خانواده پرجمعیت، هم میتواند سودمند و هم آسیبرسان باشد. سودمند از این منظر که اگر مولفههای اقتصادی، فرهنگی و جایگاه اجتماعی در این خانوادهها در تراز قابل قبولی قرار داشته باشد و در عین حال پدر و مادر نیز افرادی قوی و مسلط باشند و بتوانند به نیازهای عاطفی فرزندان پاسخ درست دهند، حتما فضا و بافتی سودمند ایجاد میشود.
در چنین شرایطی فرزندان در محیط خانواده تعاملات بینفردی قوی را تجربه میکنند و از حمایتهای معنوی بیشتری برخوردار میشوند. این افراد زمانی هم که وارد چالشهای زندگی میشوند، شانس بیشتری برای بهرهمندی از حمایت همشیران خود دارند. حال اگر خانواده را گستردهتر درنظر بگیریم به نحوی که خالهها، داییها، عموها، عمهها و پدربزرگها و مادربزرگها هم عضوی از خانواده محسوب شوند، انتظار میرود بهواسطه حمایتها و محبتهایی که میان افراد جریان دارد یا همدلیهایی که هنگام مواجهه با دشواریهای زندگی شکل میگیرد، سلامت روان افراد در سطح بالاتری تامین شود. ضمن اینکه در چنین خانوادههایی تجارب شادیبخش نیز مضاعف میشود. حال اگر مولفههای ذکرشده در یک خانواده وجود نداشته باشد، پرجمعیت بودن میتواند یک عامل خطر محسوب شود. طبق نظریه مازلو همه نیازهای پنجگانه انسانی باید در محیط خانواده تامین شود، اما اگر خانوادهای پرجمعیت به طور مثال از پس تامین نیازهای اولیه مثل خوراک و پوشاک اعضا برنیاید، فضای روانی به مخاطره میافتد. وقتی یک خانواده پرجمعیت درگیر مسائل اقتصادی است، حتی اگر پدر و مادر افرادی مسلط و قوی باشند به هر حال قدرتشان تحلیل میرود. در این میان اگر والدین از مهارتهای اساسی والدگری نیز بیبهره باشند، وقتی با فشارهای زندگی روبهرو میشوند مخصوصا اگر فقر فرهنگی و کشمکشهای خانوادگی نیز چاشنی کار باشد، مسلم است که وقت کافی برای رسیدگی به نیازهای اعضای خانواده وجود ندارد، تعاملات مثبت در جمع خانواده شکل نمیگیرد و به دیگر سخن، وقتگذرانی کیفی جایش را به روابطی فرسایشی و آسیبزا میدهد.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد