جوزف بورل، نماینده عالی سیاست خارجی اتحادیه اروپا، بار دیگر نسبت به آینده مذاکرات وین و فرجام آن ابراز خوشبینی کرده و مذاکرات ایران-آژانس را گام مهمی در راستای حل موانع موجود در مسیر احیای توافق هستهای دانسته است.
این اظهارات در حالی صورت میگیرد که حدود چهار ماه قبل، بورل و انریکه مورا به عنوان دو دیپلمات اروپایی برجسته، طرحی را با هدف پایان دادن به موارد اختلافی موجود در مسیر احیای برجام ارائه کردند، اما بهدلیل پیوستگی منافع واشنگتن و تروییکای اروپایی و تقویت این پیوستگی در جنگ اوکراین، عملا اروپا از کسوت یک بازیگر مستقل و میانجی خارج و خود نیز به مهره بازی ضدایرانی کاخ سفید تبدیل شد!
قطعا در چنین شرایطی باید مراقب سیگنالهای ارسالی (چه از نوع ایجابی و چه سلبی) ازسوی دیپلماتها و مقامات ارشد اتحادیه اروپا بود. بهرغم برداشتها و تفاسیر بعضا مثبتی که در قبال مواضع بورل به چشم میخورد، باید توجه داشت مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در مواضع خود، کماکان کمترین هجمهای را متوجه مقصر اصلی پیچیدهسازی وضعیت برجام، یعنی دولت آمریکا نمیکند. مقامات اروپایی بارها با صدور بیانیههایی دروغین، ایران را بهواسطه اصرار بر دو مؤلفه مهم «لزوم ارائه تضمینهای اعتباری ازسوی آمریکا» و «لزوم مختومهسازی موارد ادعایی آژانس قبل از اجرایی شدن برجام» مسبب شکست در مذاکرات دانستهاند! این در حالی است که نمایندگان تروییکای اروپایی بارها پشت میز مذاکرات، منطق جمهوری اسلامی ایران را بابت لزوم تحقق این دو مؤلفه پذیرفته و در برابر آن نتوانستهاند پاسخی دهند.
نکته دیگر اینکه تجربه رفتارهای گذشته اتحادیه اروپا، خصوصا در قبال پرونده هستهای ایران نشان میدهد که بازی نهایی و تعیینکننده این مجموعه در تقابل با تعامل با کشورمان، متغیری وابسته به «رویکرد استراتژیک و تاکتیکی کاخ سفید» است. حتی برخی مواضع ایجابی مقامات اروپایی، خود میتواند نوعی «تاکتیک فریب» جهت «هدایت صحنه منازعه» باشد. بورل در مواضع ماههای اخیر خود کمترین اشارهای نسبت به عدم تعهدپذیری اتحادیه اروپا در موارد یازدهگانه (وفق بیانیه بروکسل که پس از خروج ترامپ از برجام قرائت شد) نکرده است! مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا از یک «معادله دوطرفه» سخن میگوید! او سعی میکند در این «تصویرسازی کاذب»، ایران و غرب را (به لحاظ قصور منتج به دفرمهشدن برجام) در یک وزن و سطح تعریف کند! این در حالی است که تروییکای اروپایی در این معادله یک «متهم» محسوب میشود که نه تنها طی نزدیک به چهار سال اخیر به تعهدات برجامی خود عمل نکرده است، بلکه با فعالسازی مکانیسم ماشه و استناد به تاکتیک خرید زمان در ماجرای ترسیم ساختارهای ناکارآمدی مانند اینستکس، درصدد تکمیل منطق فشار حداکثری دولتهای ترامپ و بایدن علیه کشورمان برآمده است.
در نهایت اینکه مواضع ایجابی فعلی جوزف بورل، نهتنها نباید منجر به ذوقزدگی دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان شود، بلکه باید منتج به بستهتر شدن گارد جمهوری اسلامی ایران در برابر اروپای واحد و خصوصا تروییکای اروپایی شود. نباید فراموش کرد که اروپاییان مشهور به «تغییر لحظهای» مواضع ظاهرا مثبت خود و تبدیل آنها به مواضع سلبی و بازدارنده هستند. اروپاییان حتی اگر در آخرین مراحل مذاکرات هستهای و بر سر ارائه طرح خود به تهران و واشنگتن، تقویت مواضع آمریکا را در یک رویکرد آشکار در دستور کار قرار نمیدادند و لااقل در نقش یک «بازیگر موثر» وارد عمل میشدند، نتایج بهتری در مذاکرات بهدست میآمد. در هر صورت، جمهوری اسلامی ایران در پروسه احیای توافق هستهای، تسلیم بازی فریب اروپاییان و سیگنالهای انحرافی آنها درخصوص موارد اختلافی نشده است. رمز پیروزی نهایی جمهوری اسلامی ایران در این آوردگاه سیاسی و دیپلماتیک مهم، عدم عدول از خطوط قرمز و کلان ترسیم شده در مذاکرات و مدیریت بازی فرامتنی غرب است. طی دو سال اخیر اروپاییان و آمریکا در مذاکرات احیای برجام، حساب ویژهای روی عوامل محیطی و بیرونی بازکردهاند. آنها بهوضوح آگاهند که به لحاظ متنی و حقوقی، جملهای در دفاع از وضعیتی که خود پس از خروج ترامپ از برجام در آن سهیم بودهاند، ندارند و از همینرو، به فرامتنها روی آوردهاند. در چنین وضعیتی باید با دقتی مضاعف بازی مشترک آمریکا - اروپا در روند مذاکرات را مورد رصد و تحلیل قرار دهیم.