در ایران از دیرباز کمابیش بازدید از مقبره شاعرانی، چون حافظ، سعدی، فردوسی و دیگران وجود داشته و مردم بیشتر با نگاه تاریخی و میراث فرهنگی به آن میپرداختهاند. الان، اما بهتر شده و در چند سال اخیر رویکرد به ادبیات اتفاق افتاده و بخشی هم در قالب برنامههای شبشعر، گردهمایی ادبی و... رونق گرفته و اقبال برای شنیدن محتواها هم بیشتر شده، اما هنوز با سطح مطلوب فاصله داریم و این حوزه کمتر تشویق و تبلیغ شده است.
ادبیاتداستانی در همه جای دنیا رونق دارد، اما در ایران کمتر به آن پرداختیم. نقالی و شاهنامهخوانی در سالهای اخیر رواج بیشتری داشته است، ولی اگر به تجربههای جهانی توجه کنیم، تفاوت کار بیشتر مشخص میشود. در پاریس و لندن در طول ۵۰سال همیشه نمایشنامهای از شکسپیر روی صحنه است و از سراسر دنیا برای دیدن این نمایش گردشگر به این شهرها میروند. در چند سال گذشته در آذربایجان، تاجیکستان و ترکیه این موضوع در قالب تورهای گردشگری ادبی رونق گرفته است. اگر بخواهیم به ادبیات خودمان در جهت جذب گردشگرخارجی توجه و به سمت گردشگری ادبی حرکت کنیم، خیلی ضعیف هستیم و عملا کسی در این زمینه کاری نکرده است. در بعد داخلی هم برنامهریزی و سازماندهی برای این کار نبوده است و اقداماتی که در اینخصوص صورت گرفته، بهصورت خودجوش و با مشکلات خاص خودش همراه بوده است. ما متخصصی که هم زبان ادبیات بداند، هم تورلیدر باشد و هم به جنبههای گردشگری، چه در بعد معنوی و چه در بعد اقتصادی توجه داشته باشد نداریم و تربیت نکردهایم. در همان گردشگریای هم که داریم مشکلات بسیاری وجود دارد، ولی درعینحال ظرفیتش هست و باید در این زمینه فعال شویم. برای این کار باید در حوزه معرفی فعالیت کنیم. درواقع در حوزه گردشگری، عرضه و تقاضا داریم. ما مصرفکننده و جاذبه هردو را داریم، اما ارتباط میان اینها برقرار نیست. اولین کار باید معرفی موضوعات ادبی در ایران باشد بهگونهای که مردم آنها را بشناسند و آن مکانها را ببینند. ادبیات را از راه دور هم میتوانند بشنوند و بخوانند، اما چیزی که در محیط متفاوت است. در خیلی از جاذبههای تاریخی ادبی در جهان، میبینید که داستان آن مجموعه را در کنارش میسازند. مثلا در بخارا، شبهای مختلف درباره هزارویک شب برایتان صحبت میکنند درصورتیکه ما بیشتر از ازبکستان با هزارویک شب مانوس هستیم. یا در تاجیکستان شب شعرهای متفاوتی برگزار میشود و جوانان زیادی هستند که شعر بسیاری حفظند و در این برنامهها حضور دارند.
من معتقدم برای رونقبخشی به گردشگری ادبی در ایران باید دو رویکرد کوتاهمدت و بلندمدت داشته باشیم. در کوتاهمدت لازم است ضمن معرفی این جاذبهها، به تربیت افرادی همت گماریم که بتوانند رهبری این تورها را به عهده بگیرند و گردشگر جذب کنند. ضمن اینکه باید در مکانهای موردنظر زیرساختها را ایجاد کرد یا توسعه داد، ولی در درازمدت باید به کار فرهنگی و آموزشی توجه کنیم. موضوع گردشگری ادبی را باید از مهدهایکودک و مدارس آغاز کرد تا برای آینده به سطح دانشگاه برسد. آنهایی که امروز در این کار هستند از همین سطح شروع کنیم. با میانبر نمیشود در گردشگری موفق بود. آموزش و پرورش این رسانهها هم در این میان نقش بسیار مهمی دارند. رسانههای مکتوب و تصویری برای معرفی جاذبهها و اطلاعرسانی به مردم درباره گردشگری ادبی باید به صحنه بیایند.