سالی یکروز، آنهم دیدار با کارآفرینان. شاید مثل تموم اون ۵۰۰ ــ ۴۰۰ نفری که اومده بودن تو ذهنم کلی سؤال بود و امیدوار بودم جواباشون رو بگیرم. تقریبا ۷ و ۳۰دقیقه دم در بیت رهبری بودم و تا از بازرسی رد شم و به حسینیه برسم تقریبا شده بود یه ربع به هشت. حدسم این بود مراسم ۹و ۳۰دقیقه شروع میشه که تقریبا همین هم شد.
زمان خوبی بود که با دور و وریام آشنا شم. هر کی از یک جا آمده بود. چند نفری کشاورز بودن و از خراسان و همدان و جنوب اومده بودن. یه عده صنعتگرای قدیمی بودن و یکسری مدیر شرکتهای بزرگی که ۵۰۰۰ تا کارمند داشتن. جو باحالی بود. با خودم فکر کردم که آقا میخواد راجع به چی صحبت کنه که همه این جمع مخاطبش باشن. حس دوگانهای داشتم که از طرفی آقا ما رو افسرای جنگ خودش میدونه و میاد دلداریمون میده و از طرف دیگه گفتم شاید بیاد و گله کنه و بگن کمکاری کردید که گله بجایی هست. کمکم داشتیم به زمان شروع مراسم نزدیک میشدیم و یکییکی مسئولان هم سر و کلهشون پیدا میشد. وزیر صمت و اقتصاد اومدن. دکتر مخبر اومد، رفیقمون دکتر دهقانی اومد و سالن دیگه جای خالی نداشت. در همین حال و احوالات بودیم که یهو آقا تشریفآوردن. تلاوت قرآن و خوشامدگویی انجام و مراسم شروع شد. گویا قرار بود ۱۶ نفر ارائه بدن و ۱۱ تموم کنند ولی وقت به دو نفر آخر نرسید. بعدش هم آقا یک ساعتی نکات رو گفتن که انصافا اون حجم از مطلب برای یک ساعت خیلی زیاد بود.
خدا رو شکر بخش زیادی از مطالب منتشر شد و خیلی نمیخواهم گزارش اتفاقات جلسه رو مکتوب کنم، ولی مواردی که هم به چشمم اومد رو اشاره میکنم.
۱- کارهای خفن: کارها انصافا یکی از یکی خفنتر. این اولین باری نبود که این حس رو داشتم. قبلا هم تو «میدون» حس مشابه این رو داشتم که چقدر گوشه و کنار این مملکت داره کارهای خفن میشه. یکی دو تا از کسبوکارهایی که اومده بودن خیلی خفن بودن و کارهایی کرده بودن که اولین بار بود تو دنیا اتفاق میافتاد.
۲- کسبوکارهای سنتی یا نوآور: به رغم اینکه کسبوکارهایی که اومده بودن کسبوکارهای دانشبنیان و بهروز بودن ولی هنوز ردپای نفت و منابع طبیعی و کسبوکارهای سنتی کاملا مشهود بود.
۳- محمدرضا آقایا، ارتش یکنفره: ارائه ۱۲م، محمدرضا آقایا، مدیرعامل «با سلام» بود و چه کرد. برعکس سایر دوستان در حد یکی دو دقیقه با سلام رو معرفی و شروع کرد به نمایندگی از نسل جوان کارآفرین با آقا صحبت کرد. دغدغهها رو گفت، راهکارهای خودش رو بیان کرد، از آقا خواست برامون دعا کنه و هر کاری که باید میکرد رو کرد. خیلی خوب صحبت کرد و کاش امثال محمدرضاها در این سخنرانها بیشتر بودن. خود آقا هم تو صحبتاشون حداقل سه چهار باری به حرفای محمدرضا اشاره کردن که به نظرم خود اینم نشونهای بود که آقا هم نمره قبولی رو به محمدرضا داد.
۴- وقتشناسی: تقریبا ۱۱ و ۸ دقیقه بود. مجری اومد و گفت بهرغم اینکه قول داده بودیم تا ۱۱ تموم کنیم ولی دو تا ارائه مونده که اگر اجازه بدید بیان و در عرض سه دقیقه ارائه بدن که آقا گفت متنشون رو بگیرید بعدا استفاده میکنم، ولی الان نمیرسیم. خیلی برام جالب بود این حد از پایبندی به وقت و خودشون هم رأس ۱۲ تموم کردن.
۵- برنامهریزی از قبل: بعد از اینکه کارآفرینان ارائه دادن آقا شروع به صحبت کردن. از روی یادداشتهایی که قبل از جلسه آماده کرده بودن. خیلی منظم و دستهبندیشده. هرچند مثالهایی از ارائه دوستان میزدن، ولی شاکله بحث رو از قبل چیده بودن و طبق اون میرفتن جلو. آنقدر منظم بود که بدون یادداشتبرداری با جزئیات خوبی هنوز تقریبا تمام نکات یادم هست.
۶- تکمضرابهایی از حرفای آقا
کاری کنید که اگر کسی خواست حرف جدید علمی بشنود برود فارسی یاد بگیرد.
افزایش سرمایهگذاری و بهبود بهرهوری دو رکن اصلی فضای کسبوکار.
الان جمعیت جوان خوبی داریم، تضمینی هست که فردا هم همینجوری باشیم؟
اگر کشور پیر شود و ثروتمند نباشد دیگر نمیتوان کاری کرد.
در دهه ۹۰ در کشور عقبماندگی رخ داده (به دلایل متعدد خارجی و داخلی) باید در اسرعوقت با تلاش مضاعف جبران کنیم.
توجه به ابعاد مختلف کلیدواژه رشد.
ما به دلایل مختلف به رشد اقتصادی نیاز داریم، حل مشکل معیشت، جایگاهگرفتن ایران در دنیا، جبران عقبماندگی.
نیروی متخصص جوان افتخار است اما اگر کار نداشته باشند موجب سرافکندگی است.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد