او لقب اولین زن بومی تاریخ آمریکا را گرفت که توانست از پلههای مکان برگزاری اسکار بالا برود و روی صحنه این مراسم سخنرانی کند. زمانی که نام مارلون براندو به عنوان بهترین بازیگر مرد سال اعلام شد، او که مراسم اسکار را در اعتراض به نوع تصویرگری هالیوود از سرخپوستان بایکوت کرده بود، این دختر جوان را به نمایندگی خود راهی مراسم کرد تا متن اعتراضی او را بخواند.
میلیونها تماشاچی مراسم شاهد صحنه حضور ساچین روی صحنه مراسم بودند و دیدند که چگونه در میانه صدای کف و دست و سوت، توسط ماموران حاضر در مراسم به بیرون از صحنه هدایت شد. با این وجود، نطق یک دقیقهای این دختر کل زندگیاش را تغییر داد.
ساچین از روی متن نوشته شدهای که در دست داشت چنین خواند:« او(براندو) متواضعانه نمیتواند این جایزه را قبول کند و دلیلش هم نوع نگاه و رفتاری است که صنعت سینمای آمریکا همیشه نسبت به بومیان آمریکایی روا داشته است.» ساچین اتفاقات مربوط به قتلعام «واندد نی» را هم دلیل دیگر براندو برای عدم پذیرش اسکار اعلام کرد. این واقعه تلخ تاریخی سال۱۸۹۰ رخ داد و طی آن ارتش آمریکا دست به قتل عام وحشیانه بیش از ۲۵۰نفر از مردم بومی داکوتای جنوبی به نام قوم لاکوتا زد. گرچه سالها بعد از اعتراض براندو در سال۱۹۹۰ دولتمردان آمریکا رسما بابت این فاجعه تاریخی از بومیان کشور عذرخواهی کردند اما سرخپوستان عقیده دارند تداوم نسلکشی آنان توسط مسئولان دولتی از دروغین بودن این عذرخواهی حکایت میکند. حالا ۵۰ سال بعد از آن اسکار تاریخی، آکادمی اسکار طی نامهای رسمی از ساچین عذرخواهی کرده و دوباره خاطره تاریخی حضورش روی صحنه مراسم اسکار برای بسیاری زنده شده است. رسانههای زیادی با شتاب خود را به این خانم سن و سال دار رسانده و مصاحبههای بسیاری با او انجام دادند. ساچین در مصاحبه با نشریه ورایتی به بازخوانی آن روزها پرداخته است.
بعد از سالها وقتی به آن شب و حضور روی صحنه اسکار و آن نطق تاریخی پرقدرت فکر میکنید، چه احساسی به شما دست میدهد؟
من هم مثل خیلیهای دیگر آن مراسم را از تلویزیون تماشا و به آن فکر کردهام. اولین بار بود که چنین اتفاقی در مراسم اسکار رخ میداد. به مارلون براندو قول دادم مجسمه اسکار را لمس نکنم. حس خاصی داشتم اما وقتی صحنه را ترک میکردم، حسی از شرافت، افتخار، دلیری و حقیقتگویی داشتم. سخنرانیام را آن گونه انجام دادم که هر یک از نیاکانم یا زنان بومی سرزمینم میتوانستند انجام دهند. زمانی که در میان محافظان صحنه مراسم را ترک میکردم، سرم را بالا گرفته بودم و افتخار میکردم که اولین زن سرخپوست در تاریخ مراسم اسکار هستم که یک چنین بیانیه سیاسی را قرائت میکنم. در آن زمان و سال ۱۹۷۳ نوعی سانسور و سکوت رسانهای درباب واقعه واندد نی و جنبش سرخپوستان آمریکا و اشغال سرزمینهایشان وجود داشت. وقتی همگان مرا روی صحنه دیدند که با لباس سرخپوستی و در یک مراسم رسمی صنعت سینما دارم نام واندد نی و داکوتای جنوبی را به زبان میآورم، این بایکوت رسانهای شکسته شد. همه خواستند داستان واقعی هر آنچه که در آنجا رخ داد را بدانند. آن سخنرانی نقشه و برنامه اف بی آی را عقیم کرد. اهالی رم باستان شعاری دارند که میگوید اگر پیغام را دوست نداشتی، پیغامبر را بکش! اف بی آی تلاش داشت جنبش سرخپوستان را به شکست بکشاند و اعضای این جنبش را دستگیر و خاموش کند و با تبعید آنها به مکانی شبیه گوآنتانامو ماجرای اعتراض سرخپوستان را تمام کند. فکر کنم سخنرانی من تمام این نقشهها را نقش برآب کرد. از زبان رهبران جنبش سرخپوستان شنیدم که حضورم در اسکار خیلی به نفع جنبش بوده و مانع از اجرای بگیروببندهای زیادی شده است.
در مستند «ساچین سکوت را میشکند» درباره افرادی صحبت کردهاید که تلاش کردند به روی صحنه مراسم بیایند و مانع از ادامه صحبتتان شوند و بارها از طرف شما این جمله تکرار شده که جان وین در آن زمان بهشدت سعی کرده خودش را نگه دارد و اقدامی علیهتان نکند.
زمان سخنرانی صداهای اعتراضی را از پشت سرم میشنیدم. متوجه این موضوع شدم که از طرف حدود شش مامور امنیتی داخل سالن دعوت به خویشتنداری میشد و به او میگفتند به من توهینی نکند و فحشی ندهد. فکر کنم این خشنترین اقدام و رفتاری بود که تا آن زمان در تاریخ مراسم اسکار اتفاق افتاده بود.
این موضوع را از زبان ماموران شنیدید؟
بله. این موضوع هیچ وقت علنی و رسانهای نشد. آکادمی اسکار هیچ وقت او را بابت این کار ملامت نکرد و مورد بازخواست قرار نداد. حتی انتقادی هم به آن نکرد. شاید یک دلیلش این بود که آن زمان این موضوع به رسانهها درز نکرد و در جایی چاپ نشد. اما خشنترین لحظه تاریخ آکادمی اسکار در آنجا و توسط جان وین رخ داد. بعد از مراسم اسکار از سوی اف بی آی تحریم و بایکوت شدم. آنها به اطراف هالیوود سرک کشیده و از دیگران میخواستند کاری به من ندهند. تهدید شدند که اگر به من کار بدهند، تولیداتشان متوقف خواهد شد. در همان زمان، به دیگرانی چون جانی کارسون و مرو گریفین اجازه داده شد در تاکشوهای مختلف حاضر شده و درباره من و علیه من صحبت کنند. برای من چنین حقی قائل نشدند و اجازه پیدا نکردم در چنین برنامههایی حاضر شده و حرف بزنم یا جواب اتهامات را بدهم. آن فیلم شصت ثانیهای صحبتم در اسکار هم به محاق برده شد و برای مدت زمانی طولانی در جایی پخش نشد. به نوعی در دست کسی نبود و از دسترس خارج شده بود. دو نسل بعدتر، مردم توانستند به تماشایش بنشینند و از همان زمان، پرسشها شروع شد. همه میخواستند بدانند ماجرا چیست، این زن جوان کیست و چرا چنین کاری انجام میدهد؟ خوشحال بودم که این اتفاق دوباره به سطح آمده و رو شده و مردم دربارهاش حرف میزنند. حالا هم بعد از ۵۰ سال نامه عذرخواهی آکادمی برایم آمده است. این چیزی بود که هیچ وقت انتظارش را نداشتم و کاملا متعجب و سورپرایزم کرد.
مارلون براندو برای سرخپوستان و جامعه بومیان چهرهای شناخته شده بود. برای شما او چه نوع آدمیبود؟
دوستیام با مارلون براندو براساس علایق متقابل بود. او را به عنوان یک بازیگر میشناختم و نوع ارتباطم با او براساس موضوع سرخپوستان بومی آمریکا بود. با آنکه یک زن بودم، اما دوستیمان به شکل دلدادگی نبود. از صحبت کردن با او لذت میبردم. او به بومیان آمریکا علاقه داشت و این علاقه زمینهای قدیمی داشت. او موضوع تبعیض نژادی را خیلی خوب درک میکرد.
اگر امروز مجبور بودید دوباره به روی صحنه رفته و جایزه اسکار براندو را دریافت کنید، این کار را انجام میدادید؟
این مثل تپش قلب است. من این کار را تنها بهخاطر مارلون براندو انجام ندادم. این کار را به نمایندگی از جانب خودم انجام دادم؛ بهخاطر تمام آن بومیانی که از تبعیض نژادی و نابرابری رنج میبرند، تمام آن کسانی که در آمریکا و کانادا زیر چتر ژنوساید، نسلکشی و پاکسازی نژادی به دنیا آمده و بزرگ شدهاند.
سرخپوستکشی، سوژه تاریخی هالیوود
رابطه میان سینما و رنگین پوستان در طول تاریخ سینمای آمریکا، همواره یکطرفه بوده است. هالیوود همیشه با نگاهی تحت سلطه ایده برتری نژاد سفید به موضوع رنگینپوستان نگریسته است.
در این میان، سرخپوستها بهعنوان صاحبان اصلی سرزمین آمریکا در سینمای تحت سلطه سفیدپوستان بهعنوان «دیگری» مطرح شدهاند، نژادی بدوی کمسواد، خرافاتی و وحشی که باید تحت انقیاد نژاد متمدن درآیند. با این نگاه بوده که مجموعه فیلمهای سینمای وسترن در آمریکا اساسا بر این دیدگاه استوار شده که کشتن سرخپوستان، عملی مباح و حتی لازم برای ایجاد تمدن نوین آمریکایی بوده است.
در این فیلمها، قهرمانها سفیدپوستان غرب وحشی هستند که برای ایجاد تمدنی جدید میکوشند و بربرهای بیتمدن، همواره در برابر آنها ایستادهاند.
این نگاه درحقیقت اعمال هرگونه خشونت برضد رنگین پوستان را تئوریزه و البته طبیعی کرده است. حتی سینمای آمریکا در دوران جدید وقتی به موضوع سرخپوستها نزدیک شده، باز هم ناجی و قهرمان، یک سفیدپوست آمریکایی است که به بربرها نزدیک میشود و آنها را آدم میکند، مشهورترین فیلم در این حوزه«با گرگها میرقصد» کوین کاستنر است که مورد حمایت همه جانبه هالیوود قرار گرفت.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد