، ورود به دنیای خیال است و ما با این دنیا میتوانیم به تخیلات کودکان جهت مناسبی دهیم که نقش موثری هم در خلاقیت آنان دارد. بسیاری از کودکان راستدست هستند و از نیمکره چپ خود استفاده میکنند که با شنیدن موسیقی میتوانیم نیمکره دیگر مغز کودکان را با فعالشدن نورونها تقویت کنیم.» از طرفی موسیقی میتواند نقش بسزایی در توجه و تمرکز کودکان داشته باشد و بهعنوان ابزاری برای یادگیری و تخلیه هیجانات مثبت و منفی آنان محسوب شود.
پیامدهای منفی موسیقیهای مبتذل برای کودکان
ساخت بسیاری از ویدئوهای برخی از همین خوانندههای آن طرف آبی، از مصادیق تولید و انتشار محتوای مستهجن است که مطابق با قوانین کشور جرم تلقی میشود. البته یکی از تکنیکهای این خواننده برای بالابردن اثرگذاری محتوا در تولیداتش، این است که از جعل عمیق و تحریف فیلمها یا برنامههای سابق تلویزیونی و سینمایی استفاده میکند و ذهن و روان و حتی جسم کودکان ما را مورد هدف قرار میدهد. از سوی دیگر نقش کلام در موسیقی بسیار زیاد است و اگر ما با پخش محتواهای نامناسب ذهن کودک را کلیشهای کنیم، او در دورههای بزرگسالی با مشکلاتی مواجه خواهد شد، چراکه محتوای این آثار به کودک میگوید با همین رفتارهای جنسیتی ارزشمند است و بدون آن چیزی برای ارائه ندارد. در اینجاست که اعتمادبهنفس کودک به مرور دچار خدشه خواهد شد. موضوعی که این روانشناس کودک هم با آن موافق است و میگوید: «پس از برقراری ارتباط با دنیای هنر و ایجاد حس آرامش و لذت، اگر این هنر با لوح درونی انسان همسان نباشد ممکن است لذتی موقتی داشته باشد که پایدار نیست و در رشد روانی کودکان تاثیر چندانی نگذارد. البته تاثیر همسالان و هویتیابی کودکان در این بین نیز موثر است. چنین موسیقیهایی کودک را پرخاشگر میکند و مفهوم ریشهای جامعهپسندی را ندارد.»
مطالبهگری فرهنگی
شکی در این نیست که کودکان نیاز به موسیقیهای شاد دارند، اما تولید چنین موسیقیهایی علاوه بر جنبههای تربیتی باید به گونهای باشد که به کوکان آسیب وارد نکند. با نگاهی به موسیقیهای نواحی مختلف کشورمان میتوانیم موسیقیهایی بهشدت شاد را پیدا کنیم که هم ریشه در اصالتهای ما دارند و هم میتوان براساس آنها بهترین و مناسبترین موسیقیها برای شادی بچهها را تولید کرد. بزازان همچنین معتقد است که اگر کودکان را با هنر آشنا کنیم و پدر و مادرها زمانی که فرزندانشان متولد میشوند و پس از تشخیص آواها توسط کودک، آنان را در معرض انواع موسیقیهای اصیل قرار دهند تا بتوانند با فضای آن آشنا شوند. وی تصریح میکند: «اگر والدین چنین کاری نکنند و کودک را ازشنیدن چنین آواهایی محروم کنند، زمانی که بچهها بزرگتر میشوند و میتوانند بهصورت مستقل تصمیم بگیرند، اولین پیشنهادی که درخصوص شنیدن چنین موسیقیهایی به آنان میشود را میپذیرند. البته برآورده کردن نیازهای تخیلی کودکان در بستری مناسب و کمکردن سختگیریهای والدین نیز در این مسأله حائز اهمیت است.» البته لازم است دولت و وزارت ارشاد نیز زمینههای مناسبی را برای تولید آثاری با محتواهای مناسب برای کودکان و نوجوانان فراهم کنند؛ اما مسأله این است که آیا با همان سرعتی که صنعت موسیقی در کشور در حال رشد است، آیا چندین سال دیگر هم کودکان ما درک درستی از انواع موسیقیهای سنتی دارند؟ یا همچنان این موسیقیهای مبتذل جای خود را به فرهنگ اصیل ایرانی میدهند؟