او ازجمله هنرمندانی است که اعتقاد به عمومیت هنر دارد، برهمیناساس ارائه اثر هنری در محیط شهری را به ارائه آثار در گالریها ترجیح میدهد و تاکنون نیز آثار متعددی از او بر دیوارههای شهر نقش بسته است. یکی از آثار قابلتوجه او دیوارنگاره «شاهدان شهر» است که ژانر جدیدی در بازسازی نقاشی شهدا محسوب میشود. با علیخانی درباره دیدگاه او نسبت به هنر شهری گفتوگویی داشتهایم که در ادامه میخوانید.
نیاز انسان معاصر را به نقاشی دیواری و (با نگاهی کلانتر) هنرهای شهری با توجه به تجربیات غنیتان چگونه ارزیابی میکنید؟ این هنر باستانی چرا هنوز زنده و پویاست؟ مگر کدام نیازها را آن هم در عصر انفجار اطلاعات پوشش میدهد؟
اتفاقا پرسش خوبی است. خودم چندان زیاد به این فکر نکرده بودم که یکی از هنرهای دیرینه انسان است با آن دیوارنگاری غارها که امروزه در قالب هنر شهری بازتاب یافته، یعنی هنری که از گالریها بیرون آمده و مستقیم با خود مردم ارتباط برقرار میکند. زمانی کارهای دیواری توسط هنرمندانی به شکل خودجوش انجام میشود که به «هنر گرافیتی» مشهور است. هنرمندان آزاد و مستقل که ذهنیتهایشان را از این راه با جامعه به اشتراک میگذارند. زمانی به هنرمند سفارش داده میشود که در ایران متولی این کار شهرداری است.
از ویژگیهای ورسک/ نقاشی دیواری همانا محیط و تاثیرهای تعیینکنندهای است که مستقیم و غیرمستقیم بر کار و حتی مواد اجرای و محتوای پیامش دارد. در سیستم خماندرخم نظام اداری شمای هنرمند چگونه میتوانید برای یک اثر هنری پیشنهادی از شیوه اجرا، سبک و تکنیک تا محتوا تاییدیه اجرا بگیرید بهویژه با سیطره فراگیر مدیرانی بهشدت فاقد سواد بصری؟
در سازمان زیباسازی شورایی هست که اعضایش هر دوره تغییر میکند اما خود من نمیدانم گزینش این اعضا که استادان دانشگاهی هم بینشان هست با چه معیاری است. طرح با موضوع یا بدون موضوع در این شورا پذیرفته، رد یا اصلاح میشود که خروجیاش روی دیوار شهر نقش میبندد.
شمای هنرمند باتجربه که میدانید طرح پیشنهادی از هر نظر برای فلان فضا مناسب است؛ چه پیام، چه سبک و شیوه اجرا چه بافت مردمی و فرهنگی محل و دیگر مولفههایی که بررسی خواهیم کرد چه میکنید وقتی با سلیقهافکنیهای برخی مدیران روبهرو میشوید؟
این هم هست. بله. خیلی وقتها پروژههایی بوده که ناتمام و درواقع نافرجام مانده. یعنی من هنرمند روی ایده خودم یا باید به نفع کارفرما کوتاه بیایم یا زمانی هم به خواست کارفرما گردن نمینهم و کنار میکشم. این موضوعی است که هنرمند باید خودش با آن کنار بیاید یا هماهنگ با خواست سفارشدهنده کار میکند یا به قیمت ازدستدادن کار و انجام نشدنش از ایده کوتاه نمیآید، مثل فیلمی که اکران نمیشود.
از مهمترین عوامل موثر بر نقاشی دیواری برخلاف غارنگارههای باستانی همانا دگرگونی اثر و آسیبهای محیطی مثل آلودگی، آفتاب، باد، باران و... است. با این چه میکنید بهویژه که کار یکبارمصرف نباشد هرچند یکی از ویژگیهای ورسک این است که دورهای و برای مدتی کار میشود.
این هم مطلبی است بهویژه که برای مدت خیلی طولانی حفظ نمیشود. میشود گفت این خصوصیت نقاشی دیواری است که مدت معینی دارد. حتی در دوران باستان هم طرح دیوارها را روی همان لایه پیشین بههردلیل اجرا میکردند. خود من روی دیوارهایی شاهد بودم یک یا چند سال یکبار بنا به ضرورتهای روزآمد لایههای مختلفی کار شده.
کدام مؤلفهها را با نگاه تجربی و هنریتان برای تهران بهتر و خوشپسندتر میشمارید، البته کیفیت محیط، محل و فرهنگ مردم هم مهم است؛ بهویژه در راستای جهاد تبیین و روشنگری، همچنین ضرورت برپایی تمدن ایرانی - اسلامی. کدام مؤلفهها و موضوعها با کدام جنبههای بصری را برای ارائه به مخاطبان ترجیح میدهید؛ مثلا موضوعهای ملی مذهبی تا حماسههای دفاعمقدس و آرمانهای ایرانی ــ اسلامی و انقلابی؟
البته تصمیمگیرندگان اصلی همان مدیرانی هستند که وصفشان رفت اما زمانی هست که هنرمندی با زیرکی هنرمندانه و تاثیری که از قبل با کارش گذاشته، میتواند همان المانهای ملی مثل اساطیر و فرهنگ ما را به مدیران بقبولاند. در جریان هستید که تصویرهایی از شاهنامه در مشهد اجرا شد. خودم نمیدانم به سفارش شهرداری بوده یا پیشنهاد هنرمندان دستاندرکار؛ که متاسفانه خیلی سریع با مخالفت... زود از دیوارها زدوده شد و اصلا چنین چیزی نه پذیرفته شد و به خواست مردم هم توجه نشد. این متاسفانه داستان پیچیدهای است بهگونهایکه هنرمند هنگام اتود زدن بهقدری ناخودآگاه، خودسانسوری میکند که سر آخر کاری از آب درمیآید که پسند خود هنرمند هم نیست.
ببینید! در جهاد تبیین و روشنگری، هم فقط با اجرای چهرهای و پرترهای از یک شهید والامقام نمیشود شخصیت والای عرفانی و فرهمندی او را به مخاطب نمایاند، بلکه باید با نمادها، سمبلها و فضاسازی به انتقال چنین پیامهایی دست یافت که با توجه به فقر بصری فراگیر نمیتوان در اینباره واقعا جهادگرانه و هنرمندانه به روشنگری و تبیین پرداخت و نیاز است که ما اول فقر بصری را با کمیت آثار مرتفع و سپس با کیفیت دست به روشنگری بزنیم.
کیفیتهای بصری برای هنر شهری و دیوارنگاری بسی مهم است و نمیشود از نظر دورشان داشت؛ این کیفیتها از نگاه شما چگونه است؟
هنرمند نقاشی دیواری باتجربه کسی است که چه برای اجرای سفارش کارفرما چه برای اجرای طرحی که خودش در دست دارد، باید نخست در آن محیط گردش کند و مردم محل، نگاه کلی بافت جمعیتی و شرایط اقتصادی و سطح فرهنگیشان را بسنجد. همچنین به نوع متریال مناسب با آن محیط و برای آن محیط بیندیشد. اینها را خود من سعی میکنم همواره درنظر بگیرم و بافت ساختمانهای اطراف محل اجرا و معماریشان و... را باید لحاظ کرد.
ارزیابیتان از دیوارنگارههای تهران را در این فراز دوست دارم بشنوم آن هم بهعنوان مخاطبشان که سواد غنی بصری دارد نه بهعنوان آفرینشگر چنین آثاری؟
فضای نقاشی دیواری تهران تقریبا در این چهار، پنج سال اخیر ازسوی سازمان زیباسازی شهرداری مدیریت میشود و فضاهایی که الان در تهران دیده میشود بیشتر «تصویرسازی» است. اصلا داوری درباره بد و خوب این تیپ نقاشی نیست، ولی در تهران کلا دیوارنگاری بهسوی تصویرسازی کتاب میرود. انگار صفحههایی از یک کتاب کودک روی دیوار شهر اجرا شده باشد. البته بعضا ایدههای شیرین و جالبی دیده میشود اما در کل یکنواختی خاصی بر فضا حاکم است و مخاطب به یک کار منحصربهفرد و خاص در میانشان برخورد نمیکند بهگونهایکه شگفتزده شود عجب کاری! متاسفانه چنین چیزی واقعیت دارد.
زمانی ناهماهنگی در طرحها، پیامها و اجرای کارها زیادی به چشم میآمد اما از نگاهی دیگر تنوع کارها را میشد حس کرد اما اکنون تنوعی به چشم نمیآید.
بله درست میگویید. متاسفانه ما زیاد نمیتوانیم میانهرو باشیم یعنی یا آنطرفی میلغزیم یا این طرفی. بهعبارتی کنترل کردن این کارها بهگونهای که تنوع را در شهر حفظ کند و مخاطب هم با کارها ارتباط برقرار کند، کار سختی است و البته شاید کاری شدنی هم باشد، منتها باید مدیران شهری در این راستا تلاش کنند.
یادی کنیم از این سخن جان لنگ منتقد که میگوید «هویت یافتن یک اثر دیواری محقق میشود با احساس تعلق مردم، هویت محیط و آیینهای نمادین و احساس تعلقی که مردم به آن نمادهای آیینی دارند» شما که آگاهید چهره مشهور و موفق نقاشی شهری دیهگو ریورای مکزیکی با آن بازآفرینیهای روزآمدش را. او از شخصیتهای مهم مکزیک، نمادهای بومی و فرهنگی مکزیک بهگونهای تیپسازی کرد که از هر نظر جزو کارهای مثالزدنی در جهان است. منظورم از کار درست و پیشرو با تاکید بر هویت فرهنگی و مذهبی در راستای جهاد تبیین و برپایی تمدن ایرانی ـــ اسلامی چنین چیزی است؟
مثال مکزیک از این نظر جالب است که مانند ما جامعهشان اعتقاد راسخ به آن انقلاب و طرز تفکر خاصشان داشتند و آن را واقعی و اصیل میشمردند و هنرمندشان هم در خدمت آن ایدئولوژی بود. همه متحدالفکر به کار پرداختند، البته با خوب و بد فکرشان کاری نداریم. آنجا از هنرمند تا مدیر انگار همه همسطح، همسو و یک اندازه بودند. الان باید ببینیم وضعیت ما به نسبت جهان چگونه است و از نظر اقتصادی، اجتماعی و ... آیا الان در چه جایگاهی هستیم. ما تافته جدابافته نیستیم. هنر ما مانند ورزش و بقیه چیزهای دیگرمان است و جایگاه جهانی مستقری نداریم. الان هنرمندان چین در هنر جهان خیلی شکوفا میشوند، زیرا همه چیزشان هماهنگ و همزمان در حال شکوفایی و تعالی است. این که با این موقعیت اقتصادی و معیشتی انتظار داشته باشیم هنر ما جهانی باشد و با کارهای دیگر کشورهای پیشرو برابری کند، امکانپذیر نیست.
تهران بهعنوان پایتخت در چه دورهای کمتر اغتشاش بصری داشته؟
تهران همیشه اغتشاش بصری داشته! چگونه بگویم به آدم شلختهای میماند که بخواهید با وصله پینه کردن گوشه لباسش نونوارش کنی؛ نقاشی دیواری و معماری و شهرسازی ما همین است. البته ریشه همه این نارساییها در اقتصاد است و اقتصاد در سیاستگذاریها. نقاشی دیواری را هم بهگونهای میتوان به وصله پینه کردن ظاهر شهر تشبیه کرد که در کنارش پیامهای ایدئولوژیک هم چاشنیاش شده تا ظاهر شهر را مقداری سروسامان بدهد.
موضوعات ملی مذهبی بهگونهای است که باید پژوهش و عمقیابی و بازشناسی شوند. درباره چگونگی لحاظ کردن هنرمندانه این موضوعات در هنر و مبلمان شهری بگویید که اتفاقا برای مسئولان هم چنین عنوانهایی جذاب است؟
این کارهایی که گفتید واقعا تحقیق میخواهد، ولی ما هنرمند ـــ محقق نداریم تا کارهایی که از تحقیقهای عمیق برآمده، بر دیوارها بدرخشد اما متاسفانه تا حالا که هنرمند محقق نداشتیم و امیدوارم در آینده نزدیک جای خالیشان پر شود. البته چنین چیز مهمی وابسته به سیستم دانشگاهی ماست که روش تحقیق را به دانشجویان هنرور بیاموزند.
نقاشی دیواری اثری فاخر
تنوع نقاشی با آن سبکهای گوناگون برای بالا بردن سواد بصری و غنای بینش مخاطبان، واقعا زمینهای در دسترس و آماده میخواهد که متاسفانه لحاظ نمیشود. برای اینکه نقاشی دیواری در عمر کوتاهش اثری فاخر و برجسته باشد، وظیفه کارفرما و هنرمند، افزودن به سواد بصری جامعه و مردم است. شما که میدانید دیوارنگاری حدود دودهه نخست انقلاب فقط موضوعات مذهبی و شهدا بود که بعضا با کیفیت نبودند و آثار آرتیستیک هم بینشان دیده میشد ولی غالبا از نظر کیفیت بصری فوقالعاده پایین بودند. از حدود سال ۸۴ که در مدیریت نقاشی دیواری و هنر شهری تغییراتی داده شد و سازمان زیباسازی در این باره پوستی تازه کرد، نگرش جدیدی به این قضیه صورت گرفت و کارهای تازهای اجرا شد. از آن زمان کارها به سوی افقهای روشن و بهتری پیش رفت و دراین باره به کارهای روزآمد هنرمندان خارجی هم نیمنگاهی داشتند که خیلی در این ده پانزده سال اخیر نقاشی دیواری را ارتقاء داد.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: