به بهانه اجرای این اثر، پای صحبت داریوش نصیری نشستیم تا درباره اقتباس از آثار کلاسیک ایرانی برای انسان معاصر و نقش تبیینی آن بپرسیم.
چرا متون ایرانی، بهویژه شاهنامه فردوسی برای اقتباس نمایشی اهمیت دارد؟
تئودور نلدکه، ایرانشناس آلمانی میگوید: «هیچ ملتی نظیر شاهنامه را ندارد». شاهنامه فردوسی در زمره سه اثر بزرگ حماسی دنیا، یعنی «ایلیاد و ادیسه» هومر و «مهابهاراتا و رامایانا» هندوها است. هر چقدر غربیها و هندوها در آثار هنری خود از حماسههای جاویدان خود اقتباس و بهره جستهاند؛ اما برخلاف آن، کمتر از شاهنامه دیده و شنیدهایم. باید توجه داشت شاهنامه فردوسی فقط یکسری جنگ شاهان نیست، بلکه پر از نکات اخلاقی، اندرزنامه و کتاب صلحی است برای انسانها. همه هنرها بهویژه تئاتر، به وجود آمدهاند تا زبان مشترک همه انسانها باشند و بتوانند زمینه گفتوگو را فراهم کنند. اتفاقا اهمیت شاهنامه و اقتباس از آن، از همینجا نشات میگیرد که بسیار باید آن را دید و شنید. شاهنامه جدال خیر و شری است که اتفاقا شر ضعیف نیست و با مدد الهی از بین میرود. رستم در تمام نبردهایش از یزدان پاک رخصت میطلبد. به نظرم جدال با جهل و اهریمن نادانی، یکی از مهمترین دستاوردها و رویکردهای فردوسی بزرگ با شاهنامه است که نیاز همیشگی ما بهویژه در آثار نمایشی است.
شما با چه نگرهای به سراغ داستان رستم و سهراب رفتهاید و از آن اقتباس کردهاید؟
این اثر مربوط به دهه ۸۰ است که با همراهی مرتضی وکیلیان به نگارش درآمد و بعدها در دهه ۹۰ توسط نشر هنر سرخ به چاپ رسید. بهطور کلی من علاقهمند ادبیات ایران هستم و همیشه سعی کردهام در این ۲۵سالی که تئاتر و بازیگری میآموزم از این سرچشمه بهویژه شاهنامه فردوسی به اندازه فهم خودم در آثارم بهره بگیرم. این متن را پیشتر با ارکستر بزرگ موسیقی در تماشاخانه سنگلج روی صحنه بردم و سپس در جشنواره بینالمللی موسیقی فجر نیز شرکت کردیم. همان زمان هم(همانند اکنون) از این نمایش که با عنوان موسیقی نمایش رستم و سهراب بود بهشدت استقبال شد. در حقیقت این راز ماندگاری و سحر کلام و اندیشه فردوسی بزرگ است که تاریخ انقضا ندارد و در تمام ادوار به روز است. من از شیوه اجرایی نمایش ایرانی، مشخصا نقالی و تعزیه برای اجرا استفاده کردهام. دو نکته از نمایشهای ایرانی هست که اکنون نمایشهای غربی به آن رسیدهاند: یکی ساده کردن اجرا و دیگری استفاده از مخاطب در جریان اجراست که اکنون در نظریات گروتوفسکی، برشت و دیگر بزرگان تئاتر دیده میشود. این نکات برای من بسیار حائز اهمیت است و سعی کردهام از آنها استفاده کنم.
در میان آثار نمایشیتان نمایشنامه رستم و سهراب از چه جایگاه و اعتباری برخوردار است؟
شاید جواب این سؤال تکرار مکررات باشد، اما تکرار خوبیهاست. آثار نمایشی من هرکدام در فواصلی از زندگیام تولید شده و روی صحنه رفتهاند که همه آنها را دوست دارم و تولید آنها از یکسو، به دلیل علاقهمندی زیاد به متون شاهنامه است.
چرا نمایشنامه رستم و سهراب امروز به دست آقای حسن خانی برای اجرا سپرده شده و خودتان آن را کار نکردهاید؟
با توجه به نیاز جامعه، و حس وطندوستی و انساندوستی این اثر نمایشی باز تولید شد. ایشان نیز همچون من دغدغه تئاتر ملی -که هویت و سرمایه ملی ماست- را در سر همیشه دارند. از این روی سراغ این نمایشنامه رفتند. علاقهمند بودم نوع نگاه دوستان را نسبت به این اثر ببینم. به همین دلیل فقط در مقام نویسنده، گروه را همراهی کردم.
تفاوت عمده اجرای خودتان با اجرای حسن خانی در چیست؟ آیا شباهتی بین اجرای شما و اجرای اخیر وجود دارد؟
اجرای من با یک گروه موسیقی بزرگ و همراهی رهبر ارکستر روی صحنه و مولتیمدیا و گروه کر بود که الان در این اجرا فقط چهار نوازنده ما را در این شرایط سخت همراهی میکنند که از تکتک ایشان صمیمانه سپاسگزارم. در حوزه اجرا نیز همان استفاده از شیوه اجرایی نمایشهای ایرانی، نقالی و تعزیه در بستر منودرام، شباهت موجود بین
دو اثر است.
باتوجه به اینکه در اجرای حسن خانی بازیگر زن نقل و اجرا را عهدهدار است آیا بهتر نبود متن از منظر تهمینه یا گردآفرید که قهرمانان زن این داستان هستند، بازنویسی و اجرا میشد؟
غیرمستقیم این اتفاق افتاده است. بازیگر زن این نمایش در حقیقت نماینده تمام بانوان و مادران است. البته لازم به توضیح است که این اثر نمایشی از سال گذشته آماده تمرین شده و گروه یکسال است که درگیر تمرینات تا رسیدن به اجرا است و شرایط بسیار پیچیده و سختی را پشت سر گذاشته است.
اگر حماسی بودن رستم و سهراب اصل و اساس متن باشد، بازیگر زن چگونه باید در ارائه این اثر حماسی بازی کند و بازیگر فعلی به نظرتان از عهده این مهم برآمده است؟
این اثر از شیوه اجرایی نمایشهای ایرانی در ارائه یک اثر منودرام یا تئاتر تکنفره استفاده میکند. به اعتقاد یکی از بزرگان تئاتر ایرانزمین، نقال تنها چهره درخشان بازیگری در نمایش ایرانی است و منظور از نقالی، برانگیختن احساسات و عواطف شنونده و بیننده است و با خطابه یا سخنرانی متفاوت است. تلاش این گروه برای رسیدن به آن چیزهایی است که در حوزه نمایش و ادبیات به فراموشی سپره شده و نسل اخیر بسیار کم آن را دیده و لمس کرده است. مطمئنا این گروه جوان و دانشجو واقعا دستمریزاد دارد که در این شرایط پیچیده دغدغهشان شاهنامه و تئاتر ملی است و با این حوصله و قدرتمندانه روی صحنه حضور دارند. من از تمام عوامل گروه سپاسگزارم و میدانیم دیکته نوشته نشده، ۲۰ است و بازیگر این نمایش که از دانشجویان و علاقهمندان هنر بازیگری است نهایت تلاش خود را کرده تا حق مطلب را ادا کند، به صبر و سختکوشی او دست مریزاد میگویم.
موسیقی تعزیه و سنتی ایرانی در اجرای اخیر از چه جایگاهی برخوردار است؟
یکی از نکات قابل توجه نمایش رستم و سهراب در تئاتر شهر، استفاده از موسیقی تعزیه( ترومپت، سایدرام، دف و نی) است میدانیم موسیقی در تعزیه به دو دسته کلی تقسیم میشوند: اصوات باشکوه و اصوات القاکننده که صحنههای نبرد و حالات القایی را به صحنهها میدهد، سعی شده از این نکات در این اثر استفاده شود. البته برای رنگآمیزی موسیقایی اثر و بهتر شنیده شدن آن از سازهای دیگر همچون سهتار، کاخن و هنگدرام نیز استفاده شده تا ذائقه مخاطب امروزی بیش از پیش در نظر گرفته شود.
نور چقدر توانسته در اجرای اخیر فضای مدرن و به اصطلاح اکسپرسیونیستی را القا کند؟
نور نیز یکی از مهمترین ارکان نمایش است که در تفکیک کاراکترها، گذشت زمان، روایت قصه و .... نقش به سزایی دارد. نور و هر عنصر نمایشی دیگر در عصر امروز میتواند جذابیتهایی را ایجاد کند تا ارائه هرچه بهتر اثر برای مخاطب امروزی امکانپذیر باشد. مارشال مک لوهان، یکی از اندیشمندان حوزه رسانه و ارتباطات اعتقاد دارد رسانه همان پیام است. تئاتر به عنوان یک رسانه با استفاده از تمامی امکانات صحنه میتواند بیشترین تاثیر را که همان پیام است روی مخاطب بگذارد.
بازیگر زن گاهی احساساتی میشود و حتی اشک تماشاگر را در میآورد و این نوع بازی چقدر منطبق با متن شماست؟
احساسات و خردورزی و اندیشهورزی هر دو در حوزه اجرایی بازیگر نمایش رستم و سهراب است.
آیا اجراهای ایرانی که روایی هستند در مواجهه با این نظر که این نوع آثار دراماتیک نیستند، چگونه میتوانند خود را بر حق جلوه دهند و برای صحنه تئاتر مناسب در نظر آیند؟
استفاده از شیوههای متفاوت اجرایی، اعم از ایرانی یا مدرن، سیستمهای بازیگری و.... میتواند خود را برای مخاطب امروزی آماده کند. نمایش رستم و سهراب قصه نخنمایی دارد که همه از حفظ هستند، اما علت استقبال شدید تماشاگران این اثر در این شرایط، دیدن اجرایی متنوع و متفاوت است. فردوسی میگوید:
کنون رزم سهراب و رستم شنو
دگرها شنیدستی این هم شنو
حتی خود فردوسی بزرگ نیز در کلامش اشاراتی به متفاوت ارائه کردن اثر دارد.
خودتان به چه ضرورتهایی، نمایشهای ایرانی را به صحنه میآورید؟
اولویت من همیشه نمایش ایرانی است، اما با نگاه جدید و استفاده از شیوههای نوین در اجرا براساس نیاز مخاطب و جامعه امروزی این دست بر نداشتن از ادبیات و نمایش ایرانی جزو آموختههای من است و به یک باور تبدیل شده و سرمایه فکری و دغدغه من است.
روزنامه جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد