به همان روزها که زمین فوتبال چوار زیر شدیدترین حملههای هوایی و بمبارانها قرار گرفت و ورزشکاران و تماشاگران آنجا را به شهادت رساند. این فیلم در دیدار دستاندرکاران کنگره شهدای ورزشکار و جمعی از مادران شهدای ورزشکار مورد تقدیر رهبر انقلاب قرار گرفت و ایشان بر این مهم تاکید کردند «بیان حقایق با آثار هنری کار لازمی است که باید با قوت انجام شود». کسب مدال بلورین و لوح زرین از جشنواره جهانی ficts ایتالیا، برگزیده جشنواره بینالمللی مقاومت و کسب دیپلم افتخار و لوح زرین از جشنواره ملی فانوس از جمله افتخارات این فیلم سینمایی است. در جامجم گفتوگویی داشتهایم با حسن صیدخانی یکی از کارگردانان این فیلم تا برایمان از روایتهای آن روزها و بازخوردهایی که از اکران فیلمش گرفته، بگوید.
انگارههای ذهنی خیلی از فیلمسازانی که کارشان را از ژانر دفاعمقدس شروع کردند، این است که با جنگ بزرگ شدند و هنوز که هنوز است با تبعاتش دست و پنجه نرم میکنند. این موضوع در مورد شما هم صدق میکند و کلا چه شد که ایده ساخت این فیلم به ذهن شما رسید؟
نکتهای که میفرمایید، کاملا درست است. نسل ما جنگ را لمس کرد و ما خودمان در ایلام، در همان آوارگیها و منطقه جنگزده به دنیا آمدیم. خیلی از مردم آن خطه که درگیر جنگ بودند، همین بمباران زمین فوتبال منطقه چوار را به یاد دارند و از نزدیکان ما هستند، از همین کسانی که ما خودشان و خانوادهشان را میشناسیم. بله، ما با جنگ بزرگ شدیم و این فضا قطعا در شکلگیری ایده ساخت این فیلم بیتاثیر نبوده. این اتفاق سال ۶۵ در منطقهای افتاد که کمتر کسی آن را میشناسد. حتی امروز زمانیکه برای تحقیقات بیشتر به منطقه چوار و ایلام سفر کردیم خیلیها در جریان اتفاقی که سال ۶۵ در آن روستا افتاده نبودند و همین موضوع تولید ما را با سختی روبهرو کرد. به هر حال سینما ابزار بسیار مهمی برای انتقال مفاهیم و این ارزشهاست، چه برای جامعه کنونی، چه برای نسل آینده. به جرات میگویم ما برای ساخت این فیلم ریسک کردیم و خدا شاهد است اعتقاد راسخی برای ساخت آن داشتیم. نمیدانستیم چه اتفاقی قرار است بیفتد، اما به خدا توکل و آن را شروع کردیم.
پس شما و برادرتان از اهالی منطقه چوار در استان ایلام هستید؟
بله، ما خودمان از همان منطقه هستیم، یعنی در آن منطقه متولد شدیم و در آن شرایط جنگ، در آن شرایط چادرنشینی و آوارگی با این اتفاقات بزرگ شدیم. از وقتی شروع به ساخت فیلم کوتاه کردیم، همیشه این دغدغه را داشتیم که درباره شهدا و فاجعه بمباران زمین فوتبال چوار فیلم خوبی بسازیم و وقتی موقعیت آن فراهم شد، دست روی این سوژه گذاشتیم. یک مقدار هم ریسکش بالا بود، چون این موضوع برای خیلی از مراکز اولویت نبود و حمایت گرفتن خیلی سخت بود. به همین علت مجبور شدیم از خانه و زندگی شخصیمان برای ساخت این فیلم مایه بگذاریم. حتی خاطرم هست زمانیکه قرار بود هیات ایرانی، فیلمی ایرانی را برای جشنواره میلان ایتالیا انتخاب کند، خیلی ریسک کرد و «مستطیل قرمز» را به عنوان فیلمی دفاعمقدسی راهی کرد. بعد از اینکه فیلم به جشنواره میلان رفت، تعدادی از شاهدان عینی که آنجا حضور داشتند، میگفتند این فیلم مخاطبان اروپاییاش را هم بهشدت متاثر کرد. آنها میگفتند شبی که هیات داوری اروپایی نشستند و آثار را بازبینی کردند، وقتی نوبت به این فیلم رسید و نماینده ایران در آن جلسه حضور داشت، گفت همین که فیلم تمام شد و نور به داخل سالن آمد، چشم داوران را پر از اشک دیدم. آنها همراه با بغض میگفتند واقعا این اتفاق واقعی است؟ چنین اتفاقی رخ دادهاست؟ این اوج مظلومیت مردم ایران است که آنها را تحتتاثیر قرار دادهبود. این فیلم موفق به دریافت مدال بلورین و لوح تقدیر از جشنواره ایتالیا و بهعنوان بهترین فیلم در آن جشنواره شناخته شد. در همان ایام هم رهبر انقلاب در کنگره شهدای ایلام درباره محتوای این فیلم صحبت کردند که باعث شد توجهات بسیاری به آن جلب شود. وقتی حضرت آقا درباره این فیلم صحبت کردند، توجهها به سمت این اتفاق جلب شد و بلافاصله زمینه اکران عمومی آن فراهم آمد. با اینکه اواخر کرونا بود و در اسفندماه این فیلم اکران عمومی شد، ولی خدا را شکر استقبال از آن خوب بود و ما راضی بودیم.
راجع به فیلم بگویید. به نظر میرسد نامگذاری برای این فیلم به نوعی جلب توجه کردهاست. اسم «مستطیل قرمز» چه تناسبی با محتوای اثرتان دارد؟
فیلم «مستطیل قرمز» همانطور که از نامش پیداست، مستطیل سبزی است که تبدیل به یک مستطیل قرمز میشود. یعنی زمین فوتبالی که بمباران میشود تبدیل به یک مستطیل قرمز میشود. برداشت ما از رنگ قرمز یک جا معنای خون شهادت را داشت و جایی دیگر منطقه ممنوعه، منطقهای که آن اتفاق برایش افتاد. یک برداشت دووجهی داشتیم و بیشتر سعی کردیم معنای بمباران و فاجعهای که رخ میدهد را برای این زمین فوتبال به تصویر بکشیم. معمولا به زمینهای چمن میگویند زمین سبز، مستطیل سبز و خودتان هم میدانید که سبز نماد پاکی است، ولی اینجا نه، اینجا مستطیل قرمز میشود. آن مستطیل سبز با خون قرمز میشود که به نوعی استعاره از همان خون شهداست.
خودتان فکر میکنید حرف اصلی فیلمتان چیست؟ چرا که ممکن است در برهه زمانی برداشتهای متفاوتی از آن شود؟
برداشتها اگر متفاوت هم باشند، قابل احترام است. ما انتظار نداریم همه برداشتها به یک شکل باشد. ممکن است هر کسی یک برداشتی داشتهباشد و خاصیت جنس کار هنری و سینما هم همین است که هر کسی میتواند برداشتی از یک اثر داشتهباشد. هیچ ایراد و اشکالی هم ندارد، ولی ما دو هدف را از ساخت این فیلم در نظر داشتیم. نخست به تصویر کشیدن مظلومیت مردم ایران و دیگری مقاومت این مردم. خواستیم بگوییم به گواه تاریخ، ما همیشه ملت مظلومی بودیم. کجای دنیا جرات میکنند یک مسابقه فوتبال را بمباران کنند؟ چه کسی جرات میکند؟ همین نهادهای حقوقبشری، اینها که از حقوقبشر دم میزنند، چرا الان سکوت کردند؟ چرا الان در موردش سکوت کردهاند؟ مگر اینها حامی حقوقبشر نیستند؟ کجای دنیا بمباران یک زمین فوتبال انسانی است؟ ما میبینیم در جنگهای داخلی نیجریه وقتی که به خاطر یک مسابقه فوتبال آتشبس اعلام میکنند، مسابقه که تمام میشود باز دوباره جنگ ادامه پیدا میکند؛ به احترام فوتبال. چرا؟ چون فوتبال، ورزش نماد صلح است، نماد دورهمی است، اصلا نماد نشاط است. ساخت و نمایش این چنین آثاری سند مظلومیت مردم ایران است و دومین مطلب، همانطور که گفتم بحث مقاومت مردم ایران است. مثلا در فیلم پلاکاردهایی میبینیم که مردم نوشتهاند ما ایستادهایم. شما همین الان دقت کنید، جنگ در هر جای دنیا شکل میگیرد، معمولا مردم آن منطقه را ترک میکنند و میروند؛ به کشور دیگری پناهنده میشوند و فرار میکنند، ولی مردم ما در اوج جنگ پای کشور و خاکشان ایستادند. پیروز واقعی، خود همین مردم هستند؛ چون موشکها و هواپیماهای جنگ را میبینند و با شجاعت میایستند. بله، ما قبول داریم امروز یکسری مشکلات و مصائب اقتصادی دارند و کسی هم منکرش نیست، اما ایمان دارم هیچکس نمیخواهد امنیت و آرامش کشور از دست برود. گلهمندیهایی وجود دارد و مردم انتظار دارند اتفاقات خوب بیفتد که انشاءا... میافتد. همه ما ایران را دوست داریم، برای این کشور خونهای زیادی ریخته شده تا به اینجا رسیده که امیدوارم با بهبود اوضاع اقتصادی، مشکلات معیشتی مردم نیز رفع شود. کشور و مردم خیلی خوبی داریم و انشاءا... بتوانیم زیر سایه امام زمان (عج) در رفاه و آرامش زندگی کنیم.
چقدر از شرایط اکران و نمایش فیلم راضی هستید؟
معمولا فیلمهای دفاعمقدسی مظلوم هستند؛ چه در روند تولید چه در روند اکران. من اگر بروم و یک فیلم خاکستری بسازم مطمئن باشید مشکلات کمتری متحمل میشوم. فیلمهای ژانر اجتماعی، هنری، کمدی و... حمایت بیشتری از تولید تا اکران میبینند. باز هم خدا را شکر میکنم که با تمام مشکلات توانستیم مستطیل قرمز را بسازیم و به نمایش بگذاریم. زیباترین قسمت ماجرا برای ما مخاطبانی بودند که راضی سالنهای سینما را ترک میکردند. مشکل ما، اما این است که چطور مخاطب را به سالن سینما بیاوریم. چون بعد از آن ایمان دارم مخاطب تا پایان فیلم، آن را همراهی میکند. از صمیم قلب میخواهیم مردم این فیلم را ببینند. نه به خاطر گیشهای پربارتر، به دلیل اینکه تمام مردم و به خصوص نسلهای جوانتر ببینند چه بر این کشور گذشته، ببینند چه خونهایی بهناحق ریخته شدهاست و چقدر ما مظلوم هستیم. برای رسیدن به این هدف حتی اگر ارگان و نهادی اعلام آمادگی برای پخش این اثر را داشت، حاضر هستیم به رایگان آن را در اختیارشان قرار دهیم. خدا گواه است دلمان میخواهد پیام فیلم را به مردم ایران و جهان عرضه کنیم؛ و در پایان آیا فیلم «مستطیل قرمز» را ادای دینی به شهدا میدانید؟
بله. هر ارگان و نهادی هم حاضر به نمایش آن باشد و بخواهد این فیلم را ببیند، ما و شرکت پخش فیلم همگی اهل تعامل هستیم. طبق مذاکرات و جلساتی که داشتیم، قرار است تلویزیون هم این موضوع را دنبال کند و به زودی این فیلم در رسانهملی پخش شود که در اینصورت تعداد بیشتری از مردم میتوانند این فیلم را ببینند. ما یک وظیفهای داریم راجع به ساخت این آثار و یک وظیفه مهمتر داریم راجع به انعکاس آنها. ما هر آنچه را که در توانمان باشد، برای دیدهشدن این فیلم انجام میدهیم. قصد داریم در سطح بینالمللی نیز این فیلم را اکران کنیم چرا که دنیا از این موضوعات استقبال میکند.
چفیهای برای موزه شهدای ورزشکار
حسین صیدخانی - کارگردان فیلم «مستطیل قرمز»
من به همراه برادرم حسن صیدخانی کارگردانی و سرمایهگذاری این فیلم را بهعهده داشتم که تهیهکنندگی آن بر عهده مرحوم علیرضا سجادپور بود. در نمایش این فیلم در جشنواره ایتالیا مدال بلورین و لوح زرینی به فیلم مستطیل قرمز اهدا شد که در دیدار با رهبر معظم انقلاب اسلامی آنها را تقدیمشان کردیم و ایشان پذیرفتند. ایشان هم چفیهشان را به ما اهدا کردهبودند که در کنگره شهدای ورزشکار توسط سردار سلامی به موزه شهدای ورزشکار تقدیم شد.
روزنامه جام جم