اگر در گزارشها و اخباری که از آن سوی آبها میرسد، بخوانید و بشنوید در مقابل فجایع انسانی که ذکرش رفت، اینک رفتار و نوعی سبک زندگی از سوی مردم غرب طلب میشود که تاکنون موضوع تبعیض جنسیتی و تفکرات عقبافتاده جوامع به اصطلاح جهانسومی بهشمار میآمد، حالا چه تحلیل کرده و چگونه جمعبندی مینمایید؟ مثلا اطلاع یابید که در سال ۲۰۱۸ در سوئد کنسرتهای موسیقی مخصوص زنان برگزار شده تا زنان در محیطی ایمن و آسوده به تفریح بپردازند! (آیا همین موضوع در ایران، از مصادیق تفکیک جنسیتی خوانده نمیشود؟!) یا برای برگزاری جشنهای سال نو ۲۰۱۹ در برلین، فضایی جداگانه برای زنان درنظر گرفته شد! (آیا چنین رویکردی را قبلا محدود کردن زنان نمیخواندند؟!) یا خبر پیدا کنید که اماکن ویژه و خصوصی زنانه در فرانسه در حال افزایش است! از مدارس بگیرید تا کلوپهای ورزشی تا فضاهای حرفهای و شغلی. (آیا همه اینها تاکنون ازسوی محافل به اصطلاح حقوقبشری غرب، تبعیض علیه زنان محسوب نشده؟) یا مسئولان فوتبال آلمان در مقابل خیل شکایات مبنی بر تعرضات جنسی به زنان توصیه کردهاند بهتر است در منزل خود به تماشای مسابقات فوتبال بنشینند! (در حالیکه برخلاف میل عمومی و صرفا براساس برخی تمایلات شبهروشنفکرانه و غربگرایانه سالهاست برخی در همین مملکت ما قصد دارند تا زنان را به محیطهای فوتبال مردانه بکشانند) یا اینکه در آمریکا توصیه شده دیگر پزشک و ماساژور مرد برای تیمهای زنان انتخاب نکنند! یا در پارلمان فرانسه توصیه میشود که یک زن به تنهایی با یک مرد سوار آسانسور نشود! یا بعضی بیمارستانهای آمریکا پروتکلهای خود را تغییر داده و مقرر میشود از این پس هیچ کارمند مردی بدون همراهی یک همکار زن، حق ورود به اتاق بیماران زن را ندارد. (اینها چطور؟ آیا تاکنون از دیدگاه محافل حقوق بشری غربی، مصادیق جدی تبعیض جنسیتی محسوب نمیشدند؟!)
باور کردنی نیست، ولی حقیقت دارد!
آنچه به صورت خبرهای یکخطی در بالا آمد، شوخی و مطایبه نبود، بلکه واقعیتهایی از جامعه امروز غرب است که گویا بر لبه پرتگاهی قرار گرفته و گروهی از مردم آن خطه قصد نجات خود را دارند. همه اخبار و گزارشهایی که تیترشان را بهصورت یک جمله یا عبارت خطی ملاحظه فرمودید را بهطور تفصیلی در ادامه این سلسلهمباحث با آدرس دقیق منبع آن که به نقل از نشریات و وبسایتهای معتبر خبری اروپایی و آمریکایی است، ارائه خواهیم کرد تا دریابید برخلاف بسیاری از تبلیغات و پروپاگاندای برخی رسانههای غربی، خصوصا آنها که در این سوی مرز شنیده و دیده میشوند، بسیاری از مردم کشورهای اروپایی و آمریکایی از این نوع سبک زندگی بیبندوبارانه و ناامن و تحقیرکننده امروزی به تنگ آمده و بهدنبال راهحل و گریزی هستند. نگاهی به پوسترهایی که سال گذشته در متروی پاریس انتشار یافت و توزیع شد که در آن زنان را همواره در محیطی مخوف تصویر کرده که از سوی حیواناتی وحشی در معرض خطر قرار دارند، شاید بتواند تا حدودی ناامنی فضای اروپا برای زنان را روشن سازد. واقعا چرا برخی مراکز آموزشی، درمانی، سیاسی، فرهنگی، ورزشی و هنری غرب چنین رویکردهایی یافتهاند؟! چرا در جوامعی که تا همین چندی پیش، روند افسارگسیخته بیپروایی و بیبندوباری و عریانگری بیداد کرده و البته همچنان همین روال غالب است، چنین رویکردهایی دیده میشود؟ آیا آنچه در ابتدای این مطلب بهعنوان آمارها و گزارشهای مراکز تحقیقاتی و پژوهشی اجتماعی آمد و نشان از فاجعهای عظیم در این دست جوامع داشت، عاملی برای اتخاذ چنین رویکردهایی محسوب نمیشود؟ آیا جامعهشناسان و رواندرمانگران اینگونه جوامع بر آن نمیشوند برای اینکه بیشتر و بیشتر، جامعه و زنان و مردانشان در چنان گردابی فرو نروند، چارهای اندیشیده و راهحلی بیابند تا از چنین ورطه هلاکتی برهند و مردم و سرزمین و کشور خود را از چنان باتلاقی رهایی بخشند؟ آنچه بهعنوان مثال از برخی راهحلها برای خلاصی از فجایع یاد شده توسط متخصصان علوم انسانی سخن به میان آمد، قطعا براساس مطالعات و پژوهشهای گسترده و عمیق و آکادمیک بوده که در ابتدا عوامل آن و ریشههای اصلی اجتماعی و انسانی چنان فجایعی را دریافته و سپس برای یافتن راه گریز و خلاصی، طریق مقابله با آن عوامل اجتماعی و انسانی را پیدا نموده و مینمایند. بهنظر میآید حداقل براساس تجربیات صورت گرفته و همان مثالهای ذکر شده، آنچه بیش از هر مکتب و آیینی در این تغییر رفتار دیده میشود، نشانهها و بارقههایی از سبک زندگی اسلامی است که اینک از سوی طبقات و اقشار مختلف جامعه غرب مورد درخواست قرار گرفته و استقبال میشود. اینک به چند نمونه از این نشانهها و بارقهها براساس اخبار رسانههای غربی توجه فرمایید:
برگزاری نخستین کنسرت زنانه در سوئد
اما کنیکاره، کمدین و هنرمند مشهور سوئدی در ژوئن ۲۰۱۷ اعلام کرد، سرگرم بررسی طرحهای مختلفی برای برگزاری کنسرت بزرگی برای زنان است؛ برنامهای که مردها اجازه شرکت در آن را نخواهند داشت. رادیو سوئد ضمن اعلام خبر فوق گفت که هدف او از برگزاری این جشنواره موسیقی اعتراض به اذیت و آزار زنان در کنسرت «براوالا» بود که در تابستان همان سال در استکهلم پایتخت سوئد برگزار شد. براساس گزارشهای رسمی پلیس، در این برنامه به تعدادی از تماشاگران زن تجاوز شد. انتشار این خبر بازتاب گستردهای در رسانههای خبری این کشور داشت و با واکنشهای بسیاری در شبکههای اجتماعی همراه شد. برگزارکنندگان کنسرت براوالا با ابراز تأسف از این حوادث غمانگیز، برنامه سال آینده را لغو کردند تا با بررسی مشکلات و ایجاد تدابیر امنیتی بیشتر، مانع تکرار چنین فجایعی شوند. اما کنیکاره که مجری رادیویی و از فعالان حقوق زنان در سوئد نیز هست، قصد داشت با همکاری گروهی از هنرمندان، تهیهکنندگان و سازمانهای اجتماعی، کنسرت تمام زنانه خود را سال بعد برگزار کند. به گفته او در این کنسرت، هیچ مردی اجازه ورود نداشت و به این ترتیب اذیت و آزار و تجاوزی در کار نبود. او باور داشت این بهترین روش برای مقابله با مردان شرور و بیاخلاقی است که قادر به کنترل شهوت و هوای نفسانی خود نیستند. با این حال، اما کنیکاره این کنسرت زنانه را اعتراضی نمادین برای بهبود شرایط برنامههای هنری توصیف کرد. در سالهای اخیر تعدادی از جشنوارههای موسیقی چندروزه در اروپا با مشکلاتی مانند کنسرت براوالا مواجه بودهاند و کوتاهی برگزارکنندگان در تأمین امنیت تماشاگران با انتقادهایی همراه شد.
رواج کنسرتهای زنانه در سوئد
برگزاری کنسرتهای زنانه در سوئد به کنسرت اما کنیکاره منحصر نشد و متولیان فرهنگی کشور سوئد در اعتراض به موارد متعدد آزار جنسی که در فستیوال موسیقی مختلط این کشور در سالهای اخیر اتفاق افتاده است، تصمیم گرفتند که فستیوالهای اختصاصی برای زنان برگزار کنند. نکته قابل تاملی است، جایی که مدینه فاضله غربگراها محسوب میشود، برای امنیت روانی و جنسی زنان، به راهحل فضای غیرمختلط و جداسازی زنان و مردان رسیدهاند. اکنون این سؤال مطرح است که چرا برخی از تجربه غربیها در این زمینه درس نمیگیرند و تلاش میکنند دوباره این مسیر را طی کنند؟! سؤال مهمتر این است که چرا آزادی غربی، نتوانسته است مردان آن سامان را سیر کند؟! واقعیت مگر جز این است که آزادی به مفهوم غربی، نه تنها انسان را سیر نمیکند، بلکه او را تشنهتر خواهد کرد.
مدارس سوئد در جلوگیری از آزارهای جنسی عقب ماندهاند
بعد از گفتوگوها پیرامون آزارهای جنسی در فستیوالها، اداره کل نظارت بر مدارس سوئد هم اظهار امیدواری کرد تا تمرکز روی راههای پیشگیری یا بازدارنده در این رابطه در مدارس هم به همین میزان افزایش یابد. دو دانشآموز دبیرستان پولهم در گوتنبرگ میگویند که: «... تا اتفاقی نیفتد صحبت زیادی در این رابطه در مدارس نمیشود. هوگو وستر از اداره کل نظارت بر مدارس میگوید، متاسفانه معمولا وقتی اتفاقی بیفتد، عکسالعملی صورت میگیرد و مدارس و شهرداریها در انجام کارهای بازدارنده عقب ماندهاند...»
بخش روابط عمومی پلیس سوئد بعد از گفتوگوها پیرامون شکایت در رابطه با آزارهای جنسی در جشنواره «ما استکهلم هستیم» در بهار سال ۲۰۱۷ گزارشهایی تهیه کرد. رادیو سوئد ضمن اعلام اخبار فوق میافزاید: «... گزارش پلیس در اصل دید کلی را ارائه میدهد و پلیس در این گزارش به شکایات پنج سال اخیر از جوانان تا ۱۷ سال پرداخته است. این گزارش نشان میدهد که از سال ۲۰۱۱ تا فوریه سال ۲۰۱۶، به تعداد ۱۰ هزار و ۷۰۵ شکایت در رابطه با مزاحمتهای جنسی به دست پلیس رسیده است. از این تعداد ۲۲۲۴ شکایت در فضای مجازی و سایتهای اجتماعی بوده. به تعداد ۱۰۸۱ مورد در مدارس انجام یافته و در فستیوالها در پنج سال اخیر ۱۱۹ شکایت در این رابطه به ثبت رسیده است...»
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد