دبیرکل حزب ندای ایرانیان در گفت و گو با جام پلاس:

هیچ کس نباید به نا امیدی دامن بزند | مردم نیاز به آرامش دارند

دبیرکل حزب ندای ایرانیان در گفت و گو با جام پلاس گفت: هیچ کس نباید به نا امیدی دامن بزند.
کد خبر: ۱۴۲۲۹۸۳
نویسنده امین صبحی - دبیر جام پلاس

متن کامل گفتگوی جام پلاس با شهاب طباطبایی

اشاره: عمرش به نیم قرن هم نمی‌رسد اما تجارب سیاسی‌اش از برخی پیرمردها که در این حوزه موی سپید کرده‌اند بیشتر است. مشاور سابق کمیسیون ملی یونسکو در ایران، عضویت در شورای مرکزی جبهه‌مشارکت ایران اسلامی و سردبیری روزنامه وقایع اتفاقیه ازجمله سوابقش در سال‌های گذشته است. 

وی که کسوت خبرنگاری در روزنامه‌های اصلاح‌طلب را دارد و عضو انجمن صنفی روزنامه‌نگاران ایران و فدراسیون جهانی روزنامه‌نگاران است درحال‌حاضر فعالیت مستمری را در دو عرصه رسانه‌ای و سیاسی انجام می‌دهد و بر این باور است که هیچ کاری در کشور جز با گفت‌و‌گو و تسامح پیش نمی‌رود، اما عملکرد افراد شاخص همفکر این سیاست‌ورز که ارادت زیادی به گفتمان و روش فکری آنها دارد، در تضاد با این رویکرد است؛ سیدمحمدخاتمی، رهبر اصلاحات که در بزنگاه‌های سیاسی کشور غالبا به یک سکوت استراتژیک پناه برده و در دوره‌های اخیر گزاره تحریم انتخابات‌های مختلف را مطرح کرده‌است، بعد از گذشت زمانی از اغتشاشات مختلف به صدور بیانیه پرداخته‌است آن هم با ادبیاتی که یکی به نعل می‌زند و یکی به میخ تا حدی که موضعگیری‌هایش اغلب باعث تحریک جامعه و خوراک خبری رسانه‌های لندن‌نشین می‌شود. وی پس از گذشت 40 روز از آغاز اغتشاشات پاییز 1401 بیانیه‌ای صادر و بر نفی خشونت تاکید کرد؛ توصیه‌ای که دیرهنگام بود، چراکه شعله‌ور شدن موج خشونت در جامعه دامن همه را گرفت و خانواده‌های بسیاری را داغدار کرد.

شهاب‌الدین طباطبایی که جزو السابقون جبهه‌اصلاحات است در سمت دبیرکلی حزب ندای ایرانیان و سردبیری شبکه خبر راوی مشغول به فعالیت است. 

وی با حضور در استودیو جام‌پلاس به پرسش‌های مختلفی در خصوص رویدادهای جاری کشور در حوزه‌های اجتماعی و سیاسی پاسخ داد و توضیحاتی راجع به برنامه‌های جبهه‌اصلاحات و حزب ندای ایرانیان در انتخابات پیش‌رو ارائه کرد که مشروح آن در ادامه از نظرتان می‌گذرد.
شما می‌توانید فیلم های مرتبط با جام پلاس را در اینجا مشاهده کنید.

اولین سؤال را اختصاص دهیم به موضوع انتخابات مجلس شورای اسلامی. آقای طباطبایی، برنامه اصلاحات برای انتخابات پیش‌رو چیست و بزرگان این مجموعه چه تدبیری در این خصوص دارند؟

فکر می‌کنم قبل از این‌که به تشریح برنامه‌های جریان اصلاحات برسیم و به این بپردازیم که می‌خواهند چه کاری برای انتخابات کنند، هرچند که هنوز زود است تا تصمیمی برای انتخابات بگیرند، بهتر است به غافلگیری‌ای که وزارت کشور در خصوص پیش‌ثبت‌نام‌ها انجام داد بپردازیم. به‌همین‌دلیل می‌خواهم به شرایط، الزامات و پیش‌فرض‌هایی که شاید بهتر بود به‌جای پیش‌ثبت‌نام در دستورکار قرار می‌گرفت اشاره کنم. به نظرم بهتر بود دولت و حاکمیت یک‌سری پیش‌فرض‌هایی را برای انتخابات تعریف می‌کرد. باید بپذیریم که شرایط، معمولی و عادی نیست. این را لازم نیست من بیان کنم، کافی است تشریف ببرید سر خیابان و با هر آدمی که صحبت کنید همین مطلب را بیان می‌کند. درباره بحث تصمیم اصلاح‌طلبان و جبهه‌اصلاحات حرف می‌زنیم، شاید الان هم ضرورت نداشته‌باشد و می‌توانیم ماه‌های بعد در این خصوص گفت‌وگو کنیم اما موضوع مهم پیش‌فرض‌ها و الزاماتی است که برای این انتخابات باید در دستورکار قرار گیرد. این را نه جریان اصلاحات باید انجام دهد، نه مردم! همه جریانات و مردم تاکنون کارهای خود را کرده‌اند. الان واجب این است که مجموعه حاکمیت نشان دهد فهمیده که شرایط عادی و معمولی نیست. این مسأله را در خیابان از هر آدمی درباره انتخابات سؤال کنید متوجه خواهید شد، نظرسنجی آخری که انجام شد هم نشان می‌داد تمایل مردم برای شرکت در انتخابات بسیار پایین است.

عادی نبودن شرایط را پیرامون عدم استقبال مردم بیان می‌کنید؟

یک بخش همین است. شرایط غیرعادی فراهم شده. این شرایط توسط کسانی که به مردم قول داده‌بودند ایجاد شده‌است. انباشت وعده‌های عمل‌نشده کار را به جایی رسانده‌است که امروز باید درباره ضرورت‌ها، الزامات و پیش‌فرض‌هایی که حاکمیت باید در مقام عمل نه در مقام حرف و سخن انجام دهد صحبت کنیم. به اندازه کافی درباره انتخابات، لزوم مشارکت و ... حرف زده شده‌است. من یک سؤال دارم؛ مردم با خود می‌گویند نمایندگانی که انتخاب ‌کردیم در طول سه سال گذشته در اوج بحران معیشت و مشکلات اقتصادی در این فکر بودند که طرح صیانت را چگونه در مجلس تصویب کنند و حالا در اوج این‌که مردم ناراحت و عصبانی هستند و نیاز به دلجویی دارند، نمایندگان محترم مجلس جمع شدند و طرح حجاب و عفاف را بررسی می‌کنند. مطلبی را از قول یکی از نمایندگان در خصوص تعجیل برای تصویب لایحه حجاب و عفاف می‌خواندم و ایشان پاسخ داده‌بود عجله داریم چون این سیل ما را خواهد برد! فکر کردم سیل به نارضایتی مردم از کمبودها، بحران معیشت و ... اشاره دارد، نگو منظور سیل بی‌حجابی بوده‌است! نمایندگان به‌جای این‌که به فکر مردم باشند و حل معضلات آنها را در اولویت قرار دهند، این‌طور صحبت می‌کنند. باید در این مدت با افراد و مسئولانی که این‌طور حرف می‌زنند برخورد کرد؛ اینها ناامیدی را در جامعه گسترش می‌دهند. این حرف در شرایط عادی از کسی پذیرفته نیست. این را کنار این بگذارید، مجلسی که از روز اول شعار شفافیت داده این‌گونه عمل می‌کند و با 175 رای، موافق تصویب لایحه حجاب در خفاست و طرح حجاب و عفاف که مربوط به نیمی از جامعه می‌شود و نیم دیگر هم متاثر از این شرایط هستند را 85 کرده‌است؛ این اقدام یعنی شما حتی در کمترین حد ممکن قائل به اجرای شفافیت نیستید وگرنه طرح را به صحن علنی می‌آوردید ولو این‌که روند آن طولانی باشد. ما که این حرف‌ها را بیان می‌کنیم نمی‌خواهیم مچ‌گیری کنیم بلکه دل‌مان می‌سوزد و می‌گوییم نتیجه این رفتار و این مدل کنش سیاسی همین می‌شود که امروز تلفن دست بگیرم و برای ثبت‌نام آدم‌ها التماس کنم! این واقعیت موجود امروز است. می‌توانیم مشکلات را بپذیریم و برای حل و فصل‌شان قدم برداریم، می‌توانیم جملات تکراری بگوییم و بر خدا توکل ‌کنیم! البته تنها با توکل بر خدا نمی‌توان کاری انجام داد و باید اراده وجود داشته‌باشد. 

از سؤالی که داشتم قدری دور شدیم. شما منتقد هستید و معتقدید که این مجلس عملکرد مطلوبی نداشته‌است، من هم در جایگاه دفاع از مجلس یا مناظره با حضرتعالی نیستم و به‌عنوان یک خبرنگار این سؤال را مطرح می‌کنم که اگر این مجموعه عملکرد خوبی نداشته‌است پس برای اصلاح شرایط کنونی قطعا باید در انتخابات حضور داشته‌باشید تا بتوانید اوضاع را تغییر دهید. وقتی حضور نداشته‌باشید و به‌نوعی دنبال تحریم انتخابات باشید چطور به سمت اصلاح خواهید رفت؟

به همین منظور گوشی را برداشتم و با آدم‌هایی که فکر می‌کردم همچنان دلسوز منافع ملی دلسوز هستند و تخصص دارند تماس گرفتم. شما کمیسیون‌های تخصصی مجلس شورای اسلامی و افرادی که عضو آن هستند را بررسی کنید. مثلا بیشترین روحانیون در کمیسیون کشاورزی حضور دارند؛ چه ربطی دارد؟! برخی از این تخصص‌ها چه ربطی به حوزه کمیسیون دارد؟ به نظر من در وهله اول باید شرایطی برای دلجویی مردم فراهم کرد. این فضا باید در شش ماه آینده به‌صورت عملیاتی اتفاق بیفتد تا حداقل مردم به این باور برسند کسانی که انتخاب می‌کنند به آرامش آنها کمک خواهند کرد، نه این‌که هر روز یک بازی جدید سر آنها در بیاورند. این اقدام با حرف‌زدن و گفتن جملاتی مثل این‌که شما را دوست داریم، ما در خدمت شما هستیم و ما همه وقت خود را برای مردم می‌گذاریم درست نمی‌شود. یعنی درحال‌حاضر کل مشکل کشور ما مربوط به مقوله حجاب و عفاف است که نمایندگان فقط در این خصوص مصاحبه می‌کنند! الان همه موضوعات کشور حل شده‌است؟ اینها فقط ناامیدی ایجاد می‌کنند تا حدی که مردم احساس می‌کنند نمایندگان آنها در مجلس حضور ندارند.

مسأله موضوع اصلی شما چیست؟

موضوع ما این است که نهادهای مختلف مخصوصا نهادهای انتخابی از کارکرد اصلی خود افتاده‌اند و همین امر دلیل اصلی عدم مشارکت مردم است. من برای همین می‌گویم مردم پای کار بیایند اما این مردم به حرف ما هم اعتماد نمی‌کنند. در مقاطع مختلف قول‌هایی داده شد، حرف‌هایی زده شد و به دلایل مختلف که همه می‌دانیم و درباره آن در محافل خصوصی حرف می‌زنیم، اقدامی انجام نشد. این جمله که نمی‌گذارند، گفتند فعلا این را متوقف کنید، از بالا گفتند این صلاح نیست ... مردم احساس می‌کنند کسانی که به آنها رای دادند هیچ قدرتی ندارند و اگر اعمال قدرتی می‌کنند در جهت منافع خودشان یا چیزهایی است که خودشان آن را اولویت می‌دانند. مثال می‌زنم؛ سال گذشته اتفاقی در بحث حجاب و عفاف در کشور افتاد و به‌جای این‌که مسئولان در هر مقامی از مردم دلجویی کنند، من که نباید از مردم دلجویی کنم، ما هم در حد خودمان کنار مردم بودیم و بیانیه دادیم، حزب ندای ایرانیان از سال گذشته تا الان 38 بیانیه منتشر کرده‌است، انتقادی بود. یک ماه قبل از وقوع ماجرای مهسا امینی هم بیانیه مفصلی صادر کردیم و نسبت به نفرت‌افکنی در جامعه و تبعات بدی که گشت ارشاد دارد هشدار دادیم. کدام‌یک از رسانه‌هایی که از پول بیت‌المال ارتزاق می‌کنند این بیانیه را کار کردند که امروز حاکمیت، صداوسیما و مجموعه ارکان حکومت توقع دارند که احزاب مردم را دعوت به شرکت در انتخابات کنند؟ اولین مورد این است که مردم از ما می‌پرسند تا حالا کجا بودید؟ ما بودیم، کنار مردم بودیم، وقتی این اتفاقات افتاد بیانیه دادیم درباره موضوعات اقتصادی بیانیه دادیم اما رسانه‌های دولت و رسانه‌هایی که از بودجه بیت‌المال ارتزاق می‌کنند بیانیه را کار نکردند، اما جوابیه را کار کردند.

به‌عنوان یک خبرنگار از صحبت‌های شما این‌طور برداشت می‌کنم که جریان اصلاحات و حزب ندای ایرانیان از پالس‌هایی که گرفته و این‌که مردم به این جریان اعتمادی ندارند، دچار سرخوردگی شده‌است؟ 

بخش زیادی از مردم بی اعتماد شده اند، اگر بخواهید درستش را بدانید. مردم احساس می‌کنند نماینده‌ای در مجلس ندارند. من هم در کنار مردمی که از سال گذشته از موضوعی ناراحت و عصبانی هستند ایستاده‌ام، حق آنها بود که از آنها دلجویی شود اما نشد. علاوه‌براین به موضوع هم درست و اصولی رسیدگی نکردند و برعکس هرکسی نمکی بر زخم مردم پاشید به‌علاوه این‌که فکر می‌کنم کاش یک نماینده‌ای در مجلس صدای مردم می‌شد ... بالاخره این معترضین جزئی از مردم هستند. ما نباید دچار این توهم شویم همه کسانی که اعتراض می‌کنند، اغتشاشگرند. این اشتباه است. مردم معترض هستند. خود ما فکر می‌کنیم هزار موضوع پیدا می‌کنیم که از حالت انتقاد خارج شده‌است. ما به اتفاقات جاری در کشور اعتراض داریم. کدام نماینده در مجلس حرف ما را می‌زند؟ کدام نماینده اصلا فضای این را دارد که این مطالبات را در مجلس بیان کند. یک هفته بعد از اتفاقات مهسا امینی، در 7 مهرماه، آقای رئیسی گفت‌وگویی کرده و در جایی از این گفت‌وگو گفت باید فضایی ایجاد کنیم تا مردم اعتراضات خود را بیان کنند و بشنویم و ببینیم چه کارهایی می‌توانیم انجام دهیم. 10 روز بعد آقای محسنی‌اژه‌ای گفت ما آمادگی داریم با مردم گفت‌وگو کنیم، حتی با معترضین! من یک روز در مجلس بودم و دوستان مجلس می‌گفتند کاری می‌کنیم که بخشی از این معترضین را به مجلس بیاوریم و پشت تریبون حرف‌های خود را بیان کنند. چه شد؟ اگر می‌گوییم مردم سرخورده و ناامید شدند منظورمان این است. می‌گویند گردبادی آمد و شرایط بد شد، چوپان پرید بالای درخت، گوسفندان هم پایین بودند. دست به دعا برداشت و گفت خدایا اگر از این گردباد نجات پیدا کنم همه گوسفندان را نذر تو می‌کنم. قدری گذشت و هوا آرام شد، پایین‌‌تر آمد و گفت خدایا همه گوسفندان که نه، کشک و پشم آنها را نذر می‌کنم. پای خود را که پایین گذاشت و همه چیز مرتب شد گفت خدایا چه کشکی و چه پشمی؟! آقایان از ابتدا طوری وعده دادند که من برای چندمین بار امیدوار شدم. من بسیار امیدوار هستم و همچنان فکر می‌کنم همه آنچه که به آن اعتراض داریم قابل اصلاح است به شرطی که به روش‌ها، منش‌ها و اصولی برگردیم که از ابتدا تعریف شده‌بود. من امیدوار شدم و نامه به آقای محسنی‌اژه‌ای نوشتم و درخواست ملاقات کردم. با دوستان مختلفی رایزنی و صحبت کردم تا حال مردم را خوب کنیم. اگر ما دنبال این هستیم که حال مردم را خوب کنیم معنی‌اش این است که فکر می‌کنیم همچنان در چارچوب این سیستم و نظام می‌توان کارهایی کرد تا وضعیت را اصلاح کرد. من متاسفم که این را بیان کنم اما شواهد نشان داد که نشنیده‌گرفتن و نادیده‌گرفتن مردم جزو اصول لایتغیر آن است. گرچه همچنان جا برای اصلاح وجود دارد. 
خطاب من به آقایان و خانم‌های تندروست که فکر می‌کنند هر چه از رهبری جلو بیفتند امتیاز بیشتری می‌گیرند. در نمایشگاه کتاب امسال رهبری جلوی کدام غرفه ایستادند؟ با چه خانمی حرف زدند؟ آن خانم با چه پوششی بود؟ اگر می‌خواهید جلو بیفتید و خوش خدمتی کنید مردم را آزار ندهید و به جایی برسانید که دغدغه ما این باشد که چه کسانی در انتخابات شرکت می‌کنند در حالی که همواره دغدغه ما این بود که چه کسانی در انتخابات رای می‌آورند.

فضایی پیش آمد که اعتراض تبدیل به اغتشاش شد. 

درست است برخی سوء‌استفاده کردند اما تا جایی اعتراض همچنان اعتراض بود. شخصا بخشی از این آدم‌ها که به خیابان می‌رفتند را می‌شناختم اگر شرایط مهیا باشد همچنان در انتخابات هم شرکت می‌کنند، بنابراین نباید مردم و شرایط را صفر و صدی ببینیم. شرایط به یک نقطه‌ای رسیده‌بود که بخشی از مردم دیده و شنیده نمی‌شدند. بنابراین احساس کردند باید داد بزنند، چرا حق اعتراض مسالمت‌آمیز در قانون ذکر و به رسمیت شناخته شده‌است؟ برای همین است آیا اجرا شده‌است؟ خیر 

این نقص را قبول دارم ولی این صحبت این‌طور مطرح شود انگار این قانون در این دولت و در این مجلس مطرح شده‌است.

من با دولت کاری ندارم. این یک سیر است... هر جا مردم احساس بی‌نمایندگی کنند خودشان وارد می‌شوند. چرا من به دوگانه صندوق ــ خیابان تاکید می‌کنم؟ اگر واقعا همه شرایط در مجموعه کشور فراهم باشد مردم در خیابان چه می‌کنند؟ به نظرتان راضی‌تر هستند نماینده آنها در مجلس مطالبات‌شان را برآورده کند یا به خیابان بیایند؟ چقدر شرایط باید سخت شود که مردم به این نقطه برسند. شما خودتان شرایط را می‌ببینید! مثال واضحش این است که یک نفر که با 10هزار رای وارد مجلس شده‌است، درباره اینترنت 84 میلیون نفر تصمیم می‌گیرد. آن هم چه تصمیمی‌! آیا نظرسنجی در این خصوص انجام شده‌است که آیا مردم راضی به اجرای طرح صیانت هستند؟ 

سؤال من واضح است که وقتی به هر دلیلی مشارکت نکردید و مثل انتخابات قبل که مشارکت را کاهش دادید، البته حزب ندا و کارگزاران حضور داشتند منظورم جریان اصلاحات و هسته سخت آنهاست که معتقد به تحریم انتخابات بودند، موقعی که مشارکت پایین می‌آید می‌گویید خروجی جریان اصولگراست بعد مثل امروزی که با هم گفت‌و‌گو می‌کنیم، می‌گویید طرف با این میزان رای به مجلس آمده‌است می‌خواهد درخصوص وضعیت مملکت و اینترنت تصمیم بگیرد. بالاخره یا باید حضور داشته‌باشید یا این‌که وضعیت موجود را قبول کنید. 

ما (حزب ندای ایرانیان) که آمدیم، ولی قبول کردن که این‌طور نیست. مجلس تصمیمی می‌گیرد که خلاف نظر اکثریت مردم است. یعنی شما خود شما...

پس چرا به آن رای دادید؟ 

به کی رای دادیم.

به همین کسانی که وارد مجلس شدند؟ به هر حال...

وقتی وارد این فضا شویم به دو شرط اولیه‌ای می‌رسیم که می‌خواستم در شروع گفت‌و‌گو بیان کنم که اگر این دو شرط محقق نشود، یعنی شرط نیست؛ بلکه روال طبیعی است، خبرهایی در این خصوص شنیده‌ام که ظاهرا شورای نگهبان قرار است در این دوره از انتخابات به روال درست عمل کند، البته امیدوارم. وقتی بخشی از نمایندگان و کاندیداهای یک جریانی به هر دلیلی حذف می‌شوند به آنها حق بدهید.

به هر دلیلی که می‌گویید یعنی چه دلیلی؟ می‌توان گفت بی‌دلیل، ولی به هر دلیلی حتما دلیلی برای ردصلاحیت بوده‌است.

بی‌دلیل نبوده‌است. اگر بخواهم وارد این حوزه شوم دلیل همان مطلبی بود که آقای لاریجانی خیلی شفاف گفت، به دلیل خالص‌سازی است. 

الان خالص‌سازی انجام شده‌است؟

تعارف نداریم. خالص‌سازی هنوز انجام نشده‌است و فکر کنم مرحله بعدی، خالص‌سازی در رای‌دهندگان باشد. من آدمی هستم که هر روز دنبال یک نقطه امیدوارکننده هستم تا بگویم اینجا درست شد؛ پس می‌شود. حداقلی‌ترین کار این است که بگوییم کسانی که تریبون دارند و هر روز مردم را ناامید می‌کنند حداقل سه ماه حداقل سکوت کنید! آقای حسین دهقان سه ماه پیش گفت‌وگویی کرد و از ایشان درخصوص الزامات انتخابات می‌پرسند، در جواب می‌گوید دو چیز؛ این‌که شورای نگهبان و صداوسیما درست عمل کنند. من این را نمی‌گویم. من یک فرد عادی هستم، من صحبت‌های آقای علی لاریجانی را می‌بینم. من صحبت‌های کسانی را می‌بینم که قبلا در حلقه خودی‌ها بودند و الان نه مثل بخش دیگری از جامعه غیرخودی، بلکه نخودی شدند. من حرف‌های اینها را می‌بینم. من اصطلاح خالص‌سازی را اولین‌بار از آقای علی لاریجانی، رئیس سابق مجلس و دبیر سابق شورای امنیت ملی و رئیس اسبق صداوسیما و... شنیدم.

اگر این خالص‌سازی در بدنه قدرت و حاکمیت صورت گرفته‌است مثلا اختلافاتی که درخصوص انتصاب‌ها بین قوه قضاییه و دولت مطرح است یا مباحثی که اخیرا مطرح شده‌است و می‌گویند دولت به‌دنبال حذف قالیباف است و مواردی این‌چنینی به چه دلیل رخ می‌دهد، اگر خالص‌سازی صورت گرفته‌است پس علت این دعواها چیست؟

چون خالص‌سازی ته ندارد. هر مرحله که پیش می‌روید، می‌بینید می‌توان کار دیگری کرد و فرد دیگری را هم بیرون بیندازید. خالص‌سازی ته ندارد. آخر به مرحله‌ای می‌رسیم که باید معکوس عمل کنیم یعنی به همان اندازه که دایره تنگ شده باید دایره را بزرگ کنیم و امیدوارم این مرحله دیر نشود، زیرا تا این اتفاق نیفتد همه بحث‌هایی که با هم می‌کنیم و خیلی خوب است، بی‌نتیجه است. متاسفانه مردم از این حرف‌هایی که ما می‌زنیم، عبور کرده‌اند و همه جریانات داخلی کشور مقصر هستند. این‌که بگویم ما کاری نکردیم بی‌انصافی است. همه ما در کنار هم برای این‌که رای بگیریم وعده‌های مختلفی دادیم که شاید از عهده آن برنمی‌آمدیم. شاید هم از عهده انجام آنها برمی‌آمدیم اما لازم بود یک کارهایی کنیم و در مقابل تندروهایی که دوست نداشتند این اتفاقات بیفتد، مقابله می‌کردیم من همه اینها را با هم می‌بینم. به هر حال در شرایط کنونی به نقطه‌ای رسیدیم که مردم نیاز به آرامش دارند، نه آرامش ذهنی! مردم از این هم عبور کردند و هر کسی بیاید و هر قول و وعده‌ای بدهد می‌گویند این هم مثل قبلی‌هاست. اگر واقعا به مشارکت در انتخابات و رقابت واقعی اعتقاد داریم که به نظرم همچنان بخش عمده‌ای از حاکمیت اعتقاد دارند، زمان باقیمانده تا انتخابات مجلس فرصت خوبی است اما اینها در حرف گفته می‌شود و عمل با حرف متفاوت است و باید بپذیریم وقتی مردم در جایی می‌گویند چیزی که ما می‌بینیم فرق می‌کند و این حرف‌ها برای این است که دوباره ما را به پای صندق رای بکشانند پس باید اشتباهات‌مان را قبول و از این مرحله عبور کنیم. دوستان گفتند همه قبلی‌ها خراب کردند و ما می‌خواهیم درست کنیم. بسم‌ا...، همه از درست شدن خوشحال می‌شویم. مگر می‌شود دولت بگوید من توانستم در حوزه تورم این کار را کنم و من زمانی که خرید می‌کنم متوجه این اتفاق باشم و ابراز ناراحتی کنم؟! اصلا می‌توان چنین چیزی را تصور کرد؟ مثلا حوزه معیشت درست شود و مردم به رفاه خوبی برسند و بعد در خیابان داد بزنند، مگر دیوانه‌اند؟ 

به نظر شما جریانی که مقابل دولت سیزدهم بود از شنیدن اخبار مرتبط با آزادسازی اموال بلوکه شده خوشحال شد؟

من معتقدم دلسوزان کشور و کسانی که واقعا برای منافع ملی تلاش می‌کنند خوشحال شدند. باید نتایج این امر را هم ببینیم. اقوال مختلفی در این خصوص مطرح است، بنابراین همان‌طور که شما گفتید اطلاع‌رسانی شفاف و صحیح و درست مهم است چون برخی مواقع اطلاع‌رسانی صحیح و درست نبوده‌است، بپذیریم برخی مواقع حرف‌هایی زده شده که با واقعیت فاصله داشته نمی‌گویم در تناقض بوده‌است. خیلی خوشحال هستم که این اتفاق افتاده‌است، ولی زمانی خوشحال‌تر می‌شوم که نتایج آن در سر سفره مردم دیده شود. بارها این جمله را که فلان میلیارد دلار آزاد شده‌است شنیدیم، ولی چه اتفاقی افتاد؟ نرخ دلار سه روز از 50 هزار تومان به 48 هزار خورده‌ای 49 هزار تومان رسیده و دوباره افرایش پیدا کرده و اتفاق خاصی در بازار نیفتاده‌است. بازار موجود زنده است و لمس می‌کند. بازار کار خود را می‌کند چه ما بگوییم چه نگوییم، به گفتن که نیست بگوییم این میزان آزاد شد یا تورم کاهش یافت. من خرید می‌کنم مردم خرید می‌کنند، اگر ببینیم آنچه اعلام و اعمال می‌‌شود با آنچه که جیب شما می‌گوید یکسان نیست، واقعا باز هم به این حرف‌ها امید می‌بندید و می‌گویید باریک‌ا... الان که گفتند این اتفاق افتاد؟ امیدواری با ساده‌لوحی خیلی فرق می‌کند. مردم باید نتیجه این اقدامات را لمس کنند. 

این دولت تاکنون دستاوردی نداشته که مردم لمس کنند؟

همان اوایل دولت که آقای رئیسی بین مردم می‌رفت و حضور داشت، اگر آن حضور تبدیل به رفع مشکل مردم ‌شود خیلی خوب است.

تا امروز حل نشده‌است؟

من این سؤال را این‌طور جواب نمی‌دهم چرا؟ چون جواب را همه ما می‌دانیم و می‌توانیم این سؤال را در خیابان از مردم بپرسیم یا نه می‌توان صبر کرد و اسفند برسد من یک سؤال دارم اگر حل شده‌باشد شما پیش‌بینی می‌کنید مردم به جریانی و دولتی رای دادند که مشکلات‌شان را حل کرده‌است، به نظر شما 11 اسفند چه کار می‌کنند؟ رای می‌دهند دیگه.

یعنی هیچ اقدام مثبتی رخ نداده‌است؟

نمی‌توان گفت دولتی که سرکار می‌آید هیچ اقدام مثبتی نکرده‌است.

اگر بخواهید نمره بدهید از 20 چه نمره‌ای می‌دهید؟

باید 4 سال دولت بگذرد. 

تا اینجا اصلا مردودی می‌گیرد یا قبولی؟

خیلی نمی‌خواهم وارد این بحث شویم و این بحث مفصلی است. اعداد و ارقام حرف می‌زند باز هم می‌گویم من همیشه دنبال نقطه امیدواری می‌گردم و پیدا می‌کنم، بالاخره اینجا کشور من است و می‌خواهم در این کشور زندگی کنم، بنابراین پیشرفت و موفقیت کشور را پیشرفت و موفقیت خودم می‌دانم. برایم فرقی ندارد به رئیس‌جمهوری که سرکار است رای دادم یا ندادم. تا جایی که بتوانم چوب لای چرخ او نمی‌گذارم اما جایی که اشتباه می‌کند، سکوت نمی‌کنم و اعتراض و انتقادم را اعلام می‌کنم، نامه می‌نویسم، بیانیه می‌دهم، حتما اگر دستم برسد با آدم‌هایی که مؤثر هستند حرف می‌زنم و اگر اتفاق مثبتی رقم بخورد، خوشحال می‌شوم. من در حوزه اقتصادی از آقای لیلاز سؤال می‌کنم چون اعداد ایشان دقیق است از آقای لیلاز پرسیدم و گفت تورم نقطه به نقطه کاهش یافته‌است و اگر این روند این‌طور پیش برود و همین روند کاهشی را داشته‌باشیم می‌توان امیدوار بود که تورم در مجموع کاهش یابد. من از این خبر خوشحالم. اما این کافی نیست آقای صبحی قرار نیست چشم خود را روی این مسائل ببندیم. حتی اگر من بگویم دم شما گرم مهم نظر و رضایت مردم است و آنها باید نمره قبولی را بدهند. چیزی تا اسفند نمانده‌است.
این بهترین آزمون است تا مشخص شود که مجلس خوب عمل کرده‌است یا خیر. اگر مجلس خوب عمل کرده‌باشد مردم در اسفند ماه رای می‌دهند و می‌گویند رای دادیم و بهتر شد، بقیه کسانی که رای ندادند هم پای کار می‌آیند یا این‌که می‌گویند کاش رای داده‌بودیم، چقدر اوضاع خوب شد. اگر این اتفاق افتاد یعنی کارشان را خوب انجام دادند، ولی اگر این اتفاق نیفتاد نباید این‌گونه تعبیر کنیم که مردم اغتشاشگر هستند یا این‌که دشمن از بیرون به آنها تلقین کرده‌است که رای ندهند. باید بگردیم و علت‌ها را جست‌وجو کنیم. بارها این جمله را تکرار کردم، رهبری در جمع نیروهای انقلابی سخنرانی می‌کردند، فرمودند مگس روی زخم می‌نشیند برویم زخم را درمان کنیم و اگر پذیرفتیم که زخم داریم شروع خوبی برای اصلاح شرایط است. همه حرف من این است که مسئولان و مقامات در مقاطع مختلف با نادیده گرفتن اشتباهات، تخلفات و ناکارآمدی‌ها روی زخم مردم نمک پاشیدند، نه این‌که آن را درمان کرده‌باشند. اولین مرحله این است، بپذیرید که اشتباه کردید. آیا شما این جمله را شنیده‌اید؟ جوری وانمود می‌کنیم انگار همه‌چیز گل و بلبل است و فقط دنبال این هستیم که بگوییم یک جای کار مثبت انجام شده، مگر وظیفه دولت‌ها چیست؟ هنر کرده‌اند. وظیفه دولت‌ها این است که معیشت مردم به‌سامان باشد و آنها در آرامش زندگی کنند، کدام مردم؟! مردمی که نجیبانه و شریفانه همیشه تحمل کرده‌اند. همیشه هم که شرایط سخت بوده؛ یا جنگ بوده یا تحریم‌ها مردم چه‌کار کردند؟ تحمل کردند. ما چه کار کردیم؟ گفتیم درست می‌شود و مردم همیشه امیدوارانه و شریفانه ادامه دادند. انتخابات‌های مختلف را ببینیم و یادمان باشد که از یک اعداد میلیونی به اعداد زیر میلیون رسیدیم. کسی نیامد این موارد را آسیب‌شناسی کند. همه هم دوست دارند مشکلات را گردن یکدیگر بیندازند؛ در حالی که مشکلات با گردن هم انداختن، حل نمی‌شود. 

به صحبت قبلی درباره حجاب برمی‌گردم سوالی داشتم. نظر شما پیرامون مسأله حجاب چیست؟

درباره مسأله حجاب و اصل آن بحث نمی‌کنم.

نظر شما را درباره اصل حجاب می‌خواهم.

الان که اینجا نشستم، نسبت به آنچه از سال گذشته تاکنون درباره مسأله حجاب دیدم، نظرم این است هر موضوعی که ضرر آن برای مردم بیشتر از منفعتش است، باید در آن تجدیدنظر کرد. به نظرم این موضوع نه‌تنها درباره حجاب، بلکه درخصوص مسائل دیگر هم صدق می‌کند. 

یعنی شما معتقد به ضرر حجاب برای مردم هستید.

خیر. حجاب یک امر درونی است. عین همین به بهشت بردن مردم است.

این امر درونی، یک امر شرعی هم هست.

در بحث شرعی و عرفی، معتقد به حداقلی از آن هستم که به عرف جامعه آسیب نزند اما معتقد هستم که مردم باید در این‌خصوص نظر دهند و به پذیرش آن برسند. ما که بالاتر از خدا و پیغمبر خدا نیستیم، مگر این‌که کسی چنین ادعایی کند. خدا به پیغمبر(ص) گفت من اینها را نازل کردم، برو و بگو من فقط وظیفه ابلاغ دارم، هیچ وظیفه دیگری در قبال شما ندارم. آیاتی که می‌خوانیم و ان‌شاءا... به آن عمل می‌کنیم، این است که از قول پیغمبر(ص) گفته که من بشیر و نذیر هستم و نباید هیچ کار دیگری انجام دهم. سال گذشته هم گفتم وظیفه‌ای که بر دوش پیامبر(ص) هم نبوده را بر دوش حکومت گذاشتیم تا همه را باحجاب کند. مسأله مهم دیگر این است که این موضوع ریشه در دین و اعتقاد افراد دارد؛ معضلی که وجود دارد و امیدوارم حل شود، تظاهر است. کاری می‌کنیم که حتی اعتقاد درونی و عاملی که آدم‌ها در وجود خودشان احساس می‌کنند تا به اتکا به آن به خدا نزدیک‌تر ‌شوند را در بخشی تبدیل به فرم، شکل و ظاهر کردیم و به آن آسیب زدیم. این مسأله یکی از مصادیقی است که درخصوص ضرر و منفعت ذکر کردم. کاری ندارد نظرسنجی آخری را که درباره گروه‌های مرجع انجام شده‌است، ببینید که روحانیون چند پله سقوط کرده‌اند. این نتیجه همه اتفاقاتی است که تا الان رخ داده‌است. غیر از این هم نیست. 

با توجه به توضیحی که دادید و من این‌طور متوجه شدم که می‌گویید عرف و شرعی وجود دارد که باید رعایت شود، شرایطی که در جامعه پیش آمده، آیا عرف و شرع را ...

نگذاشتید. در بخش دوم می‌خواستم تکمیل کنم مردم باید پذیرای قانونی باشند که وضع می‌شود. قانون که وحی منزل نیست، اگر بخش عمده مردم، یعنی 50 درصد آنها به آنچه قانون شده، عمل نکنند؛ نمی‌شود قانون را عوض کرد؟ سؤال دیگری از شما دارم، نظرتان درخصوص قانون ماهواره چیست؟ در قانون آمده‌است یا نه؟ آقای صبحی همین‌جا بپرسید چند نفر در خانه خود ماهواره دارند؟

صحبت ما درخصوص یک بحث شرعی است. 

ابتدا درباره قانون حرف بزنیم. ممنوعیت داشتن تجهیزات ماهواره قانون است یا خیر؟ الان طبق قانونی که وضع شده و ملغی نشده، چند نفر را می‌توان در روزنامه جام‌جم مجرم تلقی کرد؟ حدودی بگو اصلا کاری ندارد چرا حدودی بگویید در همین خیابان میرداماد چند نفر هستند؟ درب منازل را بزنید بپرسید ماهواره دارید یا خیر؟ الان هم که کسی نمی‌ترسد در همین خیابان میرداماد چند درصد مجرم هستند؟ اگر موضوع‌مان این است که ...

آقای طباطبایی، بحث مجرم نیست. ماهواره یک امر داخلی و در خانه طرف است و هرچه که هست، نمود اجتماعی و عمومی ندارد. زمانی ویدئو هم ممنوع بود. 

خدا خیرت بدهد به یاد بیاورید آن زمان اگر ویدئو از کسی می‌گرفتند، فقط به جریمه که ختم نمی‌شد، آن زمان هر کاری می‌کردند. الان می‌توانید ببینید در خانه کسی ویدئو و ماهواره نیست؟ پس آن قانونی که داشتیم و منجر به ممنوعیت می‌شد، اشتباه بود اما یک چیزی به شما بگویم، هیچ کس نیامد، بگوید ما راجع به ماهواره اشتباه کردیم. این خیلی عجیب است! همه ماهواره دارند و در قانون هم آمده که ماهواره ممنوع است.

شاید این تصمیم با توجه به شرایطی که آن زمان بود، اتخاذ شد و با پیشرفت تکنولوژی، شرایط عوض شد. ما در بحث شرعی فقه پویا را هم داریم و همه این موارد ... 

درست است، آفرین اما یک چیزی می‌خواهم بگویم، آیا قانون‌گذار و مقامات رسمی کشور گفتند که این قانون اشتباه بود و عوضش می‌کنیم؟ هنوز هیچ‌کسی نگفته‌است. 

لفظ اشتباه شاید غلط باشد، قانونی بوده که باید اصلاح می‌شد.

اشکال ندارد، آیا کسی این را گفته‌است؟ نه، نگفته. مسأله همین نکته‌ای است که گفتید، بعد هم باید بگویم پیشرفت تکنولوژی خود را به ما تحمیل کرده و ما ثابت کردیم چیزی را نمی‌پذیریم، مگر این‌که به ما تحمیل شود. ما در این حوزه استاد هستیم. شما که قرار است آخر سر این کار را کنید. بیا اول در بهترین شرایط و با بهترین پشتوانه مردمی که هست، این کار را انجام بده. آخرش که قرار است بروید با عربستان صلح کنید، پس چرا آن کارها را می‌کنید؟ 

این‌که از چه جایگاهی بروید توافق کنید، خیلی فرق می‌کند. 

من قبول دارم ولی اصل همان است.

این‌که شما از جایگاه ضعف بروید توافق کنید یا از جایگاه قدرت، فرق می‌کند. 

امیدوارم که همیشه از موضع قوت باشد و خوشحال می‌شوم اگر بشنوم که همه از موضع قوت بوده‌است. از این بگذریم. زمان بعضی از مسائل را روشن و بیان می‌کند و امیدوارم همه آن چه زمان روشن می‌کند، به این نقطه و دیدگاه خودم برسم که معدل نظام و حاکمیت در آن موقعیت درست عمل کرده‌است. خوشحال می‌شوم. به حجاب برگردیم درباره دو موضوع شبیه به این مقوله صحبت کردیم، بنابراین اگر مردم پذیرای یک موقعیتی نباشند به زور نمی‌توان آن را تحمیل کرد.

من اصلا دنبال این نیستم. 

می‌دانید چرا این اتفاق افتاده‌است؟ برای این‌که ما (حاکمیت) برای خودش یک رسالت دینی تعریف کرده که بالاتر از رسالت پیغمبر است. پیغمبر گفت این اصولی است که بر من وحی شده، این خدمت شما! یا اجرا کنید یا نکنید. کار دیگری کرده‌است؟ مردم را زور کرده؟ نکرده‌است.

آقای طباطبایی شما سؤال مرا جواب نمی‌دهید. سؤال واضح است. شما یک چارچوبی را مشخص کردید و گفتید این شرایط عرفی و شرعی است که باید رعایت شود. الان سوالم این است که آیا در حال حاضر آن شرایط عرفی و شرعی که اشاره کردید در نمود بیرونی که از حجاب می‌بینید، رعایت می‌شود؟ جوابش یک کلمه است.

نمی‌توانم کلی بگویم. اولا یک چیزی بگویم من مدلی که برخی نگاه می‌کنند، نگاه نمی‌کنم. مهم‌ترینش می‌دانی چیست...

من که نمی‌گویم الان خوب یا بد است. شما بگو نه الان شرایط رعایت می‌شود.

معدل آنچه که در جامعه می‌بینم، معدل قابل قبولی است. 

یعنی وضعیتی که الان هست و ممکن است برخی از خانم‌ها شاید حجاب نداشته‌باشند و برخی از آقایان با شلوارک بیرون می‌آیند، قابل قبول است؟

آره معدلش قابل قبول است. می‌دانی مهم‌ترش چیست؟ مهم‌ترش آن چیزی است که سال گذشته خودم در خیابان فاطمی دیدم. خانمی روسری سرش نبود و داشت رد می‌شد، سه چهار تا پسر جوان آن طرف ایستاده بودند و خواستم ببینم این پسران جوان به این خانم تیکه می‌اندازند، دیدم به محض این‌که این خانم رسید، سرشان را پایین انداختند. من می‌گویم این عفاف است. من می‌گویم این درست است.

نمی‌خواهم بگویم همچین چیزی نیست اما مثل این می‌ماند که در انبار کاه دنبال سوزن باشید. آیا همیشه و همه‌جا این چنین است؟

من همیشه دنبال موضوعاتی می‌گردم که مرا امیدوار نگه دارد.

یعنی تاکنون با موردی که مخالف و مقابل این باشد، مواجه نشدید که اثر سوء داشته باشد؟

خیر، ندیدم. من اثر سوء را در جایی دیدم که از تریبون‌های رسمی به خانم‌هایی که نجیب و شریف هستند، تهمت زده می‌شود. چون روسری سرت نیست، پس نانجیب هستی. من این را خلاف شرع می‌دانم. 

قطعا که این تندروی‌ها اشتباه است .

ضرر آن را بیشتر از بی‌حجابی چهار تا خانم در خیابان می‌دانم. ضررش اصلا قابل مقایسه نیست. چون آن آدمی که در لباس روحانیت این حرف را بیان می‌کند، مردم را از روحانیت ناامید و بیزار می‌کند. ما مردم را از دین‌گریزی به دین ستیزی رساندیم. اینها جدی است. متاسفانه هیچ پیمایش علمی درستی در کشور منتشر نمی‌شود که با استناد به آن نتیجه بگیریم که اشتباه کردیم و بر آن اساس، رویه خود را اصلاح کنیم. همان‌طور که می‌گویم معدل حجاب در جامعه قابل قبول است اما معدل آنچه در جامعه، جوانان و دانشجویان مشاهده می‌کنم، دیگر دین‌گریزی نیست و دین‌ستیزی است والا همه افراد در اعماق وجودشان به خدا اعتقاد دارند. ما بیش از این، چه مسئولیت و وظیفه‌ای داریم که این‌طور در شرایطی که باید به فکر معیشت مردم باشیم و مجلس موظف است هر روز بیخ یقه دولت را بگیرد، بگوید اینجا اشتباه کردید، آنجا را درست کنید و راه بهتر را به دولت نشان دهد، همه وقت و هم و غم خود را به لایحه حجاب اختصاص داده و آن را 85 کند تا مردم نشنوند که درباره چه چیزی تصمیم می‌گیرند، چون نامحرم هستند. آیا این کمکی به دیندار کردن مردم می‌کند؟

من ابتدا بیان کردم نه مدافع مجلس و نه مدافع دولت هستم. من به عنوان خبرنگار سؤال می‌کنم.

من این سؤال را به عنوان یک فرد و شهروند سؤال می‌کنم این مدل رفتاری، کمکی به دینداری مردم می‌کند؟ یعنی از سال گذشته تا حالا دینداران را بیشتر کردیم یا خیر؟ این سؤال من است، خود شما و همه آدم‌هایی که اینجا نشسته‌اند، می‌دانند. 

من مدافع روند غلط نیستم، سوالم را هم واضح بیان کردم. نگفتم که لایحه حجاب و عفاف لایحه خوبی است یا خیر؟ سوالم هم درباره لایحه و قانونی که وضع شده و در این خصوص طراحی می‌شود، نیست. 

در این‌خصوص که ما نظر نمی‌دهیم، دستیار رئیس‌جمهور گفته‌است این ضدقانون است.

بنده گفتم به عنوان خبرنگار در این گفت‌و‌گو حضور دارم. کلیت موضوع و مباحث فقهی، شرعی، عرفی و این موارد را بیان کردم. بخش دیگر هم مربوط به بعد از فرمایش رهبری می‌شود که به این ماجرا جنبه سیاسی داد. ارزیابی از شما داشته‌باشم که ...

من معدل جامعه را قابل قبول می‌دانم و معتقدم اگر در این حوزه به مردم فشار نیاوریم، بهتر از زمانی که فشار می‌آوریم، عمل می‌کنند. هر موضوعی با تحمیل و زور مطرح شده، نتیجه عکس داده‌است. این امر کاملا قابل احصاء است و همه کسانی که بخواهند واقعیت را ببینند، می‌توانند به آن اذعان کنند؛ حرف من این است. اما به طور کلی آنچه که در خیابان و بین مردم می‌بینم را حائز معدل قابل قبولی می‌دانم و فکر می‌کنم مردم بعد از مدتی به تعادل می‌رسند و عفاف که بیان کردم هم عملیاتی می‌شود.

پس الان معتقدید یک حالت بی‌تعادلی ایجاد شده و بعدا به تعادل می‌رسد؟

می‌دانید به چه تعادلی می‌رسند؟ تعادلی که تندروها و کسانی که الان این مدلی عمل می‌کنند، آرام می‌گیرند. مقصودم این است. یعنی می‌فهمند این نه به اسلام ثلمه‌ای می‌زند و نه باعث می‌شود که اتفاق عجیب و غریبی بیفتد. 

آخرین سوالم در این حوزه است، نظر شما درخصوص تلاشی که در جهت تضعیف جایگاه پلیس انجام می‌شود، چیست؟ 

دو تا نکته دارد؛ اتفاقا در همین جریانات پارسال یک‌جایی گفتم، این‌که من مدام معدل را به‌کار می‌برم، اولا من درباره هر موضوعی، هر یک از رفقام یا هر آدمی من معدلش را در نظر می‌گیرم. یعنی معتقدم ممکن است این فرد خلق و خوی خوبی داشته‌باشد ولی در حوزه دیگری ضعیف اما معدلش اگر قابل قبول است او فرد خوبی است. هیچ‌کدام از ما 20 که نیستیم؛ اشتباه کردیم، خطا کردیم همه ما می‌دانیم و با خدای خودمان خلوت کردیم. به‌هر حال هر‌کس تصویر و معدلی دارد. من معتقدم بخش گسترده‌ای از نیروی انتظامی و پلیس، از مردم و قشر زحمتکش هستند و برای امنیت کشور تلاش می‌کنند و دنبال فضای آرام‌تر برای مردم هستند اما این منافاتی با این ندارد که معتقدم در همان سیستم یک‌سری به‌هر دلیلی‌... نیت‌خوانی هم نمی‌کنم همه جای دنیا پلیس و فساد وجود دارد؛ گل و بلبل که نیست، اینجا هم مثل همه دنیا. 

این بحث فساد در همه دستگاه‌ها امکان‌پذیر است و وجود دارد. 

تمام شد. ما که تافته جدابافته نیستیم. ما هم مثل همه‌جا هستیم اما من معتقدم ضرری که برخی نیروهای تندروی داخل پلیس برای همین پلیس که حافظ امنیت ملت است و مردم باید به آنها اعتماد کنند، ایجاد می‌کند، نیروهای بیرون از پلیس ایجاد نمی‌کند. حتی کسی که آن‌ور نشسته و علیه پلیس کار می‌کند به این اندازه اثرگذار نیست که ذهنیت منفی خلق کند؛ همه حرف من این است. اگر با کسانی که در هر رده‌ای از پلیس تخلف کرده و به مردم آزار رسانده‌اند، برخورد به‌موقع، علنی، صریح و شفاف صورت گیرد، میزان اعتبار پلیس افزایش می‌یابد. 

در همین اتفاقی که در شیراز توسط یکی از پرسنل نیروی انتظامی افتاد، پلیس اعلام کرد تخلفاتش در حال رسیدگی است. 

این خیلی خوب بود.

با توجه به این اتفاقات و انتقاداتی که از عدم اطلاع‌رسانی به‌موقع به مردم داشتید، شاید این اقدامات به نوعی اصلاح این روند است، باز منهای کسانی‌که که با فرمایش خوشبینانه شما جریان تندرو هستند و بدبینانه این است که یک جریان نفوذی به‌دنبال عصبانی کردن مردم در دستگاه‌های نظامی هستند و مرتکب یکسری تخلفات می‌شوند.

دقیقا همه‌جا و در هر رکنی از حکومت. 

با توجه به این مسائل، این تحلیل و ارزیابی برای شما وجود ندارد که عده‌ای می‌خواهند از این فضا و آب گل‌آلود ماهی بگیرند و دستگاه انتظامی ما را تضعیف کنند؟

این حرف درستی است. این‌که می‌گوییم ممکن است این اتفاقات داخل حکومت بیفتد، بیرون از حکومت نیز همین است و فرقی ندارد. نکته من این است که فرافکنی نکنیم. یک سؤال دیگر از شما دارم، کار دشمن چیست؟ کار دشمن، دشمنی است. ما چرا باید تعجب کنیم و بگوییم اتفاقی که فلان‌جا افتاد کار دشمن بود و چرا این کار را کرد؟ دشمنی کردن طبیعت دشمن است. ما برای حل این مسائل چه کار کردیم؟ دوباره می‌گویم مگس روی زخم می‌نشیند، ما برای این زخم چه کار کردیم تا مگس روی آن ننشیند؟ این‌که بگوییم کسانی دنبال تضعیف جایگاه فلان نهاد هستند؟ این یک اصل بدیهی است؛ هر کسی که مخالف پیشرفت کشور و ضد منافع ملی است همین کار را می‌کند؛ فرقی نمی‌کند اسمش چه باشد. هر اسمی دلتان می‌خواهد رویش بگذارید اما این‌که بگوییم دنبال تضعیف هستند، یعنی اشکالی در کار وجود دارد چرا که اگر نقطه‌ضعفی وجود نداشته‌باشد، چطور می‌خواهند تضعیف کنند؟ می‌خواهیم مردم به دهان کسی که می‌گوید پلیس با مردم بد برخورد می‌کند، بزنند. حالا آن‌ور موضوع چیست؟ مردم خاطره بدی از پلیسی که با آنها بدرفتاری می‌کند، نداشته‌باشند و آن زمان چه کسی می‌تواند این پلیس را تضعیف کند. همه مردم پشت این پلیس خواهند بود  . مگر چنین چیزی نبوده؟! یک روزی در این کشور مردم در هشت سال دفاع‌مقدس و جنگ نابرابر، دنبال این وانت‌ها و کامیون‌هایی که برای جبهه‌کمک جمع می‌کردند، می‌دویدند؛ یکی النگو می‌انداخته و آن یکی هدیه دیگری، همه هم طوری بود که معلوم نشود چه کسی کمک می‌کند. یک روزی این کشور این‌طور بود. الان این‌طور است؟ همه این کارها را دشمن و کسانی که دنبال تضعیف کشور بودند، انجام دادند؟ ما هیچ ضعفی نداشتیم که به اینجا رسیدیم؟

 قطعا ضعف‌هایی بوده و نیازمند اصلاح است.

نیازمند اصلاح فوری است. واقعا آنچه که من در جامعه می‌بینم... .

اصل بحث ما همین است، نیازمند اصلاح فوری است.

نیازمند اصلاح فوری از جانب حاکمیت‌.

حاکمیت یعنی؟

من به‌عنوان حزب؛ اجازه دهید یک بار شفاف کنیم. الان هم مد شده که می‌گویند وظیفه احزاب در جلب مشارکت مردم در انتخابات چیست؟ بین صحبت‌هایم گفتم من یک حزب رسمی هستم، مجوز دارم و در چارچوب هم کار می‌کنم. در هر انتخاباتی حتی اگر احساس کردم نماینده ندارم برای این‌که به جمهوری معتقد هستم، می‌گویم صندوق رای، تا الان هم هیچ کاری اعم از تحریم و ممانعت از شرکت در انتخابات نکردم و حتی مردم را تشویق به مشارکت کردم... انتقادم به شرایط را هم با رعایت چارچوب‌ها بیان کرده‌ام... حالا همین حزب رسمی کشور- که موقع انتخابات بر نقش احزاب در مشارکت انتخابات و‌... تاکید دارند - در طول سال گذشته 38 بیانیه و نامه منتشر کرده است. صداوسیما، روزنامه جام‌جم، روزنامه‌های رسمی وابسته به حاکمیت و دولت کدام یک از آنها را منتشر کرده است که من امروز به مردم بگویم من دبیرکل همان حزبی هستم که فلان اتفاق برایتان افتاد کنارتان بودیم و یادتان هست؟ می‌گویند کجا؟ ما نخوانده‌ایم که در جواب بگویم اینجاست. این بیانیه‌ها در رسانه‌های رسمی کشور، صداوسیما و‌... منتشر شده است! آقای صبحی تناقضات وجود دارد. من چهار «ت» درآوردم که شامل تناقض، تبعیض، توهم و تظاهر می‌شود که کمر این کشور را شکسته است. شما نگاه کنید موقع انتخابات که می‌رسد وزیر کشور نامه می‌دهد و احزاب را به مشارکت و فعالیت دعوت می‌کند، در حالی‌که ما در طول سال هزار تا کار دیگر هم داریم و فراموش می‌شود. من درباره موضوعات مختلف به مقامات رسمی نامه نوشته‌ام و یک نفر به آنها جوابی نداده است و حتی به‌عنوان جواب، یک کاغذ سفید برای ما نفرستاده‌اند.

فقط شامل حزب شما که نیست، این چالش وجود دارد و به بحث تحزب‌گرایی توجه ویژه‌ای نمی‌شود و کرکره آنها فقط موقع انتخابات بالا و پایین می‌شود. من کلیت این ماجرا را می‌پرسم. این یک بحث است که در حوزه انتخابات مطرح می‌کنید، باشه به هر دلیلی حالا من رسانه‌ای را مثال نمی‌زنم و این موارد به سلیقه رسانه‌ای مدیر‌مسئول بر‌می‌گردد. 

شکی ندارم که ممکن است به‌طور استثنا در برخی رسانه‌ها آدم‌های منصفی وجود داشته‌باشند.

من می‌گویم به‌هر دلیلی و شاید به‌علت سلیقه‌گرایی من، این بیانیه کار نشده است. نمی‌خواهم این‌طور تعبیر کنم که بگویم یک لج و لجبازی است و به هر دلیلی این 38 بیانیه منتشر نشده است.


اگر لج و لجبازی بود من اینجا ننشسته بودم.

من نمی‌گویم این لجبازی است ولی به‌هر دلیلی این بیانیه کار نشده و الان به‌عقیده خود حضرتعالی نیازمند ترمیم فوری هستیم. به نظرتان بیانیه‌ای که جبهه‌اصلاحات در قبال انتخابات امسال و بحث پیش‌ثبت‌نام‌ها منتشر کرد، با توجه به این ترمیم فوری کار درستی بود؟ شما می‌گویید برای عبور از بحران‌ها نیازمند وحدت و همدلی هستیم. سؤالم این است چه برنامه و تدبیری برای این نیاز تدوین کرده‌اید؟ اگر بخواهیم منصفانه نگاه کنیم به قول حضرتعالی یک روند و جریانی بوده که کار به اینجا رسیده است و باید برنامه‌ای برای اصلاح نقاط پرابهام، تاریک و چالش‌برانگیز که باعث آزردگی خاطر مردم شده است، بچینیم. به قول شما مردم از این حرف‌ها عبور کردند و ما اینجا نشسته‌ایم و در‌خصوص این صحبت می‌کنیم که بیانیه ما این بود. برنامه شما برای انتخابات چیست؟ از حزب ندای ایرانیان چند نفر برای انتخابات اعلام آمادگی کردند؟

شخصا با دوستان در شهرستان تماس گرفتیم، تک‌تک از آنها خواهش کردم. به هر کدام‌شان که پیام ثبت‌نام در انتخابات را برای من می‌فرستند می‌گویم از بزرگواری و فداکاری شما ممنونم که این کار را انجام دادید. با برخی که تماس گرفتم، گفتند ما را دو بار رد‌صلاحیت کردند، می‌گویم اشکال ندارد. ما نباید در این شرایط که فکر می‌کنیم صندوق رای، تنها راه است، خسته و ناامید شویم. همین که بدنه خود را در این شرایط همچنان امیدوار نگه داشتیم خیلی کار بزرگی است. به شما بگویم خیلی سخت است. شاید یک زمانی آدم احساس می‌کند که باید بگوید به ما چه؟ حتی نمی‌توانم این عبارت را به زبان بیاورم. جمله «خودتان می‌دانید و مملکت‌تان» را هیچ‌وقت نمی‌توانم بیان ‌کنم، چون خودمان هستیم و مملکت‌مان! هر‌قدر هم خسته شویم باید خستگی را کنار بگذاریم، وارد میدان شویم و باز هم باید درست کنیم. حرف من به دوستان این است که باز هم می‌آییم و شاید گشایش و تحولی از جانب حاکمیت رخ بدهد تا در آن مقطع برای اتفاقاتی که افتاده است، راه‌حل بیابیم چون در نبود ما، راه‌حلی پیدا نمی‌شود. بارها به دوستان گفته‌ام باید باشیم تا بتوانیم کاری کنیم. بنابراین ضمن این‌که به برخی رویه‌ها انتقاد و اعتراض دارم اما همچنان امیدوار به اصلاح هستم و همه فعالیتم اعم از این‌که اینجا نشسته‌ام و با هم گفت‌و‌گو می‌کنیم یا اگر فعالیت حزبی دارم همه در این چارچوب است و جز این نیست. همه امیدواری ما این است که شرایط فراهم شود، این را هم می‌دانم که شرایط با حرف، وعده و قول عوض نمی‌شود‌. کاری که ما می‌توانیم انجام دهیم و تا‌کنون نیز انجام داده‌ایم این بوده که به‌عنوان نماینده بخش کوچکی از جامعه، مخصوصا جوانان و دانشگاهیان که بیشتر با حزب در ارتباط بودند، مطالبات و دغدغه‌های افرادی را که به ما نمایندگی دادند، منتقل کنیم. مهم نیست بیانیه من را کار می‌کنید یا نمی‌کنید، حرف من این است که مطالبات بخشی از جامعه دیده و شنیده نمی‌شود و ما در حد خود حرف آنها را می‌شنویم و نقل می‌کنیم. ما در این حد می‌توانیم کار کنیم و بیشتر از این قدرت و توان نداریم. ما به‌عنوان میانجی می‌توانیم سخنان بخشی از مردمی که نمایندگی می‌کنیم را به ارکان قدرت منتقل و برای شنیدن آنها پافشاری کنیم. اگر می‌بینید برخی جاها نقد تند می‌کنم برای این است که شاید بیشتر شنیده شوم به امید این‌که مورد توجه قرار گرفته و به آن ترتیب اثر دهند. معنی این کار این است که روندها درست انجام می‌شود و ما دنبال همین هستیم. اگر حرفی می‌زنیم بابت این نیست که می‌خواهیم حال کسی را بگیریم، غرض‌مان این است که بگوییم بخشی از جامعه که شما به آن توجه نمی‌کنید این حرف‌ها را می‌زند.
این مطلب را هر بار خطاب به آقایان مسئول در دولت، مجلس و قوه قضاییه تکرار می‌کنیم که این کشور 84 میلیون و خرده‌ای جمعیت دارد و شما مسئول رسیدگی به وضعیت همه هستید نه آن تعدادی که به شما رای داده‌اند و به شما وفادار هستند. حقوق همه مردم با هر تنوع و تکثر و دیدگاهی که دارند باید یکسان باشد یعنی منتقدان هم به اندازه افرادی که وفادار به نظام هستند حق زندگی و بهره‌برداری از منابع کشور را دارند اما اینجا تبعیض صورت می‌گیرد و به‌طرز عجیبی معتقدم که این موضوع متاسفانه پاشنه‌آشیل کشور می‌شود.
 
الان فصل‌الخطاب جریان اصلاحات چه کسی است؟

من فکر می‌کنم آنچه که ما در جبهه‌اصلاحات پیش می‌بریم و از یک‌جایی به بعد پررنگ‌تر هم شد، شامل آن 15 ماده‌ای می‌شود که آقای خاتمی بهمن سال گذشته به آن اشاره کردند‌. در آن 15 ماده اصل بر این است که براندازی نه مفید است نه ممکن، دومین مطلب به اصلاح و مقطعی اشاره دارد که حاکمیت باید دست به اصلاحاتی بزند تا مردم نتیجه عملی آن را ببینند. حتما آن 15 ماده را خوانده‌اید. بیانیه 15 ماده‌ای آقای خاتمی منشور و چشم‌انداز ما در جبهه‌اصلاحات است. 

یعنی فصل‌الخطاب، آقای خاتمی هستند؟

آن روش و منشی که آقای خاتمی همچنان در پیش گرفته‌اند، فصل‌الخطاب است. 

روش و منش ایشان در‌خصوص بحث انتخابات پیش‌رو چیست؟

ما هنوز با ایشان درباره انتخابات صحبت نکردیم.

ثبت‌نام‌ها تمام شد.

دیدگاه اصلی ایشان این است که صندوق رای یکی از راه‌هایی است که می‌توان به آن اتکا کرد به شرطی که مسیرهای ورودی به آن مسدود نباشد. برداشت ما از حرف‌ها و روش و منش آقای خاتمی این است و همواره بر پایه آن عمل کردیم و بر این اساس به دوستان توانمندمان در حزب توصیه کردیم که حتما در پیش ثبت‌نام شرکت کنند و صبر می‌کنیم ببینیم شرایط چطور پیش می‌رود. تا جایی که بتوانیم و مردم پذیرا باشند، با آنها حرف می‌زنیم و از گروه‌های مختلف دعوت می‌کنیم تا حرف‌هایشان را بیان کنند و ما واسطه می‌شویم تا حاکمیت آنها را بشنود و هر جا که لازم بود کار عملیاتی انجام می‌دهیم تا مردم به آینده و صندوق رای امیدوار شوند. ما می‌توانیم در این فرآیند کمک کنیم ولی همه این موارد باید در مسیر منتهی به انتخابات اسفند ماه محقق شود. 

این‌که می‌گویند بخشی از اصلاح‌طلبان به دنبال این هستند که پروژه تکرار آقای خاتمی را با فهرستی از خانم‌ها دنبال کنند

من نشنیدم. 

با توجه به انتقاداتی که از درون جریان اصلاحات متوجه خانم آذر منصوری است، نظر شما درباره انتخاب ایشان به عنوان رئیس جبهه‌اصلاحات چیست؟

الان در شرایطی هستیم که بخش عمده‌ای از مردم از اصلاح‌طلب و اصولگرا عبور کردند. در داخل جبهه‌اصلاحات تندترین انتقادات را به دوستان داشتم اما واقعیت این است که ما با یک اعتقاد مشخص و بر پایه بیانیه 15 ماده‌ای آقای خاتمی، جبهه‌ای تشکیل دادیم. برخی مواقع که می‌بینم دولت علیه مجلس موضعگیری می‌کند و شما هم در صحبت‌هایتان به آن اشاره کردید، اصلا خوشحال نمی‌شوم. 

این سؤال را از جهت پرسیدم که ایشان جزو مجریان اصلی پروژه تحریم آقای حجاریان بودند. با این تفکری که ایشان داشتند...

جبهه‌اصلاحات معطوف به رئیس نیست، جبهه‌اصلاحات بر مبنای تصمیم و خرد جمعی فعالیت می‌کند. در آن جبهه‌...

ولی انتخابی که انجام شده توسط ...

به هر حال این انتخاب بر اساس رای اکثریت صورت گرفته ممکن است من مخالف باشم.

یعنی از تفکری حمایت می‌کرده که ...

ممکن است من رای نداده باشم اما همان‌طور که قائل به این هستم که اگر مردم به هر دلیلی اعم از عدم مشارکت، مشارکت حداقلی یا هر عامل دیگری پذیرفتند که جریانی سرکار بیاید، در این حوزه هم به دموکراسی اعتقاد دارم و می‌گویم رای اکثریت بوده که این اتفاق افتاده‌است. مهم این است که جبهه‌اصلاحات جمعی متشکل از احزاب مختلف اصلاح‌طلب با گرایش‌های مختلف است؛ از حزب ندا گرفته که معتقد است باید شرایطی فراهم و در انتخابات شرکت کرد تا احزاب دیگری که ممکن است طور دیگری فکر کنند. اتفاق حائز اهمیت این است فرآیندی ایجاد شود تا طی آن کسانی که همچنان معتقدند سیستم قابل اصلاح است، ادله‌ای بیابند تا به صورت عملیاتی بقیه را قانع کنند که این راه درست است. اگر موفق شویم خوب است. البته نباید فراموش کرد مجموعه اتفاقاتی که در کشور می‌افتد باید آدم‌ها را به این نقطه برساند. اگر می‌گوییم آزادی است، من معتقدم هر کس مختار است رای بدهد یا رای ندهد. به این نتیجه برسد که ثبت‌نام کند یا نکند. افراد آزاد هستند که نظر خود را بیان کنند و دیگران فرصت نقد آن سخن را دارند یا او قانع می‌شود یا او بقیه را قانع می‌کند؛ اساس دموکراسی و جمهوری همین است. این‌که بگوییم این مسأله بخشنامه شده‌است، درست نیست.


بحث بخشنامه نیست همان‌طور که اشاره کردید ما کشوری داریم که همه دلسوز آن هستند و هر کس وظیفه‌ای برای حفظ آن دارد، کما این‌که حضرتعالی بر مبنای این وظیفه می‌گویید گوشی را برمی‌دارم و به 10 نفر زنگ می‌زنم تا در انتخابات ثبت‌نام کنند.

من می‌گویم فعلا ثبت‌نام کنید تا ببینیم شرایط چطور خواهدشد.

من سوالاتم را با توجه به این فضا و پیشینه ذهنی مطرح می‌کنم؛ نمی‌توان منکر این شد که الان چشم طمع جریان نفوذی داخلی و برانداز بیرونی در پی ایران قوی است، حالا با توجه به این مسأله راهکاری که جریان اصلاحات برای برون رفت کشور از چالش‌های پیش رو دارد، چیست؟ آیا قرار است همان مسیری را که آقای روحانی در این هشت سال طی کرد، مجددا طی کند یا تدبیر و برنامه دیگری دارد؟ یا این‌که مقرر شده بر مبنای ریل‌گذاری فهرست امید و تکرار پیش بروید یا برنامه دیگری دارد؟ نمی‌توان همه ناکامی‌ها و تلخی‌ها را محدود به یک دوره خاص کنیم. 

در صحبت‌هایم مکررا اشاره کردم تمام آنچه شاهدش هستیم، حاصل یک روند کلی است. اصلا نمی‌توان گفت اینجا متوقف و در جای دیگر دوباره شروع شد. این را بارها بیان کردم. من معتقدم همه باید حرف بزنیم و مهم‌تر از آن، این‌که باید اجازه دهیم حرف‌ها شنیده شود. من الان معتقدم دوستان فعلا در پیش ثبت‌نام شرکت کنند تا ببینیم شرایط چطور می‌شود. ممکن است کسی این کار را نکند، یا من می‌توانم او را قانع کنم یا نمی‌توانم. من بیش از این وظیفه ندارم. علاوه بر این، معتقدم رسانه‌ها مخصوصا رسانه‌هایی که دیده می‌شوند، فقط نباید درصدد جذب افرادی باشند که باور دارند انتخابات مفید است. آنها باید از تحریمی‌ها نیز دعوت کنند و حرف‌های آنها را بشنوند و فضای صریح و شفافی را فراهم کنند تا مردم هم در جریان حرف‌های آنها قرار بگیرند. هیچ چیزی را نباید تابو نکنیم. این حرف را فردی مثل من مطرح می‌کند که در هیچ دوره‌ای حتی به گوشه و کنایه نگفته‌ام که در انتخابات شرکت نکنیم. اما اگر بنا بر شنیدن، دیدن و اصلاح کردن است، باید استدلال کسی که می‌گوید باید انتخابات را تحریم کرد، هم شنید. شاید سخنش درست باشد و در پس حرف‌های او بفهمیم اشتباه کار کجاست و شرایط را اصلاح کنیم؛ همین برای ما دستاورد است. اما اگر هدفمان چیز دیگری است، همین می‌شود که می‌بینیم و حرف‌هایی که در جامعه زده می‌شود. الان وقت مناسبی است تا تکثر جامعه را ببینیم و جویای دغدغه‌های دانشجویان معترض باشیم بدون این‌که به آنها برچسب برانداز یا اغتشاشگر بزنیم. باید او را به چشم یک دانشجو ببینیم که اعتراض دارد، حالا ممکن است اعتراضش به حق باشد یا ناحق. مهم این است که مردم می‌ببینند و می‌شنوند. شاید آنهایی که شنیدند، بگویند این چه حرفی است و شاید خیلی‌ها با وی همذات‌پنداری کنند.

آقای طباطبایی مگر این چالش‌ها و ناراحتی‌ها را در مجلس قبلی نداشتیم؟ دوره قبل هم اصلاح‌طلبان به اهرم تحریم انتخابات پناه بردند تا جایی که حتی آقای قوچانی گفت بی‌مروتی اصلاح‌طلبان در خصوص بحث فهرست کارگزاران صورت گرفت. شما می‌گویید با این تحریمی‌ها هم باید صحبت کرد، خود شماها سراغ این افراد رفتید؟

بله، من در داخل جبهه‌با اعضای احزابی که بیشتر دنبال این موضوع بودند، صحبت کرده‌ام و برخی آنها در حال حاضر به ما کمک می‌کنند. اما این‌طور که به آنها برچسب بزنم و بگویم شما فلان و بهمان و ضد همه چیز هستید، نبوده‌است. من معتقدم او این نظر را دارد. انقلاب شد که آدم‌های مختلف با گرایش‌های متفاوت از مارکسیست گرفته تا فلان گرایش بتوانند نظرات خود را بیان کنند. 

روند اقناع‌سازی که می‌گویید ...

یا من می‌توانم آنها را قانع کنم یا این‌که آنها باید مرا قانع کند یا به نقطه‌ای برسیم که پس از شنیدن سخنانش متوجه شوم بخشی از حرف‌هایی که می‌زند، درست است اما شاید این موارد اعتراضی قابل اصلاح باشد پس باید در این خصوص گفت‌وگو کنیم. فایده گفت‌وگو همین است به شرطی که طرفین معتقد باشند خودشان حق مطلق نبوده و طرف مقابل‌شان نیز باطل مطلق نیست. متاسفانه این انگاره در بخشی از گفتمانی که شکل می‌گیرد، وجود دارد گفت‌وگو از بالا به پایین جواب نمی‌دهد. گفت‌وگو باید در سطح مساوی باشد و به این ترتیب کسی که معتقد به تحریم انتخابات است در خصوص عقیده‌اش، حرف بزند و مردم پس از شنیدن آرای کسی که موافق مشارکت در انتخابات است و فردی که پیشنهاد تحریم انتخابات را می‌دهد، حرف ایشان را قضاوت کنند و تصمیم بگیرند.باید بپذیریم که این امور با بخشنامه، آیین‌نامه و دستور قابل اجرا نیست.

تا جایی که حضور ذهن دارم از موافقان جراحی بزرگ اقتصادی دولت سیزدهم و اصلاح شیوه پرداخت یارانه‌ها بودید. آیا هنوز هم روی این نظرتان هستید؟

حوزه من اقتصاد نیست ولی با کسانی مشورت می‌کنم که حوزه آنها اقتصاد است و اشراف خوبی روی مسائل این حوزه دارند؛ آدم‌های منصفی که اگر کوچک‌ترین پیشرفتی در دولت رخ دهد، حتی اگر به این دولت رای نداده باشند، می‌گویند این اتفاق خوب بوده‌است و آن را کتمان نمی‌کنند. بنابراین هیچ کس با اصل موضوع مخالفت ندارد و اختلاف‌های موجود ناظر به روش‌ها و افراد است. آنجا هم گفتیم این جراحی واجب است اما واقعیت این است که گاهی اوقات جراحی را به یک جراح می‌سپارند و یک زمانی تیمی را مامور این جراحی می‌کنند که هر شش ماه یک بار عوض می‌شود. ما جزو کسانی بودیم که از این موضوع استقبال کردیم اما منتقد روش، متخصصان و کارشناسان اجرایی آن بودیم به نظرم این بخش نیز از همان مقولاتی بود که حرف‌های خوبی درباره‌اش مطرح شد اما وقتی به مقام عمل رسید، به هر دلیلی که یکی از آنها همان یکدست‌سازی است، به نتیجه موثر و مقبولی نمی‌رسد من که امیدوارم آثار مثبت آن محقق شود. اگر روزی اتفاق خوبی در حوزه اقتصادی بیفتد، من خیلی خوشحال می‌شوم و جزو اولین نفراتی هستیم که می‌گوییم این اتفاق خوب بود و دست شما درد نکند. 

یک‌سری اتفاقات مثل قصه واکسن یا بحث هدفمندسازی در این دولت رخ داد، هر چند به قول شما شاید روشش غلط بود ولی انجام آنها جسارت می‌خواست. ولی شما می‌گویید اقدامی نشده‌است.

بی‌انصافی نکنید، همان اول که این کار را کردند موافقت کردم.

در روند مصاحبه گفتید اقدامی نشده‌است.

گفتم مگر می‌شود اتفاق خوبی نیفتاده باشد. در خصوص توافق با عربستان با این‌که انتقاد داشتیم اما حزب ندا بیانیه‌ای صادر کرده و ضمن آن از این موضع وزارت خارجه و سیاست بین‌الملل استقبال و اظهار امیدواری کردیم که این روند ادامه یابد. من منتقد این هستم که بخش تاثیرگذاری از حاکمیت بسیاری از موضوعات را نمی‌بیند و نمی‌شنود پس قطعا خودم این کار را نمی‌کنم ما پیشرفت‌ها را می‌بینیم، می‌شنویم و درباره آنها عکس‌العمل نشان می‌دهیم والا حزبی که منتقد دولت است، چرا باید از اقدامات آن استقبال کند؟ معنی دیگر این کارمان این است که ما منتظریم اتفاقات خوبی در کشور بیفتد حتی به دست کسی که من به آن رای ندادم. لازم نیست مدام جار بزنیم و بگوییم من این‌طور هستم. درست این است. اگر غیر از این باشد یک جای کار ایراد دارد. درست است که از بعضی کارها ایراد می‌گیرم و به آنها انتقاد دارم اما سعی می‌کنم خودم آن کارها را نکنم .یکی دیگر از اصولی که به آن پایبندم این است که تا جایی که می‌توانم منصفانه عمل کرده و روزنه‌ای از امید که پیدا کنم و آن را رها نکنم. تا جایی که می‌توانم حرف کسانی را که منتقدم هستند، می‌شنوم و اگر نکته‌ای به دردم خورد تشکر می‌کنم و می‌گویم صحبتی که در این خصوص داشتید، من را روشن کرد. اما میزانی که من انجام می‌دهم با میزانی که حاکمیت باید انجام بدهد، اصلا قابل مقایسه نیست. اگر آن اتفاق بزرگ بیفتد، مطمئن باشید مردم بلد هستند چه کار کنند بدون این‌که نیاز باشد من، شما و یک عالم آدم سیاسی بخواهیم با آنها حرف بزنیم. همچنان معتقدم مردم سر بزنگاه بهترین کار را می‌کنند. مردم کاری را که احساس می‌کنند منافع خود و کشورشان را تضمین می‌کند، انجام می‌دهند. این مردمی که از آنها حرف می‌زنیم خواستار یک زندگی آرام و معمولی هستند و چیز عجیب و غریبی هم نمی‌خواهند. 

خیلی ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید و اگر نکته‌ای است در خدمت شما هستیم.

خیر. خیلی لطف کردید. ان‌شاا... کارها خوب پیش برود و شاهد اتفاقات خوبی برای کشورمان باشیم.

ان‌شاا... . ممنون که بیننده یکی دیگر از برنامه‌های جام‌پلاس بودید. منتظر پیام‌ها و نظرات خوب شما برای بهبود برنامه خواهیم‌بود.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۳
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۵۱ - ۱۴۰۲/۰۶/۲۸
۰
۰
ازادی و اگاهی، دو شاهرگ حیاتی جامعه روبه رشد و پیشرفت اند.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۵۳ - ۱۴۰۲/۰۶/۲۸
۰
۰
با شعار ارامش مشکلی حل نمیشود.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۹:۳۷ - ۱۴۰۲/۰۶/۳۰
۰
۰
انسان به امید زنده است

نیازمندی ها