این نیاز دورشدن از واقعیت به دلیل آرمانگرایی که در نوجوانها وجود دارد، بیشتر به چشم میخورد. پس یکی از مهمترین و زیادترین قشر مخاطبان سینما را نوجوانان تشکیل میدهند. نمیدانم اسم جشنواره فرنگی(تین چویز اوارد) را شنیدهاید یا نه اما از سال۱۹۹۹میلادی هرساله این جشنواره برگزار میشود و به برگزیدگان سینما، موسیقی و... ازنظر نوجوانان جوایز اهدا میشود. حال امروز دراین صفحه میخواهیم یک تین چویز اوارد خیلی کوچک داشتهباشیم و به نظرات و ژانرهای موردعلاقه شما بپردازیم.
تا به حال سوار وسایل بازی شهربازی شدهاید؟موقع چرخیدن یا تند شدنش چه حسی داشتید؟ حتما تهدلتان خالی شده و با آخرین صدایی که حنجرهتان میتواند تولید کند، جیغ کشیدهاید. همه ما در زندگی به هیجان نیاز داریم. به این که گاهی قلبمان بیش از حد معمول بتپد و آدرنالین خونمان به سقف خود برسد. میدانی چرا؟ چون این هورمون هیجانانگیز به ما حس رهایی، سبکی، شکستناپذیری و حتی فراموشی از درد را میدهد. آنقدر در آسمانها سیر میکنیم که حتی یادمان نمیآید چند ساعت پیش برای چه همچون طفلی مادر گمکرده گریه میکردیم. این نیاز در نوجوانی به اوج خود میرسد و عمدتا بچهها وقتی کمکم جوشهای صورتشان شروع به خودنمایی میکند و دماغشان را در آینه از همیشه بزرگتر میبینند، بیشتر علاقه دارند این حس را تجربه کنند. حالا گاهی که دستمان به بازیها و انجام کارهای هیجانانگیز نمیرسد اما نیازش را حس میکنیم، سراغ فیلمهای ژانر هیجانی - جنایی و گاهی ترسناک میرویم؛ فیلمهایی که برای ساعاتی ما را از دنیای واقعیت دور میکند و اگر خودمان را جای شخصیتهای فیلم قرار دهیم، فارغ ز غوغای جهان میتوانیم به دنیایی بهشدت هیجانیتر از دنیای خودمان پرت شویم و لذت ببریم. درهمین زمینه یکی از دوستان نوجوان (سام صالحیبختیاری) راجع به علاقه خود به این ژانر از فیلم چنین میگوید: قطعا هیجان، مهمترین دستاورد تماشای یک فیلم برای من است؛ هیجانی که هرگز در زندگی یک آدم معمولی قابل لمس نیست. فیلمهای اکشن، جاسوسی و جنگ جهانی همیشه برای من لذتبخش است.
بعد از ژانر هیجان و آدرنالین میرسیم به اوپاهای کرهای!
چند سال است که صنعت فیلمسازی کره میان ما ایرانیها جایگاه خاص خودش را پیدا کردهاست. از جومونگ و جواهری در قصر بگیر تا سریالهای ۲۰۲۳ کرهای. این جایگاه قطعا در بین نوجوانها خاص و محبوبتر است و بیشتر پیگیر سینمای این چشمبادامیهای جذاب هستند. تا جایی که کمی قبلتر که فناوری هنوز آنقدر پیشرفته نشدهبود، با فلش و سیدی در مدارس فیلم و سریالهای کرهای را همچون محموله موادمخدر دست به دست میکردند. امروزه که هر کدامشان یکی از این تلفنهای هوشمند در دستشان است اسم فیلم و سریال را برای هم میفرستند تا تماشا کنند و روز بعد در زنگ تفریح راجع به سکانس عاشقانه به سرانجام نرسیده یا تحلیل شخصیت پسر و دختر داستان با هم به صحبت بنشینند. ( آخ که چه خاطراتی زنده شد اسماعیل!) حال در این بین فارغ از خوب و بد بودن محبوبیت بیش از حد این فیلم و سریالها، باید حواسمان را به الگوسازیهایشان معطوف کنیم و به قول خودتان آنها را تبدیل به( آیدل) نکنیم. چون سبک زندگی و شرایط زندگی واقعی خیلی خیلی با کیدراما(صنعت فیلمسازی کرهای) متفاوت است و نباید خودمان، سبک زندگی و هرچیز دیگرمان را با این فیلم و سریالهای خوش آب و رنگ اما سوررئال مقایسه کنیم. حالا جواب میلاد الهبخش به سوال«سلیقه سینمایی شما چیست؟» را بخوانیم: در جواب به این سؤال میتوانم بگویم به فیلم و سریالهای کرهای خیلی علاقه دارم؛ چراکه فانتزی جذابی دارند. البته به فیلم و سریالها در ژانر ماجراجویی و درام که فراز و نشیبی شگفتانگیز دارد هم علاقهمندم.
و اما از هرچه بگذریم سخن عشق خوشتر است!
از نظر بنده ژانر عاشقانه هیچ وقت روی زمین نمیماند و مخاطبش را خیلی زود به دلیل ایجاد غلیان احساسی پیدا میکند. فکر میکنم کارگردانها هر زمان پول کم میآورند دو بازیگر زن و مرد زیبا میآورند و با جذابیت بصریشان فراز و فرودهای عاشقانهشان را روایت میکنند. مهم نیست ۱۲۳۴۵ قسمت ادامه بدهند و قصه وصل و جدایی زوج عاشق را لوسبازی و مسخره کنند و به اصطلاح فیلمبازها فیلم یا سریال را آب ببندند. مهم این است که در نهایت مخاطب با سکانسهای نگاه خیره زوج اصلی در هم به علاوه موسیقی عاشقانه پسزمینه با محتوای«هرگز رهایت نمیکنم عشق من!» اشک در چشمانش حلقه میزند و آه از ته دلی میکشد و فیلم یا سریال را ادامه میدهد. در این بین، نوجوانها به دلیل تغییرات بدنی گستردهای که دارند، از این فیلم و سریالها بیشتر خوششان میآید و با دیدن عشق زوج اصلی، ذوقهای فراوان میکنند. اگر کنجکاوی بدانی چرا؟ هورمون عشق یا ( اکسی توسین ) باعلاقهمند شدن به یک نفر یا دیدن یک عشق در ما ترشح میشود و چشمهایمان را قلبی میکند. میزان ترشح این هورمون بیخانواده در نوجوانی بیشتر میشود. حال زنگخطری که در این فیلم و سریالها وجود دارد تماشای یک عشق آرمانی و غیرواقعی است که امکان دارد باورش کنید و بعدها در زندگی عاشقانهتان خلل ایجاد کند؛ چون خواهیددید هیچ چیز یک عشق واقعی شبیه عشق آرمانی فیلمها نخواهدبود.
امیرمحمد احمدی، یکی دیگر از نوجوانان مصاحبه شونده، میگوید: برخلاف اکثر همسن و سالهای خودم که عاشق فیلم و سریالهای ترسناک هستند، من هیچ علاقهای به ژانر ترسناک ندارم و اتفاقا فیلم و سریالهای ژانر درام و عاشقانه را خیلی بیشتر دوست دارم.
و درآخر اینکه دنیای سینما یکی از شگفتانگیزترین دنیاهاست. تو با فیلمها زندگی میکنی، خاطره میسازی،با شخصیتهایش همزیستی میکنی با خندههایشان میخندی، با غمهایشان میگریی و... . تا جایی که گاهی تاثیرات این آدمهای خیالی واقعینما در زندگیمان از تاثیرات رفیق جینگ یا والدینمان بیشتر است. حتی شاید علاقهمان هم بیشتر باشد. پس بسیار مهم است که قرار است چه ببینیم و چه شخصیتهایی را وارد زندگی خود کنیم. حواسمان به این دوستهایی که خودشان حضور ندارند اما تاثیراتشان چرا، باشد.