حدود دو ماه از سفر ابدی محسن به دنیای باقی میگذرد و تمام اعضای خانوادهاش همچنان با یاد و خاطره او زندگی میکنند و اشک میریزند. از حمید، برادر بزرگتر محسن میخواهیم تا در مورد حادثهای که منجر به اهدای عضو او شد، به تپش توضیح دهد.
حمید درحالیکه بغضی شکننده گلویش را میفشارد، با صدایی لرزان میگوید:«برادرم خیلی جوان بود که به رحمت خدا رفت. روز حادثه او با موتور خود در حال رفتن به خانه بود که در اتوبان شهریار با یک عابر پیاده رو در رو شد. محسن در آن لحظه هرکاری توانست انجام داد تا با عابر که یکدفعه به خیابان و جلوی برادرم پریده بود، برخورد نکند. سعی کرد با احتیاط از کنار او که به نظر میآمد مشکل ذهنی دارد عبور کند، اما متاسفانه با آن عابر برخورد کرد و روی زمین افتاد. برادرم کلاه کاسکت روی سرش گذاشته بود، اما پس از برخورد، کلاهش افتاد و سر محسن با جدول برخورد کرد. آن عابر هم یک دندان و پایش شکست، اما مشکل جدی نداشت. بعد از حادثه، برادرم را به بیمارستان شهریار منتقل کردند و اقدامات درمانی روی او آغاز شد.»
درحالیکه محسن در بیمارستان بستری بود، یکی از دوستان آنها با حمید تماس گرفت وگفت برادرش در بیمارستان شهریار بستری است. حمید با شنیدن این خبر، به سرعت خودش را به بیمارستان رساند و با پزشکان در مورد وضعیت جسمی برادرش صحبت کرد:«دکترها گفتند او باید عمل جراحی شود پس از آن، همهچیز با خداست. برادرم عمل شد و درحالیکه امیدوار بودیم او بهبود پیدا کند، اما وضعیت محسن رو به وخامت گذاشت و دچار مرگ مغزی شد. بعد از چند روز، پزشکان بحث اهدای عضو را مطرح کردند که پذیرفتیم. البته مادرم در ابتدا مخالف بود و میگفت نمیخواهم بدن پسرم تکهتکه شود. به او گفتم مادر، فکر کن من الان به یک قلب پیوندی نیاز دارم و یک نفر هم مرگ مغزی شده است. اگر قلب او به من نرسد، جانم را از دست میدهم. با این استدلال، مادرم اهدای عضو برادرم را پذیرفت و گفت هرکدام از اعضای بدن محسن را نیاز دارند، بردارند. بعد از هماهنگیهای لازم، او به بیمارستان سینا منتقل شد و 9 آبان امسال، کلیهها، کبد، قلب، قرنیه و مغز استخوانش اهدا شد.»
حمید که حالا به گریه افتاده است، ادامه میدهد:«برادرم کوچکترین عضو خانوادهمان بود. او چهار پنج سالی میشد که ازدواج کرده بود، اما فرزندی نداشت. قبل از این تصادف، میگفت اگر کسی دچار حادثه شد و جانش را از دست داد، اعضای بدنش باید به بیماران اهدا شود تا فرصت زندگی دوباره داشته باشند. این اتفاق برای خودش هم افتاد و طبق همان چیزی که گفته بود، اعضای بدنش بخشیده شد. همگی از تصمیمی که برای اهدای عضو برادرم گرفتهایم، احساس خوبی داریم. به جای این که جسمش زیر خاک از بین برود، با اهدای آن چند خانواده دیگر شاد شدند. او برای ما هنوز هم زنده است.»
منبع: ضمیمه تپش روزنامه جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: