اگر قرار باشد به سمت تمدن نوین اسلامی و زمینهسازی ظهور برویم در آنجا هم مسأله آگاهی مطرح خواهد بود. بدون آگاه شدن عموم مردم، نمیتوانیم مسیری را که پیشرو داریم بهراحتی طی کنیم. این آگاهی در گرو آموزش و تبلیغ است.
آموزش بخشی از این جریان است و تبلیغ بخش دیگری از آن بوده که بخش مهمتر و بزرگتری است، چون قسمت قابلتوجهی از مردم چه در مدرسه و چه در دانشگاهها و حوزههای علمیه درگیر فرآیند آموزش میشوند ولی موضوع عموم مردم، تبلیغ است.
به نظر میرسد از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی به بعد به موضوع تبلیغ به شکلی که شایسته و بایسته انقلاب اسلامی بوده، توجه نشده است. فکر میکنم امروز عقبماندگیهای جدی در این حوزه داریم و از ابزارهای مناسب رسانهای برای این موضوع در دوران معاصر نتوانستهایم آنگونه که شایسته این مأموریت بوده، استفاده کنیم؛ طبعا اکنون مسأله اول ما رساندن حرف حق به گوش مخاطب است. درباره اینکه چرا تبلیغ در اولویت اول نبوده، باید تصریح کنیم اهمیت موضوع و نقش علم در تمدنسازی به این است که بتواند وارد عرصه زندگی مردم شود و اصطلاحا سر سفره مردم بیاید.
هر چه در دل نهاد علم رشد کند و به درجه اعلای خودش برسد تا زمانی که وارد زندگی مردم نشود، برای موضوع تمدنسازی به هیچ دردی نمیخورد؛ مثلا شما اگر برق را کامل تولید کردید ولی دستگاهتان به برق متصل نشود، هیچ اتفاقی نمیافتد. تبلیغ هم همین نقش را دارد؛ علم وقتی مؤثر و مفید خواهد بود که وارد زندگی مردم شود و ورود علم به زندگی مردم از طریق تبلیغ، رسانه و هنر است و اینها باید تحولاتی را که در دل انقلاب اسلامی رخ داده بر سر سفره مردم بیاورند و به سبک زندگی مردم تبدیل کنند. مبلغ، حلقه وصل بین مردم و جریان علم و تمدن است.
مبلغ با کاری که انجام میدهد، یک سپر محافظتی و یک قوت درونی در مردم ایجاد میکند تا هم بتوانند امر تمدنسازی را پیش ببرند و هم در برابر هجمههایی که دشمن انجام میدهد، بتوانند مقاومت کنند. مسیری که در فرآیند تمدنسازی پیش گرفتهایم، دشمنانی دارد و دشمنان نمیخواهند ما به هدف و غایت خویش دست یابیم. بنابراین در این راه دشمنان، هجمهها و حملههای خود را خواهند داشت. مبلغ، محافظ مردم در برابر این هجمههاست و در عین حال جلودار راهی است که به سمت تمدن نوین اسلامی میپیماییم. اگر مبلغ جدی گرفته نشود، هجمههای دشمن میتواند در برخی موارد اثر کند. اما در باب موضوع شناخت مخاطب که رهبر انقلاب تأکید ویژه ای بر آن داشتند که «اگر ما بخواهیم درست تبلیغ بکنیم باید مخاطب خودمان را بشناسیم.» ۱۴۰۲.۴.۲۱؛ این مقوله یکی از اصول قطعی امر تبلیغ است و باید تبلیغ به گوش مخاطب برسد و به واسطه آن فهم و تبعیت در سبک زندگی افراد وارد شود.
اگر مخاطب را لحاظ نکنیم و فقط حق بودن حرف و تفکر خود را کافی بدانیم و فکر کنیم اگر حرف حق زدیم، مخاطب هم حرف حق ما رامیپذیرد و آن را به رفتار اجتماعی و فردی تبدیل میکند، بسیار اشتباه است.
باید مخاطب را بهگونهای بشناسیم که بتوانیم حرفمان را به جانش بنشانیم، چون اعتقاد داریم حرفمان حق است و حرف حق بهتر میتواند به جان انسان سالم بنشیند؛ چراکه «خدای متعال به حرف حق برکت میدهد؛ میرویاند نهالی را که در سرزمین حق نشانده شده است.» ۱۳۸۸.۱۲.۱۳ مسأله ما این است که معمولا ویژگیهای مخاطب را در نظر نمیگیریم و در نتیجه حرف و تبلیغ ما اثر مورد انتظار را ندارد.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد