الیگارشی آموزشی به‌مثابه جهان‌ بینی طبقاتی

هم عقل و هم جهان‌بینی اسلامی، می‌پذیرد که این یک امر غیرعادلانه یا غیرانسانی نیست که افراد مختلف در یک جامعه، حسب درجات سعی، مهارت‌ها و شرایط متفاوت‌شان از وضعیت مالی مختلف و نعمات مادی متفاوت برخوردار باشند اما ماجرا از آنجا غیر‌قابل پذیرش می‌شود که مشاهده شود، علاوه بر برخورداری‌های مادی، موضوع دیگری هم‌چون نگاه اشراف‌ سالارانه، آن هم در حوزه‌ خطیر آموزش، ضمیمه می‌شود بر تفاوت‌های مادی و مالی.
کد خبر: ۱۴۰۷۰۶۷
نویسنده احسان رستگار - معاون ضمائم

این‌که فلان مدرسه غیردولتی، از امکانات آموزشی خاص یا تجهیزات ورزشی و تفریحی خاصی برخوردار باشد، طبیعی است که بر هزینه‌ ثبت‌نام بیفزاید، ولی این به آن معنا نیست که علاوه بر مباحث مالی و هزینه‌های ثبت‌نام، عامل دیگری از‌جمله طبقه‌ سیاسی و طبقه‌ اجتماعی آنان نیز به هر ترتیب، دخیل شود در سرنوشت آموزشی و به تبعش، آینده‌ کاری و شخصی آن کودک و نوجوان! متأسفانه، در بعضی مدارس بنام و شاخص تهران ــ که در رشته‌های ریاضی فیزیک، علوم تجربی و علوم انسانی فعالیت می‌کنند ــ شاهدیم یک نوع نگاه اشراف‌سالارانه‌ آموزشی یا به قول فرنگی‌ها، «الیگارشی» آموزشی، سایه انداخته بر گزینش و جذب کودکان و نوجوانان.

به این معنا که مثلا وقتی وارد کلاس‌های این مدارس می‌شوید، تقریبا تمامی دانش‌آموزان، خانواده‌شان از مدیران، مسئولان و افراد رده‌بالای قوای سه‌گانه و دیگر سازمان‌ها و نهادهای نظام هستند. اگر معیار گزینش، کیفیت تحصیلی دانش‌آموز است، پس معدل و کارنامه‌اش باید مبنا قرار گیرد و اگر مطابق امکانات و تجهیزات خاص آن مدرسه، شهریه‌ مضاعفی بناست پرداخت شود، پس صرفا ما‌به‌التفاوت هزینه‌ ثبت‌نام، کفایت می‌کند و همین‌که آن خانواده، با هر شغلی، از هر خاستگاه اجتماعی، با هر وضعیت مالی، آن مبلغ را مهیا کرده جهت تحصیل فرزندش در محیطی پیشرفته‌تر، نشان‌دهنده‌ صلاحیت معنوی (کارنامه‌ای) و مادی(مالی) است.

مطرح شدن سؤالات و مسائلی هم‌چون محل کار و شغل پدر و شاغل بودن یا نبودن در دستگاه‌های رسمی حاکمیتی، یعنی روح یک جهان‌بینی طبقاتی ــ که همه‌ انسان‌ها را به طبقه‌ کلی اشراف و اعیان و طبقه‌ عوام و معمولی‌ها تقسیم می‌کند ــ بر تمام ساحت‌های مدیران این مدارس، جاری و حاکم است.

در جمهوری اسلامی ایران ــ به مثابه یک حکومت اسلامی ــ همه‌ اقشار و همه‌ کودکان و نوجوانان، فارغ از شغل پدر، باید دوشادوش هم، به‌عنوان شهروندانی برابر زندگی کنند. تنها اختلافی که از منظر اسلامی، رواست و پذیرفته، تبعیضی است که به‌ازای تفاوت در تلاش افراد یا تفاوتی که خود در رقم خوردن آن دخیلند، بر امت تحمیل می‌شود، وگرنه، تبعیض به‌ازای شغل پدر بر امت اسلامی، شبیه تبعیضی نژادپرستانه است که نه مورد تأیید فلسفه‌ وجودی انقلاب اسلامی و فلسفه‌ تأسیسی جمهوری اسلامی است، نه قانون اساسی، نه منظومه‌ فکری امام خمینی(ره)، شهید مطهری، شهید بهشتی و رهبر معظم انقلاب.

در جهان‌بینی طبقاتی، آنان که خود را خواص و طبقه‌ اعیان و اشراف سیاسی می‌دانند، خوش ندارند محل تحصیل و آمد و شد خودشان و فرزندان‌شان با مردم عادی، مجاورت داشته باشد و این، خلاف روح جمهوری اسلامی ایران و نگاه فرهنگی رهبر انقلاب است.

از مهم‌ترین اقدامات مقتضی آموزشی و پرورشی، از بین بردن این الیگارشی‌های آموزشی است که متأسفانه، خروجی‌هایش عموما از نگاه بالا به جامعه نگاه می‌کنند و در نهایت هم به مردم یا نظام، آن خدمات ویژه‌ای را که حسب آن تبعیض‌هایی شامل حال‌شان شده، ارائه‌نمی‌کنند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها