نگاهی به آلبوم موسیقی«هَتَن» از محمد رحم‌دلخواه استاد موسیقی تربت‌جام

فراموشی در کمین موسیقی نواحی

گروه‌های موسیقی نواحی، پای ثابت جشنواره موسیقی فجر محسوب می‌شوند

نواهای هزاران ساله در فجر

آواها، کلمات، تحریرها و ملودی‌هایی که از سال‌های دور می‌آیند؛ نه‌ تنها از صد سال و چندصد سال قبل، بلکه گاهی از هزاران سال پیش؛ از روزگاری که هنوز بسیاری از کشورها و تمدن‌های امروز حتی وجود خارجی نداشتند.
کد خبر: ۱۳۵۴۸۴۶
این آواها و کلمات و تحریرها را هنرمندانی از میان اقوام و نواحی مختلف ایران سینه به سینه محافظت کرده و به امروز رسانده‌اند. موسیقی نواحی ایران این شب‌ها هم‌پای موسیقی کلاسیک، موسیقی بین‌المللی و سایر گونه‌ها و گروه‌ها در سی‌و هفتمین جشنواره موسیقی فجر روی صحنه می‌رود. هر سال خنیاگرانی از نواحی مختلف در جشنواره حضور داشته و هنرشان را به نمایش گذاشته‌اند. هر چند امسال تعداد تماشاگران کمتر است اما هنرمندان همچنان مورد تحسین و تشویق قرار می‌گیرند و حضورشان به مهم‌ترین رویداد موسیقایی کشور معنا و غنا می‌بخشد.
گروه‌های موسیقی نواحی در سی‌وهفتمین دوره موسیقی فجر در فرهنگسرای ارسباران روی صحنه رفته‌اند. «نوای سیمره» از لرستان، «دالاهو» از کرمانشاه، «بربط» هرمزگان، «مقام ترکمنی» از گلستان، گروه «پامچال» از خراسان، «ندای تفتان» سیستان و بلوچستان و «رندان مست» اصفهان از جمله این گروه‌ها هستند که موسیقی بومی ایران را به مخاطبان و علاقه‌مندان ارائه می‌کنند.
مردانی با لباس‌های سرخ و تلپک‌های سفید روی صحنه نشسته‌اند. دوتار و کمانچه را کوک می‌کنند و چیزی نمی‌گذرد که در سالن کم و بیش خلوت فرهنگسرای ارسباران نوای موسیقی مقامی ترکمنی می‌پیچد.
دست‌های ابراهیم جرجانی و عبدالمناف آهنگر، هماهنگ و هم‌شکل بر دوتار زخمه می‌زنند؛ سازشان ناله‌های سوزناک سر می‌دهد و قربان گلدی‌کر با کمانچه‌اش این همنوازی را همراه می‌کند. از هر بار رفت و برگشت آرشه روی کمانچه و هر زخمه که به جان دوتار می‌نشیند، داستان ناگفته‌ای روایت می‌شود از همه دردها و دلاوری‌های هزاران ساله قوم ترکمن.
نواهایی که در ارسباران می‌پیچید به آیین‌های رزم شبیه است و سازها با همه سوزشان، شور دلاوری را زنده می‌کنند. تردیدی نیست که این آواها و نواها ریشه در جنگاوری‌ها، نبردها، قهرمانی‌ها و نیز عاشقی‌ها و غریبی‌ها و رنج‌های روزگار مردم ترکمن دارد. عبدالمناف آهنگر که شروع به خواندن می‌کند، نیازی نیست مخاطبش زبان ترکمنی بداند یا شنونده همیشگی موسیقی ترکمن باشد و کافی است با جان، گوش بسپارد به صدای زخمی و واژه‌های دردمندش تا بداند او دارد از درد عشق و فراز از چرخ نامراد و رنج روزگار حکایت می‌کند. تحریرهایش، صداهایی کهنه و اصیل هستند از زیست هزار ساله قومی که با طبیعت عجیب بوده است؛ شیهه شبانه، زوزه‌های نیمه‌شبی و چهچهه صبحگاهی پیچیده در زیست‌بوم ترکمن‌ها را می‌توان نشانه‌هایی از بروز همزیستی قوم ترکمن با طبیعت برشمرد و مهم‌تر این که موسیقی ترکمن برای شنونده‌اش خلسه و آرامش به ارمغان نمی‌آورد. این موسیقی مخاطبش را بر اسبی اصیل سوار و راهی دشت‌های سبز می‌کند که زیر تیغ آفتاب و مقابل وزش باد، بر پشت یک حیوان اصیل و نجیب اما قدرتمند بتازد و جهان را زیر سم‌های اسبش احساس کند.
تلفیق رزم و بزم
مردانی که در شب پنجم سی‌و پنجمین جشنواره موسیقی فجر، قطعات «تراکمه»، «توماغلی»، «تون‌دریا»، «یلقی‌یار» و «سونام‌گلدیمی» را به اجرا گذاشتند، شاگردان زنده‌یاد منصور صبوحی هستند. هنرمندی که سال ۸۸ گروه موسیقی مقامی ترکمنی را در گنبدکاووس تاسیس کرده و حالا که دیگر در میان ما نیست، ابراهیم جرجانی سرپرستی گروهش را به دست گرفته و همچون استاد و دیگر خنیاگران قومش، کار انتقال این نواهای هزاران ساله به نسل‌های بعد را به دست گرفته است.
بعد از این اجرا، تربتی‌ها رقص چوبشان را به نمایش می‌گذارند؛ وردشان به صحنه و ملودی‌هایی که می‌نوازند فراخوانی است برای اعلام حضور و دعوتی است به مشارکت در نبرد حتی به‌عنوان تماشاگر. دو مرد جوان همچون دو جنگجوی جوان رودرروی هم ایستاده‌اند و چوب‌های کوچکی به دست دارند که نمادی است از سلاح. چشم در چشم هم دوخته‌اند و با چشم‌هایشان حرف می‌زنند. حرکاتشان کاملا موزون است؛ دست‌ها و پاها در هماهنگی کامل، بالا و پایین می‌روند و بدن‌ها متناسب با هم به چرخش درمی‌آیند. دو مرد جوان اوج می‌گیرند، فرود می‌آیند، چوب‌ها را به هم می‌کوبند و برای دقایقی در میانه میدان، از رزم تصویری نمادین و بزم‌گونه به نمایش می‌گذارند. اینجا هم می‌توان تجربه زیست مردم تربت و ترکمن را دید که چگونه ساز و آواز و رقصشان ریشه در زیست و طبیعت‌شان دارد.
 
گفت‌وگو با ابراهیم جرجانی سرپرست گروه موسیقی مقامی ترکمنی
موسیقی ترکمن اصیل مانده است
برای آهنگ‌ها و ملودی‌های موسیقی ترکمنی را می‌شود قدمت تعیین کرد؟
به سختی. بسیاری از این قطعات گمنام هستند و مربوط به گذشته‌های دور. قطعات معاصر هم داریم که مشخص و معروف هستند اما بیشتر آهنگ‌ها خیلی قدیمی هستند. آنچه در جشنواره سی‌ و هفتم موسیقی فجر ارائه کرده‌ایم در چند سبک نواخته شده است. اساسا موسیقی ترکمن در چهار سبک نواخته می‌شود؛  از جمله سبک یوموت، اوغلان یا سبک آخال، سبک چاودور و سبک ماره یا همان مرو. در واقع این سبک‌ها به مرز ترکمنستان و ترکمن‌های ایران بر می‌گردد که نزدیکی دارد با سبک‌های موسیقی در ازبکستان و سایر مناطق هم‌مرز.
ظاهرا  این قطعات نت‌نویسی نشده و سینه به سینه نقل شده‌اند. همین طور است؟
بله؛ به صورت شفاهی وجود داشته و به هیچ شیوه‌ای مکتوب نشده است. البته در ۳۰ سال گذشته اقداماتی برای نت‌نویسی این قطعات صورت گرفته اما به قدری تکنیک‌های نوازندگی و خوانندگی در موسیقی مقامی ترکمن ظریف و زیباست که نمی‌شود به راحتی آن را مکتوب کرده یا به شیوه‌ای جز آموزش مستقیم منتقل کرد. بسیاری از ظرافت‌های این موسیقی از نگاه دور می‌ماند چه رسد به نوشته یا حتی تصویر. تا امروز این موسیقی به صورت سینه‌به‌سینه آموزش داده شده و انتقال یافته است. شاید چند نمونه هم نت‌نویسی شده باشد اما بخش زیادی از موسیقی ترکمن همچنان در سینه هنرمندان این ناحیه است.
برای نگهداری از آنها چه باید کرد؟
این گنجی است که در سینه امثال ما وجود دارد و موظف به حفظ و نگهداری از آنها هستیم. به عنوان نماینده موسیقی ترکمن باید از این گنجینه مراقبت کنم و بعد آن را به نسل بعدی انتقال بدهم همچنان که پیشکسوتان و اساتیدم آن را به من منتقل کرده‌اند.
نسل جوان استقبال می‌کند؟
بله. استقبال از موسیقی مقامی در ترکمن قابل توجه است. همچنان که ما از اساتیدمان و آنها از اساتیدشان آموخته‌اند، نسل جوان هم در یادگیری این موسیقی اشتیاق نشان می‌دهند. خدا را شکر موسیقی ترکمن همچنان اصیل مانده و همیشه طرفداران خودش را داشته است. این موسیقی هم در آئین‌ها و مراسم از جمله جشن‌های عروسی ارائه می‌شود و هم در فستیوال‌های داخلی و خارجی مورد توجه هست و مخاطبان زیادی دارد.
به نظر می‌رسد به جز درد و رنج و عشق و فراق، در تحریرهای خواننده‌های ترکمن می‌شود صداهایی از طبیعت شنید؛ اصواتی از جهان و حیوانات دست‌آموز ترکمن‌ها. درست است؟
بله. معمولا قطعاتی که خواننده‌ها می‌خوانند درباره بی‌رحمی روزگار  کوچ‌نشینی و درد عشق و موضوعات عرفانی است و تحریرهای موسیقی ترکمن مخصوص همین مردم و فرهنگ ترکمنی است. همان طور که گفتید این تحریرها ریشه در فرهنگ ترکمن دارد و به نوعی برگرفته از اسبدوانی است؛ مثلا از صدای پای اسب وقتی چهارنعل می‌رود یا صدای نفس‌های این حیوان.
شما به دفعات در جشنواره موسیقی فجر حضور داشته‌اید. استقبال چطور است؟
سال‌های زیادی در جشنواره بوده‌ایم؛ تقریبا از همان سال‌های اول شکل‌گیری جشنواره موسیقی فجر و همیشه هم مورد استقبال قرار گرفته‌ایم. به جز جشنواره موسیقی فجر در جشنواره دفاع مقدس، جشنواره نواحی و سایر جشنواره‌های ملی شرکت داریم و بارها برای اجرا به جشنواره‌های خارجی هم رفته‌ایم و همیشه هم اجرای ما مورد استقبال بوده و موسیقی ترکمنی توانسته توجه‌ها را به خودش جلب کند.
 
آذر مهاجر - ادبیات و هنر / روزنامه جام جم 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها