چرایی صلح امام حسن (ع) از نگاه امام خمینی (ره)

صلح جایز، اما تحمیلی

تحول‌ خواهی و تحول‌ انگیزی از برجسته‌ترین خصوصیات امام(ره) است. امام، روحا، هم یک انسان تحول‌خواه است، هم تحول‌آفرین که همزمان هم نقش یک مدرس و معلم را ایفا می‌کردند و هم نقش یک فرمانده داخل در عملیات، نقش یک رهبر و مدیر را انجام می‌دادند.
کد خبر: ۱۳۶۸۶۰۱

امام و تحول‌ خواهی

به گزارش جام جم آنلاین، با تکیه به این رویکرد است که توانستند بزرگ‌ترین تحولات را در سطوح خودسازی، جامعه‌سازی، نظام‌سازی و تمدن‌سازی ایجاد کنند و منشأ تحولات عمیق و وسیع در حوزه‌های متعدد و در عرصه‌های متنوع پایه‌گذار شدند.

تحول و نوگرایی از منظر امام صرفا به حوزه‌های مادی و عینیات منحصر نمی‌شود و تحول در نگاه به دین، تحول در نگاه به آینده و ایجاد تمدن نوین اسلامی، تحول در مبانی معرفتی کاربردی و ورود فقه در عرصه‌ نظام‌سازی، تحول در نگاه به قدرت‌های جهانی و ابرقدرت‌ها و باور شکست‌پذیری آنها و مفاهیمی از این دست را هم دربر می‌گیرد. امام برای پیاده‌سازی این نگاه تحولی فراگیر، به روش‌های گفتاری و دستوری اکتفا نکردند و میدانی وارد مساله تحول شدند، از تحول‌آفرینی روحی تا تحول‌آفرینی وسیع در عموم جامعه و حاکمیت. مخاطب ایشان در تحول، یک گروه محدود یا یک جمع محدود یا یک حرفه معین نبود؛ مقصد ایشان ملتی مبتلا به خمودگی، با فرهنگ تسلیم‌پذیری بود. امام با تحول در خمودگی و تسلیم بودن ملت توانست جامعه و افکارعمومی را از یک اجتماع منفعل، خموده به ملتی پویا، سرزنده صاحب اراده و قدرت و اقتدار تبدیل کند و روحیه مطالبه‌گری معقول، منطبق با حقوق همه‌جانبه را در آن احیا کند.

این روحیه، تحرک میدان‌داری، وارد میدان شدن، مطالبه کردن، آن هم مطالبه چیزهای بزرگ و مهم را در خلق‌وخوی ملت به‌وجود آورد؛ در سایه رویکرد تحول‌خواهی عملگرایانه امام، این ملت تبدیل شد به یک ملت مطالبه‌گر. این نمونه‌ای از تحول عجیبی بود که ایشان ایجاد کردند.

تحول دیگر، تحول در نگاه مردم به خودشان و به جامعه‌شان بود؛ ملت ایران نسبت به خود (درمقابل اراده قدرت‌ها و اراده ابرقدرت‌ها) یک نگاه حقارت‌پندارانه داشت؛ امام این را تبدیل کرد به احساس عزت، احساس اعتماد به‌‌نفس و مردم را از این حالت که حکومت استبدادی را یک امر طبیعی بدانند، تبدیل کردند به مردم نقش تعیین‌کنندگی دادن به انسان‌هایی که خودشان نوع حکومت را تعیین می‌کنند. مردم خودشان تعیین‌کننده شدند، مطالبه‌گر شدند؛ خلاصه؛ حالت خودکوچک‌پنداری که در مردم بود، به‌کلی به حالت عزت و اعتماد به‌نفس ملی تبدیل شد. این روند تحولی باعث شد، تحول در نوع و سطح مطالبات مردم نیز به‌وجود بیاید. تحول در مطالبات مردم بود؛ مطالبه استقلال، آزادی؛ یعنی [آرمان‌های] عظیم. یا شعار «نه‌شرقی، نه غربی»؛ در خواسته‌های مردم آن‌چنان تحولی به‌ وجود آمد که از این چیزهای حقیر، کوچک، محلی و محدود تبدیل شد به یک امور اساسی، بزرگ، انسانی و جهانی.

تحول در منظومه فقه مدیریت و حکومتی امام یک مقوله تعریف‌شده با مبانی دقیق نظری و عملی مبتنی بر روش و قانون است که حاصل آن تحول در نگاه دینی جامعه و فقه عملی بود. تحول در نگاه به دین از تحولات انقلاب امام است؛ امام در چارچوب نگاه تحول‌گرایانه خودفقه و اجتهاد را از عزلت صرف احوال شخصی مردم و مسائل عبادی که تنها وظیفه دین و مسؤولیت دین و رسالت دین را محدود به احوالات شخصی و عبادی و فردی بود، فراتر برد و برای دین، رسالت نظام‌سازی، تمدن‌سازی، جامعه‌سازی و انسان‌سازی تعریف و پایه‌ریزی کرد؛ این سبب متحول‌شدن نگاه سطوح مختلف جامعه به دین شد. این نوع رویکرد تحول در نگاه به آینده و ایجاد تمدن نوین اسلامی نیز به‌وجود آورد که آغاز این رفتار تحول‌گرایانه از تحول در مبانی معرفتی کاربردی و تحول در مبانی معرفتی کاربردی و ورود فقه در عرصه نظام‌سازی بود. امام فقه را وارد عرصه نظام‌سازی و فرآیند مدیریت و حکمرانی کردند.

در منظومه فکری و مدیریتی تحول‌خواهان امام راحل مورد مهم دیگر که وجود دارد و ایجاد تحول در نگاه به نسل جوان و اعتماد به آنها بود که از نوع خود در تاریخ ایران و بی‌سابقه است. تحول در نگاه به نسل جوان از ویژگی‌های فردی و مدیریت امام بود؛ ایشان به فکر و عمل جوانان اعتماد کردند؛ این به معنای واقعی کلمه یک تحول بنیادین بود. تشکیل سازمان‌ها و نهادهای درحوزه‌های سیاسی، نظامی و امنیتی، فرهنگی، اقتصادی با مدیریت جوانان، نمونه موفق نوآورانه آن است. یعنی امام با رویکر تحول‌گرایانه خود در عین اعتماد به نیروهای غیر جوان به فکر جوان و به عمل جوان اعتماد می‌کردند و جوانان را به‌عنوان یک ذخیره و یک ثروت برای نظام، ‌نگاه می‌کردند. امام با تکیه به همین رویکرد تحول در نگاه به قدرت‌های جهانی و ابرقدرت‌ها و باور شکست‌پذیری آنها را در سطح میدان به‌وجود آوردند. در منظومه فکری و حکمرانی امام، تحول و پویایی از ویژگی‌های پایه‌ای هر جامعه زنده‌ای می‌دانند.

بنابراین امام، در کنار جایگاه شخصیت روانی بودن از سیره و سبک خلاقانه برخودار بود که ایشان را در دایره شخصیت‌ها و رهبران تحول‌گرا تعریف می‌کرد. باید از امام درس گرفت امروز در بخش‌های مختلف به دیدگاه و رویکرد تحول‌خواهانه امام احتیاج داریم. گرچه بعد از رحلت امام، انقلاب و کشور از رویکرد تحولی فاصله نگرفته است، روند حرکت تحولی‌ در بخش‌های مختلف متوقف نشده است اما هم ملت و هم دولتمردان باید دقت داشته باشند، زنده بودن انقلاب و مسیرامام و زنده‌ماندن انقلاب در گرو این مهم است که پی‌درپی نوآوری و تحول باشیم و با اجتناب از تحجر و تجددلیبرالی به‌عنوان دو آفت مولد تخریب و تحریف گفتمان و سبک حکمرانی امام و رهبری؛ گرایش مستمر به بهتر شدن و تحول صحیح منطبق با منظومه تحول‌گرایانه امام و رهبری را مدنظر داشته باشیم. تحول صحیح ملتزم نگاه الهی و توحیدی تحولات و پشتوانه فکری است. در فرآیند پیاده‌سازی منظومه تحول‌خواهانه معمارانقلاب و رهبری باید با تمرکز برشاخص‌ها و مؤلفه‌های دینی و انقلابی آن، به این مهم دقت داشته باشیم که «تحول‌خواهی لزوما به معنای اعتراض و رفتار‌های پرخاشگرانه نیست بلکه به معنای گرایش مستمر به بهتر شدن است، تحول را نباید با استحاله فکری اشتباه گرفت»، نکته مهم‌تر این‌که «تحول لزوما یک حادثه دفعی نیست و دقت، سرعت از لوازم آن است که صبر راهبردی در آن از ملاک‌های کلیدی است. گاهی پندار‌های متوهمانه از مقوله تحول مسیر دستیابی یک جامعه به توسعه را مسدود می‌کند و برخلاف انتظار گشایش، بر دست‌و‌پای نیروهای فعال و پویای کشور قفل رخوت و بی‌تحرکی خواهد زد و تحول‌خواهی، عدالتخواهی و میل به ساختن تبدیل به ضد آن خواهد شد و سه شاخص معنویت، عدالت و عقلانیت را در فرآیند رفتار مدیریت به فراموش سپرده خواهد شد. درچنین شرایطی است که با جابه‌جایی اصل و فرعی، کلیت مدیریت و افکارعمومی به اشتغال در فرعیات خواهند غلطید و جامعه از رسیدن به سرمنزل مقصود که همان پیاده‌سازی منظومه فکر و عملی گفتمان تحول‌خواهی امام است، دور خواهد شد. در چنین فضایی نه‌تنها توسعه و تحول اتفاق نخواهد افتاد بلکه «رهبری در مدیریت گفتمان تحول» دچار مشکلات بنیادین خواهد شد. نگاه منظومه‌ای به اندیشه رهبر تحول، بسیار مهم است. ایران قوی و مقتدر؛ محصول و معلول تحول و تحول‌خواهی است. ایران قوی با درجا زدن در کارها یا واپس‌گرایی و عقبگرد محقق نمی‌شود و تنها با میل مستمر به بهتر شدن و تلاش نستوهانه و با فراهم کردن لوازم آن محقق خواهد شد.

نکته پایانی این‌که امام تحول‌آفرین، ضمن تقید و پایبندی به اصول و عدم تعصب بر شیوه و روش، در ابعاد مختلف ازجمله مفاهیم، سازه‌سازی و سوژه‌پروری از ساخت مفهوم امام و امت، حقیقت و مصلحت و سازه‌ها، مسیر انحراف به تحجر و تجدد را مسدود کرده‌اند. پیمودن راه درست تحول و تحول‌خواهی اصولی و اساسی بدون تبعیت از رهبری تحول نه‌تنها به ثمر نمی‌رسد بلکه عامل هزینه‌ساز و فرصت‌سوز است.

عبدالله ترابی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها