به گزارش گروه حوادث جام جم آنلاین، اواخر خرداد سال۹۹ رسیدگی به پرونده قتلعام هولناک یک خانواده، با کشف جسد زن و مرد جوان و دختر خردسال آنها در خانهشان واقع در برج مسکونی سپید باغ فیض تهران آغاز شد.
اجساد غرق به خون که به طرز هولناکی با ضربات متعدد چاقو از پا در آمده بودند، به پزشکی قانونی منتقل و تحقیقات برای یافتن ردی از قاتل آغاز شد.
در بررسیهای اولیه مشخص شد بعد از وقوع جنایت پسرخاله مرد خانواده از خانه او خارج شده بوده است. یکی از همسایهها نیز مدعی بود که پسرخاله را موقع وارد کردن ضربه به مرد خانواده به نام کوروش دیده بود.
به این ترتیب پسرخاله کوروش به عنوان تنها مظنون پرونده تحت تعقیب قرار گرفت و چند ساعت بعد از وقوع جنایت دستگیر شد. متهم بعد از دستگیری لب به اعتراف گشود و پرده از راز جنایت هولناک خود برداشت.
بررسیهای تیم جنایی نشان داد، کوروش فارغالتحصیل دانشگاه شریف و با همسرش هم دانشگاهی بوده است. آنها بعد از ازدواج صاحب دختری به نام تمنا شده بودند. کوروش وضع مالی خوبی داشت و انگیزه قاتل از قتل حسادت به اوضاع مالی و زندگی کوروش بود.
متهم به قتل در اولین اعترافات خود گفت:«پسرخاله من برجساز بود و مدتی قبل یک تلویزیون به قیمت۶۰ میلیون خریده بود. او قصد داشت ماشین لکسوس بخرد. همسر من همیشه به من سرکوفت میزد و سرزنشم میکرد که نمیتوانستم زندگی شبیه کوروش برایش فراهم کنم. البته وضع مالی من هم خوب بود اما کوروش املاک زیادی داشت.آن روز با کوروش قرار داشتم تا یک ملک را سند بزنیم. همین که از در خانهاش بیرون آمد درباره برنامههای مالی زندگیاش صحبت کرد. من به حدی حسادت جلوی چشمانم را گرفت که یک چاقو به گردنش فرو کردم. بعد وارد آپارتمانش شدم. کوروش را به داخل خانه کشیدم. دختر کوچولویش از اتاق بیرون آمده بود و گریه میکرد. با ضربات چاقو او را هم کشتم. بعد هم به داخل اتاق خواب رفتم و همسر کوروش را از پا درآوردم.»
با تکمیل تحقیقات در دادسرای جنایی تهران برای پسر خاله کینهجو به اتهام سه فقره قتل کیفرخواست صادر و پرونده به شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد.
15 ماه پس از این جنایت هولناک متهم به ریاست قاضی بابایی پای میز محاکمه قرار گرفت. در ابتدای این جلسه برای متهم درخواست قصاص مطرح شد . سپس سعید در جایگاه قرار گرفت و گفت: اتهام سه فقره قتل را قبول دارم. اشتباه بزرگی مرتکب شدم و پشیمانم. پسر خالهام در برجی در باغ فیض زندگی میکرد و قصد داشت به برجی در جردن نقل مکان کند. وقتی او از وضع مالی خوبش صحبت میکرد ، حسادتم به او بیشتر میشد. روز حادثه وقتی دوباره از موفقیتهای مالیاش گفت، عصبانی شده و با چاقو به جانش افتادم و وقتی به خودم آمدم او را همراه همسر و فرزندش کشته بودم. در این مدت یک لحظه هم عذاب وجدان رهایم نمیکند.
پس از دفاعیات متهم و وکیل مدافعش قضات دادگاه برای تصمیمگیری وارد شور شدند.
گروه حوادث روزنامه جام جم
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد