اصرار واشنگتن و لندن بر گسترش ناتو به شرق از یک سو و تبدیل کردن اوکراین به یک زمین سوخته و قربانی از سوی آنها، به تشدید یک بحران فراگیر در نظام بینالملل منجر شدهاست. در این زمینه با ریچارد فالک، گزارشگر سابق حقوق بشر سازمان ملل متحد و استاد حقوق بینالملل دانشگاه پرینستون آمریکا گفتوگویی داشتهایم.
جنگ اوکراین وضعیتی فرسایشی پیدا کردهاست. استمرار ششماهه جنگ در این کشور وقوع بحرانهایی را گسترده در جهان رقم زدهاست. فارغ از بحران انسانی ناشی از جنگ، چرایی اصرار واشنگتن و لندن بر استمرار این نبرد را چگونه ارزیابی میکنید؟
باید بگویم جنگ به طور کلی تاسفبار است. هر کشوری اعم از روسیه یا اوکراین که منجر به مرگ غیرنظامیان در نبرد شود باید در خصوص رفتار خود و عواقب حقوقی آن پاسخگو باشد. در این میان اما آمریکا و انگلیس و هریک از بازیگرانی که گسترش میدان نبرد و درگیری در اوکراین را به مثابه یک هدف قلمداد میکنند، باید نسبت به رفتار و به عبارت بهتر جنایت خود پاسخگو باشند. در اینجا نمیتوان از استاندارد دوگانه سخن گفت. من بارها در مقالات و مصاحبههایم از ریاکاری سازمانهای بینالمللی در قبال جنایات جاری در جهان سخن گفتهام. بنابراین در ترسیم یک صحنه تاسف برانگیز مانند جنگ اوکراین، باید همه جوانب ماجرا دیده شود، نه روایتی ناقص از آن.
به سازمانهای بینالمللی و به نوعی رویکرد دوگانه آنها در قبال بحرانهای بینالمللی اشاره کردهاید. شما قبلا به عنوان گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در فلسطین به کار مشغول بودهاید. تجربه شما از این تبعیضهای سیستماتیک چیست؟
مسئولیتپذیری نهادها و سازمانهای بینالمللی در قبال جنایاتی که در جهان برگزار میشود بسیار متناقض و ناقص است. زمانی که سخن از بررسی جنایات اسرائیل در فلسطین به میان میآید، بلافاصله هرگونه مواجهه و حتی محکوم کردن این جنایت، به عنوان یهودستیزی محض قلمداد میشود .حتی صلاحیت دیوان بینالمللی کیفری برای بررسی ۲۰سال جنایتهای صورت گرفته از سوی آمریکا و اعضای ناتو در افغانستان به بهانهای واهی رد میشود. اما زمانی که سخن از جنگ اوکراین به میان میآید، آمریکا و اعضای ناتو به یک طرف مدعی تبدیل میشوند. بدون شک این دوگانگیها در سازمانهای بینالمللی آزاردهنده و در عین حال ملموس است.
این موضوع، ریشهای تاریخی دارد. پس از جنگجهانی دوم، رهبران سیاسی و فرماندهان نظامی آلمان و ژاپن به دلیل ارتکاب جنایات جنگی محاکمه شدند اما تمایلی از سوی دادگاههای بینالمللی برای محاکمه آمریکا به دلیل پرتاب بمب اتمی بر فراز ناکازاکی و هیروشیما و کشتار دستهجمعی ساکنان این دو شهر وجود نداشت. گویا اساسا جنایتی از سوی آمریکا علیه جمعیتی عظیم از غیرنظامیان رخ نداده است.
آیا آنچه مورد اشاره قرار گرفت، برگرفته از ماهیت قانونهای تدوین شده در عرصه حقوق بینالمللی بوده یا عوامل دیگری در این خصوص دخیل است؟
به نکته مهمی اشاره کردید. من در اینجا ماهیت قوانین را مشکلدار نمیدانم اما نظم جهانی (ایجادشده توسط غرب) معضل اصلی ماجراست. همین مسأله سبب شدهاست کسانی که خود را صاحب قدرت میدانند، به سوء تفسیر عامدانه از قوانین و گزینشی بودن آنها روی میآورند. در چنین ساختاری آمریکا بهراحتی به عراق حمله میکند و خود را در انتخاب اینکه به کدام کشور و با چه بهانهای حمله کند، آزاد قلمداد میکند. بنابراین، کشورهایی که خود را دارای مزیت ژئوپلیتیک در جهان میدانند، به سادگی از قوانین عبور میکنند یا آنها را بر مبنای منافع خود تفسیر میکنند.
طی سالهای اخیر ، جنایات زیادی در جهان رخ دادهاست.جنگ تمام عیاری که در سوریه از سوی داعش رخ داد یا جنایات غیرقابل باوری که در میانمار ( علیه مسلمانان ) و افغانستان و یمن شاهد آن بودیم، در حالی که هیچ گونه غوغایی را در قبال این موارد شاهد نبودیم. به راستی چرا غوغایی که در جریان بحران اوکراین شاهد هستیم، در قبال دیگر پدیدهها و رخدادها وجود نداشته و ندارد؟ همان گونه که اشاره کردم، ما شاهد دههها جنایات در فلسطین هستیم که یکی از تازهترین موارد آنها، کشتهشدن دهها کودک فلسطینی (در جریان بمباران صهیونیستها در غزه) بود. این موارد اما به راحتی سانسور و عواقب حقوقی وانسانی آنها نادیده انگاشته میشود. در مواردی که قربانی جنایات و جنگها، خود شهروندان غربی باشند، رسانههای جهانی از سوی غرب بسیج میشوند اما در غیر این صورت، اساسا هیچ اتفاقی نمیافتد. این وضعیت قطعا غیرقابل تحمل خواهد بود.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد