به گزارش جام جم آنلاین، اوایل امسال خانم دکتر داروسازی از شرکت داروسازیاش در حکیمیه تهران بیرون آمد تا به خانه برود در همین موقع یک پراید نقرهای مقابل پایش ایستاد و خانم دکتر به تصور اینکه پراید مسافرکش است، سوار شد تا به سهراه تهرانپارس برود. اما از آنجا که صندلی جلو شکسته بود او به ناچار در صندلی عقب و کنار مرد جوانی که فکر میکرد مسافر است، نشست.
۳۰ دقیقه اسارت
خودرو به راه افتاد و راننده وارد بزرگراه یاسینی شمال شد وقتی خانم دکتر اعتراض کرد که مسیر را اشتباه رفتی، ناگهان مرد جوانی که به عنوان مسافر سوار در خودرو بود قمهای به سمت او گرفت و با زور سر زن جوان را زیر صندلی ماشین برد. او مقاومت کرد و وقتی میخواست در را باز کند تازه متوجه شد درهای پراید مثل تابوت فقط از بیرون باز میشود. شیشهها نیز بالا بود و هیچ راهی برای کمک و فرار وجود نداشت. مردان خشن با تهدید، کارتهای عابر بانک خانم دکتر را که ۱۵۰ میلیون تومان داخلش بود، رمز کارتها، پول و گوشی تلفن همراهش را گرفتند و زن جوان را پس از ۳۰ دقیقه در کنار بزرگراه رها کردند.
با شکایت زن جوان، کارآگاهان اداره چهارم پلیس آگاهی پایتخت تحقیقات برای دستگیری پرایدسواران را در دستور کار خود قرار دادند.
در ادامه کاراگاهان با شکایتهای مشابه دیگری نیز مواجه شدند و طبق گفته مالباختگان، تمامی سرقتها از ساعت ۶ تا ۹ شب و درست از زمان گرگ و میش هوا انجام شده بود. مأموران با کنار هم قرار دادن شیوههای سرقت، محل و اینکه سرقتها در روزهای غیر تعطیل رخ داده بود احتمال سریالی بودن سرقتها و اینکه از سوی یک باند باشد را بررسی کرده و در عملیاتی ویژه از ساعت ۶ عصر تا ۹ شب محدوده مورد نظر سارقان را زیر نظر گرفته و پس از کنترل ۱۵ خودروی پراید در نهایت موفق به دستگیری راننده سارق شدند.
سرهنگ کارآگاه «علی ولیپور گودرزی» رئیس پلیس آگاهی پایتخت با بیان اینکه تاکنون ۱۸ نفر از شهروندان با مراجعه به پایگاه چهارم پلیس آگاهی متهم را شناسایی کردند، گفت: با صدور قرار قانونی از سوی مرجع قضایی متهم برای کشف جرایم احتمالی و شناسایی سایر شاکیان در اختیار کارآگاهان پایگاه چهارم پلیس آگاهی قرار گرفت و تحقیقات در رابطه با دستگیری همدست وی همچنان ادامه دارد.
گفتگو با سارق
پسر ۲۷ ساله با مدرک تحصیلی دیپلم سردسته باند است میگوید وضع مالیام خوب است و نیازی به پول ندارم، اما درباره انگیزه سرقتهایش گفت: آشپز یک هلدینگ بزرگ هستم و درآمدم هم خوب بود، چند ماه قبل یک نیروی جدید به هلدینگمان آمد و مدام زیر گوشم میخواند که درآمد این کار خوب نیست و بیا سرقت کنیم. آنقدر گفت تا من وسوسه شدم. نمیدانم شاید هم به خاطر هیجان بود شاید هم طمع کردم.
نقشه سرقتها چه بود؟
گاهی من پشت فرمان مینشستم گاهی همدستم، دستگیرههای داخل را از کار انداخته بودیم و صندلی جلو را هم به سمت داشبورد خم میکردم که کسی نتواند روی صندلی جلو بنشیند. خانمهای جوانی را که تیپ و ظاهر خوبی داشتند انتخاب میکردیم. یک هفته تا ۱۰ روز این کار را انجام میدادیم بعد چند روز استراحت میکردیم و دوباره سرقتها را شروع میکردیم. از ساعت ۶ بعد از ظهر به بعد این کار را میکردیم و روزهای تعطیل هم کار نمیکردیم.
چرا روزهای کاری سرقت میکردید؟
چون ما خانمهای کارمند را خفت میکردیم. وقتی میفهمیدند در دام ما گرفتار شدهاند شروع به التماس میکردند اوایل عذاب وجدان میگرفتم، ولی وقتی به پولهایی که نصیبم میشد فکر میکردم عذاب وجدان را فراموش میکردم.
تا حالا خودت قربانی سرقت شدهای؟
بله، نوجوان که بودم یک موتوری خفتم کرد و گوشی تلفن همراهم را سرقت کرد.
با پولهای سرقتی چه میکردی؟
لباس مارک میخریدم، یا خوراکی. آخر هفتهها رستورانهای خوب میرفتم. پولها را فقط خرج میکردم.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: