این ماجرا بهانهای شد که امسال گفتوگوهایی را با هنرمندان در همین رابطه داشته باشیم و امروز سراغ زهره حمیدی رفتهایم تا او از حسش نسبت به این ماه برایمان بگوید.
روزههای کلهگنجشکی من
احساس خوبی که نسبت به ماه رمضان دارم از کودکی تا امروز تغییری نکرده. من اراکی هستم و سالهای زیادی را آنجا زندگی کردم. در خانواده مذهبی هم بزرگ شدم و
از ششهفت سالگی ماه رمضان را با تمام سنتهایش به یاد میآورم. آنوقتها سحر که میشد مادرم ما را از خواب بیدار میکرد و میگفت اشکالی ندارد روزه کلهگنجشکی بگیر. به همین دلیل از همان کودکی
روزههایم را حتی شده کلهگنجشکی میگرفتم. یادم هست روزهایی که روزه میگرفتیم از مدرسه که تعطیل میشدیم همراه با دوستم برای نماز به مسجد کنار مدرسه میرفتیم و همانجا که خنک بود خوابمان میبرد. البته از شب قبل به مادرم میگفتم بعد از مدرسه به مسجد میروم چون اگر نمیگفتم نگران میشد.
افطارهای سبک
یادم میآید در کودکی، افطارمان را همیشه با سوپ و آش شروع میکردیم چون مادرم میگفت بعد از یک روز غذا نخوردن، معدهتان خالی است و نباید یکدفعه غذای سنگین بخورید.
به همین دلیل همیشه سوپ، آش، شلهزرد، شیربرنج، حلوا و کلا غذاهای سبک سر سفره افطار بود. البته از پدربزرگها و مادربزرگها هم میشنیدیم که اگر کسی زمان افطار احساس کند فشارش پایین آمده، میتواند روزه خود را با نمک یا خرما باز کند یا اگر کسی در طول روز، احساس سوزش معده داشت حتما باید روزه خود را با یک استکان آب جوش باز کند. در کل وعده افطار را سبک میخوردیم و اصلا سفرههای افطار آن زمان مثل امروز پرزرق و برق و از همه رنگ نبود.
کمک به نیازمندان از وظایف روزهداران
دیگر کسی نیست که نداند روزه گرفتن فقط پرهیز از خوردن و آشامیدن نیست و انسان روزهدار باید از اعمال نکوهیدهای مثل غیبتکردن، دروغ گفتن، دل شکستن و ... دست بکشد و بیشتر به سمت کارهای نیک و توبه از گناهان برود. ماه رمضان در واقع تمرینی برای خوب و پاک بودن در ماههای دیگر است. امیدوارم مردم تکتک لحظات
ماه رمضان را غنیمت بدانند. این لحظات واقعا ارزشمند است، گفتن ندارد اما من خودم هم سعی میکنم در این ماه بیشتر به نیازمندان کمک کنم چرا که اساسا یکی از فلسفههای مهم روزه، خبردار شدن از حال محرومان و نیازمندان است. به همین دلیل هرکسی باید به قدر توانایی خود در این راه بکوشد. امیدوارم توفیقات خداوند در این ماه شامل حال تمام مردم ایران بشود.
شبهای پرفضیلت قدر
این روزها متاسفانه بهدلیل معدهدرد و بیماری، نمیتوانم روزه بگیرم اما باز هم طاقت نمیآورم و هر طور شده ایام احیا را روزه میگیرم. چون این ایام برایم خیلی مقدس هستند. من همیشه با خدا راز و نیاز میکنم اما این شبها فقط یک بار در سال تکرار میشود و فرصت مناسبی است برای راز و نیاز و طلب مغفرت از خداوند و رقم زدن اتفاقات یک سال آینده. حتی به گفته قدیمیترها، عبادت در این شبها فضیلت بسیاری دارد و به همین دلیل است که بهرهبرداری از این شبها در نیکویی سرنوشت یکساله بسیار تاثیرگذار است. به همین دلیل خوب است در این شبها از خداوند طلب سلامت و خیر داشته باشیم و بخواهیم همه ما را به راه راست هدایت کند. دعا، انرژی زیادی دارد. انرژی حاصل از دعا بر تمام ذرات کائنات اثر میگذارد و البته دعای دستهجمعی خیلی قویتر و پرانرژیتر از دعای فردی است. در شبهای قدر هم همه مردم در ساعاتی با هم دعا میکنند که قطعا باعث میشود آرزوهای انسان سریعتر رنگ واقعیت به خود بگیرد.
روزهداری در ادیان مختلف
مادرم همیشه به ما میگفت: «روزه یکجور امتحان است. خدا به این وسیله میخواهد شما را امتحان کند تا ببیند چقدر میتوانید خواستهها و لذتهایتان را نادیده بگیرید. هر چقدر شما خودتان را کنترل و گرسنگی و تشنگی را تحمل کنید ارادهتان برای انجام کارهای دیگر قوی میشود.» ماه رمضان را همه دوست دارند و سعی میکنند در این ماه تغییراتی در خلق و خویشان ایجاد کنند. البته همانطور که میدانید روزه و روزهداری در روزهای مشخصی از سال در همه ادیان الهی توصیه شده و پیروان ادیان مختلف بنا بر آداب و رسوم دینشان در این روزها از خوردن و آشامیدن امتناع میکنند. این آموزههای دینی هم همگی راه و روش و آیینی برای ارتقای روحی انسان است. به همین دلیل فلسفه روزهداری در تمام ادیان ثابت است. روزه، سپری برای مقاومت انسان در برابر تمایلات حیوانی است تا به این وسیله انسان هر چه بیشتر به کمال نزدیک شود. ایام روزهداری سراسر نور و پاکی است. ضمن اینکه از قدیم به ما میگفتند روزه برای بدن انسان بسیار مفید است و موجب از بین رفتن مواد زاید و غیرضروری در بدن میشود. این گفته البته امروز هم بارها تکرار میشود که روزهداری باعث کارکرد بهتر گردش خون در بدن میشود و همین گردش خون، مواد مقوی سالم برای بدن را تامین میکند.
پسرم به پیشواز ماه رمضان میرود
سالهای قبل که بچهها در خانه بودند سحر و افطار برایم حس و حال دیگری داشت. همگی کنار هم مینشستیم و موقع غذا خوردن گپی هم میزدیم و خوش میگذشت اما الان که بچهها هر کدام سر زندگی خودشان رفتهاند خودم تنها ماندهام اما باز هم از دعای سحر و افطار غافل نمیشوم و هر بار که آن را گوش میدهم پر از حال خوب میشوم. اتفاقا پیش از شروع ماه رمضان بود که تلفنی با پسرم در آلمان صحبت میکردم که گفت؛ روزه هستم! از آنجا که تا ماه رمضان چند روزی باقی مانده بود گفتم؛ الان روزهای؟ گفت؛ بله، من هر سال ۱۰ روز جلوتر به پیشواز این ماه میروم. راستش را بخواهید از ته دل خیلی خوشحال شدم و حتی به خودم افتخار کردم که پسرم با این که دوازده سیزده سال است که در آلمان زندگی میکند اما روزه و نمازش را فراموش نکرده و از یاد خدا غافل نیست. البته آشنایی کودکان با تربیت دینی خیلی مهم است. وقتی یک کودک با علاقه در لحظات سحر و افطار هم سفره پدر و مادرش میشود با دین و تمام معنویاتش انس میگیرد. در خانواده ما هم همیشه احترام به عقاید و باورهای دینی خیلی مهم بود و خوشبختانه بچهها هم همین راه را ادامه دادند.
ساناز قنبری / روزنامه جام جم