گفتگو با بهروز شعیبی، کارگردان فیلم «بدون قرار قبلی»

بازگشت به اصالت

تم غالب فیلم‌های بهروز شعیبی هر چند مبتنی بر موضوعات مهم اخلاقی و انسانی است که در وجوهی از آن‌ها حتی می‌توان رگه‌هایی از التهاب و حساسیت‌زایی را نیز تشخیص داد، اما شخصیت فردی او و سبک فعالیت سینمایی‌اش فارغ از هرگونه هیاهوطلبی و حاشیه‌پردازی است.
کد خبر: ۱۳۷۰۳۵۲
نویسنده ساناز قنبری - گروه فرهنگ و هنر

به گزارش جام جم آنلاین، متواضع، بی‌ادعا و ارزش‌مدار که به‌راحتی هم از اصولش کوتاه نمی‌آید. شعیبی این روز‌ها فیلم «بدون قرار قبلی» را روی پرده دارد که مؤکدا خاطرنشان می‌کند بخشی از پایه‌های اصلی آن و شکل‌گیری‌اش بر اساس رابطه ایرانیان و حس و حالی که با امام رضا (ع) و حرم مطهرشان دارند، در جغرافیای پر مهر مشهد شکل گرفته و اکرانش هم از مدت‌ها قبل و برای دهه کرامت برنامه‌ریزی شده است. این فیلم را باید چند بار دید و حس خوبش را درک کرد. هر چند به قول حضرت حافظ، «آن کس است اهل بشارت که اشارت داند/ نکته‌ها هست بسی محرم اسرار کجاست؟». شعیبی در گفتگو با جام‌جم از اهمیت اصالت و ریشه‌ها گفت و این‌که برگشتن به ریشه‌های مذهبی و ملی می‌تواند خیلی از ما را از بن‌بست سرگشتگی‌ها و گذرگاه حیرانی‌ها نجات دهد.

گفته‌شده اکران این فیلم در مقطع زمان کنونی، پادزهری است نسبت به هجمه‌هایی که امروز برخی آثار ساخته شده در خارج از مرز‌ها نسبت به مقوله دین و معنویت دارند. چه شد که فیلم‌تان را در این زمان اکران عمومی کردید؟

در وهله اول این‌که من هیچ‌کدام از فیلم‌هایی را که اخیرا در جشنواره کن پخش شده، ندیدم و نمی‌دانم مقوله دین و معنویت یا توهین به ساحت مقدس امام رضا (ع) چگونه و به چه شکل در آن‌ها مطرح شده، اما آنچه مسلم است این‌که امام رضا (ع) برای ایرانیان صرفا مقوله و مضمونی مذهبی نیست و تمام ادیانی که در کشور ما در کنار هم همزیستی دارند برای امام رضا (ع) و بارگاه‌شان حرمت و احترام ویژه‌ای قائل هستند. ما هم از روزی که تصمیم به ساخت فیلم بدون قرار قبلی گرفتیم و حتی زمان اکران جشنواره‌ای آن، بار‌ها متذکر شدیم بخشی از پایه‌های اصلی فیلم بر اساس رابطه ایرانیان و حس و حالی که با امام رضا (ع) و حرم مطهرشان دارند، شکل گرفته؛ بنابراین بدون قرار قبلی در جواب و واکنش به اثر سینمایی دیگری ساخته نشده و اصولا مقوله دین، مقوله‌ای نیست که خیلی سریع و با سفارش بتوان به نتیجه‌ای مطلوب رسید.
اکران فیلم هم از مدت‌ها قبل و برای دهه کرامت برنامه‌ریزی شده بود و چه فیلم بحث برانگیزی در کن نمایش داده می‌شد چه نمی‌شد، در نظر داشتیم بدون قرار قبلی را همزمان با دهه کرامت و ولادت امام رضا (ع) اکران کنیم که خوشبختانه میسر شد.


آنچه از فیلم شما برمی‌آید این است که به درستی از رفتن به سمت هرگونه بزرگنمایی پرهیز کرده‌اید، اما این محافظه‌کاری هر چند بستر مناسب برای جذب هر مخاطب با هر طرز فکری می‌شود، اما به همان اندازه از بار دراماتیک فیلم کم می‌کند و همان‌طور که می‌دانید درام، لازمه کشش یک داستان است.


محافظه‌کاری نکردیم. اصلا محافظه‌کاری برای ما معنایی نداشت. برای ما باور قلبی بود که اهمیت داشت. نمی‌خواستیم در دام بروز بیرونی بیفتیم. نمی‌خواستم به عنوان کارگردان فیلم از پرداختن به موضوعی با مضمون و ارادت به امام رضا (ع) بهره‌برداری خودم را بکنم. پیشتر با مضامین سیاسی، اعتیاد، قصاص و... فیلم ساخته‌ام و در هیچ‌کدام به دنبال این نبوده‌ام که به عنوان سازنده اثر از آن بهره ببرم. چرا که می‌خواستم اگر فیلم شامل بهره‌ای می‌شود آن بهره به خود فیلم برسد، نه شخص یا اشخاص. یک بار از عباس کیارستمی می‌پرسند بهترین فیلمی‌که ساختی چیست؟ می‌گوید: «کلوزآپ یا نمای نزدیک» می‌گویند چرا؟ و جواب می‌دهد: «چون من بین تماشاگر و فیلم نبودم و این صادقانه‌ترین روایت من بود.» فکر می‌کنم حد اعلای درام و داستان‌پردازی همین است که فیلمساز هیچ جایی بین مخاطب و فیلمش قرار نگیرد و مخاطب با خود فیلم همراه شود. قاعدتا در این صورت، فیلمساز هزینه‌های زیادی باید متحمل شود و یکی از این هزینه‌ها نکته‌ای است که شما می‌فرمایید. مخاطب دوست دارد داستان خودش را در تصویر ببیند. در دهه ۶۰، فیلم‌های زیادی مثل «گمشده»، «زمزمه» و... در مشهد تولید شدند که به اندازه به موضوع امام رضا (ع) پرداختند و سعی نمی‌کردند تصویری را بیش از آنچه اقتضای داستان بود، از حرم مطهر آن حضرت (ع) نشان دهد. بعد از گذشت سال‌ها هنوز سکانس حرم از فیلم «قیصر» ساخته مسعود کیمیایی که ننه مشهدی را به زیارت امام رضا (ع) می‌برند برای مخاطب جذاب است. به این علت که انگار مسعود‌کیمیایی این سکانس را با دلش و عشق گرفته. ما هم در بدون قرار قبلی، پرداختن به تصاویر بیرونی از حرم امام رضا (ع) را تا همین حد کافی می‌دانستیم، اما در تمام فیلم، شاهد تأثیر معنویت و بازگشت به اصالت بر شخصیت‌های داستان و تغییراتی که آرام‌آرام برایشان رخ می‌دهند، هستیم. بیان مفاهیم مذهبی و ملی تا همین اندازه و به همین شکل برای من به عنوان سازنده این اثر کفایت‌می‌کرد.


کلا چینش و ترکیب بازیگران بدون قرار قبلی بسیار متفاوت از تجربه‌های پیشین شما بود. شاید کمتر کسی فکر می‌کرد روزی پگاه آهنگرانی را در این شکل و شمایل ببیند و به نظر تجربه متفاوتی برای او محسوب می‌شود. نظر خودتان درباره بازی او در این فیلم چیست؟

آنچه تا امروز سعی کردم در آثارم از آن‌ها بهره ببرم، توجه به توانایی بازیگران و قرار گرفتن آن‌ها در نقش‌های متفاوت است. سینمای ما به لحاظ بازیگری خیلی توانمند است، اما استفاده از این توانایی معمولا محدود است. به این معنا که اگر کسی در نقشی موفق شود نقش‌های پیشنهادی بعدی‌اش هم عمدتا در همان شکل و شمایل قبلی است.
من، اما همواره سعی کردم این قالب را بشکنم. مثلا پیشتر با همکاری مهدی هاشمی و حامد‌کمیلی در «سیانور»، رضا عطاران و هانیه توسلی در «دهلیز»، امین حیایی و سارا بهرامی‌در «دارکوب» و... خواستم بازیگران توانمندی را در خارج از شکل و شمایل همیشگی‌شان ببینم که نتیجه‌اش هم رضایت‌بخش بود. در بدون قرار قبلی هم شرایط به همین گونه بود. سال‌ها بود پگاه آهنگرانی را می‌شناختم و بنا بود از خیلی پیشتر‌ها با هم کار کنیم، اما شرایط آن مهیا نمی‌شد تا رسیدیم به این فیلم. وقتی فیلمنامه را برای او فرستادم دو اتفاق همزمان افتاد. نخست این‌که بلافاصله پگاه آهنگرانی جواب داد و از آنجا که زمانش آزاد بود، خیلی زود به ما پیوست. او تقریبا آخرین بازیگری بود که برای فیلم قرارداد بست و من بسیار از این بابت خوشحالم. چون بازیگر توانا و باانگیزه‌ای است. او انسان و همکار بسیار خوبی است و مجموع این عوامل، من را از همکاری با ایشان بسیار خشنود می‌کرد.

با مصطفی زمانی هم به همین اندازه به زبانی مشترک در بازیگری رسیدید؟

بله. در بررسی شیوه عملکرد و بازی یک بازیگر، مختصات نقش مهم است. علی قصه ما (با بازی مصطفی زمانی) پرسوناژی بود که روی لبه تیغ راه می‌رفت. این نقش، نقش سختی بود. چرا که هم باید دوست داشتنی بود، هم این‌که در تقابل با پرسوناژ داستانمان (یاسمین) قرار می‌گرفت. او در رویارویی با یاسمین، پیچیدگی‌ای نیاز داشت که باید مراقبت می‌شد و مصطفی بسیار این مراقبت پیچیده را رعایت می‌کرد. در مجموع از همکاری با ایشان بسیار خوشحالم و امیدوارم همکاری با او ادامه‌دار باشد.

نقش خادم حرم امام رضا (ع) را هم برای خودتان سفارشی کنار گذاشته بودید؟

(می‌خندد)، بله، دوست داشتم خودم این نقش را بازی کنم. البته از این‌که در کاری هم کارگردان باشم هم بازیگر همیشه پرهیز کردم. چون کار را برایم سخت می‌کند، اما این سکانس کوتاه بود و مهم‌تر این‌که خادم حرم امام رضا (ع) بود.

شاید این فیلم به نوعی در ستایش سبک زندگی سنتی باشد، یک زندگی آرام و تا حدی کسل‌کننده، ولی وقتی فیلم تمام شد شما نشان دادید آدم‌ها در عین زندگی در عصر فناوری، کماکان می‌توانند با تمسک به ریسمانی به نام اصالت به خویشتن واقعی خودشان برسند و آرامش بیابند. شاید در این فیلم می‌خواستید به ستایش سنت و فرهنگ ایرانی‌مان بپردازید.

اگر برآورد و آسیب‌شناسی‌ای در زندگی کشور‌هایی مثل ایران انجام دهید، متوجه یک دوگانگی می‌شوید که هر چند ممکن است ایده اولیه این دوگانگی فکر شده باشد، اما بعدا از دست رفته. این ایده، همانا پشت کردن به ریشه‌های فرهنگی، ملی و معنوی‌مان و رویارویی با پذیرفتن هر آن چیزی است که جدید باشد. این اتفاق را شما حتی کمتر در کشور‌هایی می‌بینید که براساس مقوله‌ای مانند جنگ تخریب شده باشند. به عنوان نمونه، بخش عمده‌ای از اروپا در جنگ جهانی دوم دچار فروپاشی شد، اما امروزه با نگاهی به فرهنگ و آداب و رسوم‌شان احساس می‌کنید این فروپاشی را با جایگزینی پر کرده‌اند. به این علت که کماکان اصالت و پیشینه‌شان را ارج می‌نهند و آن را از دست نداده‌اند. چند سال پیش، در سفری به ژاپن برای اولین‌بار در ذهنم این مساله پررنگ شد که هرچند بمب اتم، شهر هیروشیما را تقریبا نابود کرد، ولی رفتار و فرهنگ مردم‌شان را از بین نبرد. این ویژگی و شاخصه‌ای است که ما در بخش فرهنگی کشور موظف به نشر آن هستیم. چرا که من بعضا دیده‌ام بخش فرهنگی ما به‌عکس بیشتر مردم را از سنت‌هایمان دور می‌کند. ممکن است کشورمان به لحاظ قدمت، آثارش دست نخورده باشد، اما از جنبه اصالت و فرهنگ، گاه دچار چرخش‌های فرهنگی شده‌ایم. پیشینه فرهنگی‌مان سر جایش است، ولی فعلیت فرهنگی‌مان در حال از بین رفتن است و اگر نظارتی بر این عملکرد نباشد، دچار انقطاعی می‌شویم که نسل‌های بعدی‌مان را با چالش عمده‌ای مواجه می‌کند و من از این بابت برای کودکان و نسل بعدمان نگرانم.

شما معمولا در آثارتان، مخاطب را با علامت سوال‌هایی در ذهن‌شان تنها می‌گذارید تا تفاسیر خودشان را از وضعیتی که برایشان تصویر می‌کنید، داشته باشند. الان چه انتظاری از مخاطبانی که به تماشای بدون قرار قبلی می‌نشینند، دارید؟

به نظرم سختی ساخت بدون قرار قبلی در این بود که در عین حفظ درونمایه‌ای ثابت، باید به موضوعات و مسائل مختلف بپردازیم. فیلم تا امروز متعلق به ما بود و از این بعد متعلق به هر آن کسی است که فیلم را می‌بیند. یعنی هر تعریفی که بیننده نسبت به این فیلم داشته باشد، قطعا درست‌تر از تعریفی است که ما قرار بوده داشته باشیم. مگر تفسیر‌های از پیش تعیین شده که همیشه از سوی کسانی‌که نه ذات سینما را دوست دارند، نه خوبی مردم را می‌خواهند، وجود دارد. آن‌ها بدون این‌که فیلم را ببینند، راجع به آن صحبت و برایش حکم صادر می‌کنند. کمااین‌که ما هم الان با این مشکل مواجه هستیم. در مجموع تاکید می‌کنم حفظ اصالت و ریشه‌ها راحت‌تر از بازیافت آنهاست. یعنی اگر ریشه‌هایمان را از دست بدهیم بعد‌ها برای برگرداندن آن‌ها باید بسیار هزینه بدهیم. اعتقادات مردم، روابط انسانی و... را دستکاری نکنیم و بگذاریم ریشه‌هایی که خودمان هم دلمان برایشان تنگ می‌شود، باقی بمانند. بدون قرار قبلی، فیلم راحتی نبود. با لنز‌های آنامورفی فیلمبرداری شد و قاعدتا جذابیتی که روی پرده دارد، خیلی بیشتر از آن است که روی قطع‌های کوچک دیده شود؛ بنابراین پیشنهادم به مردم این است که فیلم را داخل سالن‌های سینما ببینند.

با وجود شرایط اکران پیچیده در این روزها، شما از اکران فیلم‌تان راضی هستید؟

واقعیت این است من ۱۰سال قبل از این‌که در سینما فیلم بسازم دستیاری می‌کردم و الان نزدیک به ۱۵سال است فیلمسازی می‌کنم. فیلمسازی فی‌النفسه روزی آرزوی من بود. طی مسیر رسیدن به آرزویم یاد گرفتم از گلایه‌گذاری‌های بیهوده‌ای که به درد مردم نمی‌خورد و مربوط به خودمان در بخش صنفی است، پرهیز کنم. چون جز این‌که تصویر دیگری از من در ملاعام به نمایش بگذارد، معمولا عایدی دیگری به همراه ندارد. امروز با تمام مشکلات فیلمسازی وقتی می‌بینم در حالی فیلم می‌سازم که بعضی از همکارانم حتی فرصت ساخت فیلم ندارند یا فیلم می‌سازند، اما به هر دلیلی فرصت اکران نمی‌یابند از خودم خجالت می‌کشم که گله‌گذاری‌های بیهوده یا توقعات نابجا داشته‌باشم. در صورتی‌که تصویر بیرون درمورد فیلم ما این است که تمام امکانات تولید و اکران به آن تعلق دارد. جالب است بدانید در تولید فیلم بدون قرار قبلی به قدری با مشکلات مالی روبه‌رو بودیم که بخش عمده‌ای از تولید گذشته بود و من نمی‌دانستم این فیلم بالاخره تمام می‌شود یا نه. دو سال از زندگی‌ام را در شرایطی گذراندم که حتی دستمزد یک فیلم سینمایی را نگرفته بودم. یعنی در شرایط این‌گونه فیلمسازی کردم. با وجود این می‌دانم بسیاری از همکارانم به‌خصوص با گذراندن دوران کرونا در شرایط بسیار سخت‌تر از اینی که من هستم، هستند. پیشنهادم به همکارانم که در این شرایط می‌توانند فیلمسازی کنند، این است که توقعات‌شان را رسانه‌ای نکنند. به احترام بزرگان همکارمان که با وجود تلاش فراوان، اما امروز نمی‌توانند فیلم بسازند، بازی کنند، اکران کنند، تولید کنند و زندگی کنند. بهتر است کمی خوددار باشیم.

منبع: روزنامه جام جم 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها