از تعداد ایرانیان خارج از کشور بگیرید تا تفکیک آنها و آگاهی از دلایل مهاجرتشان، اطلاع از اینکه چه تعداد از آنها بازگشتهاند و چه تعدادشان قصد بازگشت دارند؟ روند مهاجرتها چگونه بوده و در طول سالهای گذشته آیا این مهاجرتها افزایش داشته و اگر داشته چقدر بوده است؟ چه تعداد از نخبگان و المپیادیها و کنکوریها میل به رفتن دارند، اصلا چرا میخواهند بروند؟ دلیل اولیه مهاجرتها چیست و ما در رابطه با آن چه کردیم و چه باید کنیم؟ بیشمار سوال برای رسیدن به پاسخ پرسش ساده ابتدایی. با آگاهی از این پاسخهاست که میتوانیم تصمیماتی اتخاذ کنیم تا روند میل شدید مهاجرت را به نوعی کندتر کنیم. روندی که کارشناسان از آن به نام «فنر فشرده مهاجرت» یاد میکنند.
موضوع مهاجرت همواره جزو دغدغههای دولتمردان هم بوده است، از وعده محقق نشده حسن روحانی در رابطه با تغییر جایگاه و اعتبار گذرنامه ایران گرفته تا وعدهای که حالا ابراهیم رئیسی در رابطه با «فراهم کردن زمینه بازگشت ایرانیان خارج از کشور» داده است.
مهاجرت روز به روز به دلایلی همچون گسترش فقر اقتصادی، پاندمی کرونا، تخریب محیطزیست و امید به زندگی بهتر افزایش یافته است اما چه کسی است که نداند اینها تنها دلایل مهاجرت نیست.
از سوی دیگر، دبیر کل خانه پرستار بهتازگی گفته مهاجرت پرستاران 300 درصد افزایش داشته است، افزایشی هولناک برای بدنه نحیف کادر درمانی ایران.
خرید ملک از سوی ایرانیان در ترکیه در ۳ سال گذشته افزایشی 10برابری داشته است؛ خروج جبرانناپذیر ارز از ایران.
تازهترین آمارها نشان میدهد اگر همه محدودیتها در ورود و خروج از کشور هم برداشته شود میزان افرادی که میل به رفتن دارند بسیار بیشتر از آنهایی است که قصد آمدن دارند. ما در حالی شاهد مهاجرت و میل به مهاجرت جامعه ایرانی هستیم که کشورهای دیگر سیاستهای تشویقی بسیاری برای جذب نخبگان دارند.
فرش قرمزی پهن شده زیر پای آنهایی که قرار بود سرمایه آینده ایران باشند، چرخ توسعه و صنعت را بچرخانند و حالا اما در گیت فرودگاهها در انتظار مهر خروج صف می کشند.
برای درک حقیقی آنچه در حال وقوع است در ابتدا باید بدانیم در چه جایگاهی قرار داریم، به تازگی سالنامه مهاجرتی 1400 توسط رصدخانه مهاجرتی ایران منتشر شده است که شامل بهروزترین آمار و اطلاعات حوزه مهاجرتهای بینالملل در ایران و جهان است.
سالنامهای که مهمترین کاربردش شاید بهکارگیری اطلاعات مهاجرتی در تصمیمات کلان حاکمیتی و سیاستگذاری است. ابزاری برای تصمیمگیری اینکه به جای اظهار تاسف از مهاجرت ایرانیان بتوانیم آن را مدیریت کنیم.
جامعه ایران این روزها در حال تجربه یکی از سختترین شرایط اقتصادی و اجتماعی در دوران معاصر است. همزمانی شرایط سخت اقتصادی ناشی از تحریم ها، تکانههای شدید اقتصادی و تلاطمهای شدید نرخ ارز و نرخ تورم و همراه با رکود شدید اقتصادی و افزایش نرخ بیکاری در اثر شیوع کرونا همراه با سایر مسائل و معضلات اقتصادی و اجتماعی باعث تقویت پیشرانها و نیروهای رانشی مهاجرتی و نیز تشدید میل به مهاجرت در کشور ایران شده است.
این در حالی است که بدانیم به دلایل مختلف این میل به مهاجرت در حال حاضر امکان بروز به شکل مهاجرت واقعی را هنوز پیدا نکرده اما زنگ خطر فشرده شدن فنر میل به مهاجرت در جامعه ایران به وضوح در اقشار مختلف قابل مشاهده است. در واقع هر چند پیش از این، نگاهها بیشتر معطوف به خروج استعدادها و تحصیلکردهها، خروخ نخبگان هنری و ورزشی از کشور بوده است، اما متاسفانه حالا میل به خروج و مهاجرت در طبقههای مختلف اجتماعی و بهخصوص دهکهای پایین در حال افزایش است.
جمعیت مهاجران جهان 3.6 درصد جمعیت کنونی جهان است اما در رابطه با جمعیت مهاجر ایرانی آمارهای متفاوتی وجود دارد، آمارهایی که البته تفاوتهای فاحشی با یکدیگر دارد. این جمعیت بر اساس آخرین آمار موجود قابل استناد در سال 2020، حدود 1.8 میلیون نفر است اما همین آمار از مرجعی داخلی یعنی دبیرخانه شورای عالی ایرانیان 4.04 میلیون نفر اعلام شده که البته بر اساس منابع بینالمللی قابل راستیآزمایی نیست.
اگر بخواهیم به همان آمار جهانی استناد کنیم جمعیت مهاجران ایرانی در سال 1990 نزدیک به 820 هزار نفر بوده که این رقم در سال 2020 به 1.8 میلیون نفر رسیده است. به این مفهوم که در 30 سال گذشته، جمعیت مهاجران ایرانی 2.2 برابر شده است.
اگر دادههای سازمان ملل را ملاک قرار بدهیم در اتحادیه اروپا چهار کشور آلمان، سوئد، هلند و فرانسه در حال حاضر میزبان بیشترین تعداد مهاجر متولد ایران هستند. بر اساس این آمار در سال 2020 کشور آلمان با 152 هزار و 590 مهاجر متولد ایران در جایگاه نخست قرار دارد.
در همین موقعیت جغرافیایی هنوز هم بیشترین درخواست ویزای ثبت شده و همچنین تعداد ویزای شنگن صادر شده برای ایرانیان متعلق به کشورهای آلمان، فرانسه و ایتالیا بوده است. بیرون از اتحادیه اروپا اما انگلستان مقصد اصلی مهاجرت ایرانیها محسوب میشود.
آن طور که رصدخانه ملی مهاجرت اعلام کرده در حال حاضر حدود 83 هزار و 531ایرانی در این کشور زندگی میکنند.
نخبگان و المپیادی ها کجا هستند؟
تحلیل آمارهای دریافتی از اداره گذرنامه در بازه زمانی سال 1380 تا مرداد 1399 نشان میدهد که 56.6درصد «دارندگان مدال در المپیادهای دانشآموزی»، 69.1 درصد «مشمولان بنیاد نخبگان» و 78.3 درصد افراد «حائز رتبههای یک تا هزار» آزمون سراسری در داخل کشور هستند.
در میان گروههای مورد بررسی، به ترتیب المپیادیها با 37.2 درصد، مشمولان بنیاد نخبگان با 25.5 درصد و رتبههای یک تا هزار آزمون سراسری با 15.4 درصد بیشترین درصد افراد مقیم خارج را به خود اختصاص دادهاند.
در این میان، 4.4 درصد از المپیادیها، 3.7 درصد از مشمولان تحت پوشش بنیاد نخبگان و 2.6 درصد از رتبههای برتر کنکور که پیشتر از کشور خارج شده بودند، به ایران بازگشتهاند.
هر چند شیوع پاندمی کرونا در جهان، وقفهای جدی در مهاجرت و جابهجاییهای بینالمللی به وجود آورده و هنوز آمار دقیقی از اثرات کرونا بر این حوزه در دست نیست، با این حال اغلب پیشبینیها حاکی است جهان در دوران پساکرونا با موجهای گستردهتر مهاجرتی روبهرو خواهد شد.
چرا که همانند دوران پیش از کرونا، پیشرانهای اصلی مهاجرت اعم از فقر، گرسنگی و بیکاری، تبعیض، خشونت و ناامنی به همراه سایر عوامل، در دوران کرونا به شدت تقویت شدهاند و بنابراین در دوران پسا کرونا، فنر فشرده شده مهاجرتهای بینالمللی آمادگی آزادشدن انفجاری را خواهد داشت.
موج مهاجرتی پسا کرونا میتواند به مراتب عظیمتر و گستردهتر از موج مهاجرتی سال 2015 باشد که از کشورهای آفریقایی و آسیایی به سمت اروپا راه افتاد. همین حالا هم با توجه به همه محدودیتهای کرونایی، مهاجرت در جهان افزایش داشته است.
بر اساس آخرین آمار و نمایههای مهاجرتی، جمعیت مهاجران بینالمللی (غالبا نسل اول) در سال 2020، به تراز 281 میلیون مهاجر رسیده که نسبت به سال پیش از آن افزایش 9 میلیون نفری را نشان میدهد.
برای فهم چرایی دلایل افزایش جمعیت مهاجران و تشدید «میل به مهاجرت» آن هم با وجود کرونا در جهان اینگونه میتوان گفت که همچنان پیشرانهای مهاجرتهای بینالمللی مبتنی بر عوامل اقتصادی بخصوص فقر و شکاف اقتصادی، رسیدن به رفاه فردی اجتماعی، جستوجوی آینده بهتر و دستیابی به فرصتهای بهتر در خارج از وطن و دیگر عوامل همچون بیثباتیهای سیاسی و گسترش خشونت و ناامنی در مناطق مختلف به ویژه خاورمیانه است.
ذهنیت ثابتی از گذشته برای ما وجود داشته مبنی بر اینکه هر مهاجری را با عنوان «فرارمغزها» میخواندیم، چرا که بر اساس آن کلیشه ذهنی، گمان بر این بوده هر که از ایران مهاجرت کرده برای تحصیل رفته است، هر چند در این سالها آنقدر نقض این ذهنیت وجود داشته که این باور را به کلی از بین ببرد اما همچنان جمعیت قابل توجهی از مهاجران ایرانی را دانشجویان تشکیل میدهند.
تعداد دانشجویان ایرانی خارج از کشور همراستا با افزایش جمعیت دانشجویان جهان روندی صعودی داشته است و آن طور که آمارها نشان میدهد از 19 هزار دانشجو در سال 2003 به تراز 56 هزار دانشجو در سال 2018 رسیده است.
هر چند سهم دانشجویان ایرانی خارج از کشور به نسبت کل جمعیت دانشجویان مشغول تحصیل در داخل طی سالهای 2000 تا 2018 با تغییر چندانی همراه نبوده و از حدود یک درصد در سال 2000 به حدود 5/1 درصد در سال 2018 رسیده است.
میزان مهاجرت دانشجویان یا همان دانشجوفرستی در بازه زمانی 2003 تا 2012 از رتبه 19 در جهان به رتبه 11 ارتقاء یافته بود که بالاترین جهش رتبه دانشجوفرستی ایران در طول دو دهه گذشته بوده است، در بازه زمانی 2012 تا 2018 اما جمعیت دانشجویان ایرانی خارج از کشور در تراز 50 هزار دانشجو ثابت مانده و تغییرات کمی داشته و به همین دلیل رتبه دانشجوفرستی ایران این روزها به رده نوزدهم تنزل یافته است.
دلیل رکود مهاجرت دانشجویان را باید در عواملی همچون افزایش نرخ دلار و به تبع آن افزایش هزینههای مهاجرت تحصیلی، محدودیتهای ویزایی اعمال شده از سوی دولت آمریکا برای دانشجویان ایرانی و در نهایت شیوع ویروس کرونا دانست چرا که همین عوامل موجب افزایش تعداد دانشجویان ایرانی در کشور ترکیه و کشورهایی چون آلمان، کانادا و ایتالیا که قوانین سادهتری دارند، شده است.
وقتی از مهاجرت حرف میزنیم این نکته محدود به دانشجویان و مهاجران اقتصادی نیست، بخش قابل توجهی از این افراد را مهاجران اجباری یا همان پناهندهها تشکیل میدهند. به گواه آمارهای موجود بیشترین تعداد پناهندگان در جهان تا پایان سال 2020 از کشورهای سوریه با 6میلیون و 690 هزار نفر، کشور ونزوئلا با 4 میلیون و 27 هزار نفر و افغانستان با 2 میلیون و 595 هزار نفر بوده است.
در پایان سال 2020 ، 134 هزار و 767 نفر از اتباع ایرانی در وضعیت پناهندگی در جهان قرار داشتند که از این لحاظ ایران در رتبه 22 قرار داشت.
به نظر میرسد حالا با کاهش محدودیتهای سفر به دیگر کشورها، در سال پیش رو شاهد افزایش تعداد پناهجویان جدید در جهان باشیم.
در سوی مقابل کشورهای ترکیه با 3میلیون و 652 هزار نفر، کلمبیا با یک میلیون و 731 هزار نفر و پاکستان با یک میلیون و 439 هزار نفر میزبان بیشترین تعداد پناهنده در جهان تا پایان سال 2020 بودند.
ایران هم با میزبانی از 800 هزار پناهنده، در رتبه دهم در جهان قرار دارد. این جایگاه در سال قبل از آن یعنی 2019 ششم بود و به دلیل کاهش تعداد پناهنده در سال 2020 حالا به رتبه دهم رسیده است.
موضوع مهاجرت وقتی آسیبزننده است که متخصصان مهاجر قصدی برای بازگشت نداشته باشند. اما جالب است بدانیم ما حتی تا 6 سال پیش وضعیت مهاجرت بازگشتی متخصصان و دانشمندان ایرانی را به طور رسمی پایش نمیکردیم و بنابراین آمار دقیق و جامعی در این حوزه تا پیش از این سال وجود ندارد. در دهه اخیر اهمیت موضوع بازگرداندن ایرانیان متخصص برای کشور پررنگتر شده و طرح همکاری با متخصصان و دانشمندان ایرانی غیر مقیم با هدف تسهیل بازگشت آنها توسط معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری و مرکز تعاملات بینالمللی علم و فناوری از سال 1394 به طور رسمی پیادهسازی و اجرا شده است.
اجرای این طرح، منجر به ایجاد پایگاه آماری منسجمی از متخصصان ایرانی بازگشتی شده است. با این حساب تعداد متخصصان ایرانی بازگشتی از اولین شروع طرح تا سال 1395 با شیب زیاد و از سال 1395 تاکنون با شیب کمتری افزایش یافته است و به 1989 نفر تا پایان فروردین 1400 رسیده است.
موسسه گالوپ از سال 2005 تاکنون، بهطور منظم پیمایشهایی را برای سنجش پتانسیل مهاجرت و تغییر جمعیت بین 160 کشور انجام داده که در دورههای زمانی دو یا سه ساله نتایج آنها را منتشر کرده است.
بهروزترین پیمایش گالوپ که در پی یافتن پتانسیل رشد جمعیت بزرگسال در صورت برداشته شدن همه موانع مهاجرت در سال 2018 منتشر شده با «شاخص جریان بالقوه مهاجرت» نشان داده میشود.
این شاخص به نوعی نشان میدهد اتباع کشورهای مختلف چقدر به مقوله مهاجرت فکر میکنند؟ اهمیت آشکار این شاخص در جهانی بودن این دادهها قرار دارد.
این دادهها برای بیش از 150 کشور جهان جمعآوری شده که هیچ شاخصی در حوزه مهاجرت تا این اندازه داده قابل مقایسه بین کشوری فراهم نکرده است. ذیل این شاخص کلی، دو شاخص کاربردی و مفید نیز توسط گالوپ معرفی و اندازهگیری شده که یکی «شاخص جریان بالقوه جذب» و دیگری «شاخص جریان بالقوه مهاجرت جوانان» است.
شاخص پتانسیل خالص جذب استعداد، در واقع پتانسیل مهاجرت افراد تحصیلکرده دارای مدرک کارشناسی و بالاتر را میسنجد و شاخص پتانسیل خالص مهاجرت جوانان، آن را برای افراد بین 15 تا 29 سال، اندازه میگیرد. نتایج آن برای ایران اما هولناک است.
بر اساس آخرین پیمایش جهانی گالوپ، امتیاز ایران در شاخص «جریان بالقوه مهاجرت» برابر با 16- درصد، در شاخص جذب استعدادها برابر با 27- درصد و در شاخص مهاجرت جوانان 19- درصد است. جالب است بدانیم امتیازات ایران در همه این شاخصها منفی است و این یعنی اگر محدودیتهای جابهجایی هم حذف شوند، جمعیت کلی ایران، جمعیت استعدادها و جمعیت جوانانی که از کشور خارج میشوند بیش از تعدادی است که به ایران وارد میشوند. یعنی در صورت حذف محدودیتها، جمعیت کشور 16 درصد، جمعیت استعدادها 27 درصد و جمعیت جوانان 19 درصد کاهش پیدا میکند.
با ذکر این نکته که نتایج این دادهها مربوط به 4 سال پیش یعنی در فاصله سالهای 2015 تا 2017 است و همه اتفاقهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی رخ داده در 4سال گذشته ایران را که میتوانسته در نتایج آن موثر باشد، شامل نمیشود.
ایران از میان 150 کشور، هشتاد و هفتمین کشور از نظر جذابیت برای مهاجرت افراد سایر کشورها به ایران و ماندن اتباع خود در داخل است.
قدرت و اعتبار گذرنامهها پای ثابت وعدههای دولتمردان بوده است، البته هر بار اعتبار آن در سالهای متمادی پایینتر آمده است.
شاخص سنجش قدرت گذرنامه نشان میدهد دارنده گذرنامه هر کشور به چه تعداد از کشورهای جهان میتواند بدون نیاز به ویزا سفر کند.
بر اساس این شاخص، قدرتمندترین گذرنامههای جهان در سه ماهه سوم سال 2021 متعلق به کشورهای ژاپن، سنگاپور، آلمان و کرهجنوبی به طور مشترک است که نفوذ گذرنامه آنها به ترتیب 193 ،192 و 191 است.
در بین کشورهای منطقه نیز امارات در رتبه 15، ترکیه در رتبه 56، قطر در رتبه 59، کویت 60، بحرین 68، عمان 70، عربستان سعودی 71، آذربایجان 80 و ارمنستان در رتبه 84 قرار دارند.
بر اساس این شاخص، در میان 116 کلاس گذرنامه، ایران در رتبه 105 و همتراز با کشور سریلانکا قرار دارد که قادر است به 42 کشور بدون نیاز به ویزا سفر کنند.
به طور کلی میتوان گفت که از مجموع 199 کشور مورد بررسی در این شاخص، قدرت گذرنامه 183 کشور جهان، بالاتر از قدرت گذرنامه ایران است؛ به عبارت دیگر شهروندان 183 کشور جهان، به تعداد کشورهای بیشتری نسبت به ایران بدون نیاز به ویزا میتوانند سفر کنند.
از تبدیل شدن موضوع مهاجرت به مسالهای عمومی و حساسیتبرانگیز در کشور ایران سالهای زیادی میگذرد. اما طی این سالها به پدیده مهاجرت به عنوان پدیدهای پیچیده و چند بعدی و کمتر به صورت علمی و جامع پرداخته شده و همچنان ابعاد مختلف آن ناشناخته است.
این امر مانع از شکلگیری یک اجماع نظری و گفتمان سازنده نسبت به پدیده مهاجرت در میان سیاست گذاران، جامعه علمی و عموم جامعه شده است.
به علت فقدان این شناخت و اجماع نظر، درک کلی از پدیده مهاجرت به خصوص در نگاه رسمی و حاکمیتی به شکل یک پدیده منفی و غیرمفید تصویر شده که فرصت استفاده مطلوب از جنبههای مثبت این پدیده را از کشور سلب کرده است.
به عبارت دیگر بازتولید چرخه ناآگاهی، بیبرنامگی و بیاقدامی در حوزه مهاجرت، نه تنها باعث کاهش یا رفع اثرات نامطلوب مهاجرت در کشور نمیشود، بلکه موجب از دست رفتن تمام منافعی است که این پدیده میتواند برای کشور به همراه داشته باشد.
مهاجرت پدیدهای خاکستری است که میتواند اثرات مثبت و منفی زیادی را برای کشور مبدا، مقصد و خود فرد مهاجر به همراه داشته باشد.
به عبارت دیگر این انتخابها و تصمیمات سیاستگذاران است که میتواند اثرات مهاجرت را در کشورهای مبدا و مقصد برجسته یا کمرنگ کند. در واقع در ایران نیز این نوع نگاه و رویکرد به مساله مهاجرت است که میتواند تهدیدات بالقوه این پدیده را به فرصتهای بالفعل برای رشد و تعالی فردی و ملی تبدیل کند.
چه باید کرد؟
هر تصمیم و سیاست کارآمدی باید مبتنی بر پژوهش باشد، پر واضح است که درصد موفقیت هر سیاستی وقتی بیشتر خواهد شد که بتوانیم زمینه پیدایش آن مشکل را آسیبشناسی کنیم، این آسیبشناسی مستلزم ابزاری است که شامل دادههای آماری مستند به دست آمده توسط یک پایش باشد.
این موضوع درباره موضوع مهاجرت هم مصداق دارد، موضوعی که تا سالها به جای مدیریت آن تنها درموردش تاسف خوردیم. اما حالا دادههای سالنامه آماری 1400 ابزار لازم در جهت اتخاذ سیاستهای کارآمد را در اختیار قرار داده است. با وجود این سیاستها سوال مهم این است که حالا باید چه کار کنیم؟
یک باور خطرناک
نداشتن سیاست منسجم در مسیر مدیریت واقعبینانه و فرصت محور مهاجرت در کشور در کنار اعلام آمار بیپشتوانه و غیر مستند در حوزه مهاجرتهای بینالمللی باعث ایجاد یک تصویر ذهنی غیرمنطبق با واقعیت در جامعه ایران شده است.
این تصویر ذهنی در میان عموم مردم و حتی مسؤولان کشور باعث القای این تفکر شده که نه تنها ایران کشوری است که بالاترین آمار مهاجرت در دنیا را داراست، بلکه تمام مهاجرتهای صورت گرفته از این کشور به قصد عدم بازگشت است.
متاسفانه این تصویر ذهنی روز به روز در حال تقویت است و باعث عدم پذیرش واقعیتها و شکلگیری دوگانه «ماندن در برابر رفتن به قصد عدم بازگشت» شده است.
این تصویر ذهنی از آن جهت خطرناک است که نه تنها اعتماد به نفس و امید اجتماعی را کاهش میدهد، بلکه مانع از پذیرش اجتماعی و باور به بازگشت مهاجران و متخصصان به داخل کشور میشود.
در حال حاضر کشورهای مختلف در نقاط مختلف جهان و به ویژه کشورهای همسایه ایران با درک صحیح از دینامیسم مهاجرتهای بینالمللی در حال تبدیل تهدیدها به فرصتها در این حوزه هستند.
بر همین اساس برخی از کشورهای حوزه خلیجفارس و ترکیه به سرعت در حال برنامهریزی و اجرای برنامههای منسجم برای جذب سرمایهگذاران، سرمایههای انسانی خلاق و نوآور، دانشجویان و تحصیلکردگان در راستای دستیابی به اهداف بلند پروازانه خود در حوزههای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی در افق کوتاه مدت و بلند مدت هستند.
برای مثال، برنامه ویزای طلایی کشور امارات که اخیرا از آن رونمایی شد را میتوان در این چارچوب تحلیل و ارزیابی کرد.
در واقع رویکرد این گروه از کشورها بهرهگیری حداکثری از مزیتهای نیروی انسانی سیال و متحرک در بازارهای منطقهای است و این موضوع باعث شده است رقابت سنگینی در این حوزه شکل گیرد. بزودی در این بازار رقابتی کشورهایی چون ایران که رویکرد منفعلی در حوزه مهاجرت سرمایههای انسانی دارند، دچار خسرانهای غیرقابل جبرانی خواهند شد.
در دو دهه اخیر تعداد دانشجویان بینالمللی در جهان از 2.1 میلیون نفر در سال 2000 به حدود 5.6 میلیون نفر در سال 2018 رسیده و کشورهای مختلف در یک رقابت جدی، برنامههای بلندپروازانهای برای جذب دانشجویان بینالمللی تدارک دیدهاند.
در کشور ما نیز جمعیت دانشجویان خارجی از حدود 5.5 هزار نفر در سال 1390 به حدود 44.3 هزار نفر در سال 1399 رسیده است که نشان از درک اهمیت جذب دانشجویان بینالمللی و حضور فعال در این بازار رقابتی است.
با این وجود، نوعی خلاء راهبرد کلان ملی به عنوان یک مانع جدی در مسیر جذب دانشجویان بینالمللی و استفاده حداکثری از منافع این بازار مشاهده میشود.
به دلیل فقدان آمادگی و مهیا بودن زیرساختهای زیستبوم بازار بینالملل آموزش در کشور، این حوزه به شکل کمی گسترش یافته و برنامه مدونی برای جذب و رسوب دانشجویان بینالمللی و یا سرریز علمی و فناوری آنها در کشور مشاهده نمیشود. لازم است که قوانین و رویههای این حوزه به روزرسانی، تسهیل، جذاب و رقابتی شوند.
ظرفیتسازی داخلی و بازگشت
واقعیت این است که کشور ایران در حال حاضر با مازاد سرمایههای انسانی روبهروست و مهمترین مساله چگونگی بهرهگیری از این سرمایههای انسانی در راستای نیازها و اقتضائات کشور است.
سهم بکارگیری نیروهای تحصیلکرده در بخشهای مختلف اقتصادی همچنان بسیار پایین است و این معضل به سادگی قابل رفع نیست.
در چنین شرایطی سرریز سرمایههای انسانی به خارج از کشور اجتنابناپذیر است. در این میان دو راهکار و گزینه سیاستی اصلی وجود دارد؛ راهکار اول افزایش ظرفیت بهرهگیری از سرمایههای انسانی در داخل کشور است که در این راستا «توسعه اقتصاد دانشبنیان» با هدف استفاده واقعی از استعدادها و ظرفیتهای انسانی کشور بسیار کمککننده است.
راهکار دوم، هدفگیری «بازار بینالمللی آموزشی و حرفهای» است که کشورها از آن میتوانند برای ارتقای کیفیت سطح آموزش و مهارت سرمایههای انسانی خود بهره ببرند.
فارغ از نگاه کمی و آماری به جامعه ایرانیان خارج از کشور که همچنان رقم دقیق این جمعیت محل مناقشه است، متاسفانه تاکنون مطالعات شناختی اندکی پیرامون مشخصات کیفی این جامعه صورت گرفته است.
برای مثال، همچنان که کمترین اطلاعات از مشخصات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی نسل اول ایرانیان خارج از کشور در دست است، میزان شناخت ما از نسل دوم و سوم مهاجران ایرانی و به ویژه نوع نگاه آنها به کشور ایران نزدیک به صفر است.
در حالیکه مطالعات اندک موجود در این زمینه نشان میدهد اکثر نسل اول مهاجران ایرانی متمایل به حفظ ارتباط و تعامل با داخل کشور هستند، اما تاکنون سیاستها و برنامههای فعالسازی ظرفیت ایرانیان خارج از کشور منسجم و هدفمند نبوده است.
مطالعات جمعیت شناختی نشان میدهد کشور ایران در حال عبور از فرصت پنجره جمعیتی خود و در سالهای انتهایی آن است.
متاسفانه در سالهای اخیر با افزایش فشارهای اقتصادی و اجتماعی، ایران کمترین بهره را از این فرصت در راستای توسعه اقتصادی اجتماعی برده است. با توجه به واقعیتهای اجتماعی و جمعیتی کشور، به نظر میرسد رشد و توسعه کشور بدون بهرهگیری از سیاستهای پویای مهاجرتی در جذب استعدادهای ایرانی یا غیر ایرانی خارج از کشور امکان پذیر نخواهد بود لذا پیشبینی مخاطرات جمعیتی و ایجاد زیرساختهای نهادی و قانونی لازم برای اعمال به موقع سیاستهای مهاجرتی با توجه به فرصتها و تهدیدهایی که از سوی کشورهای همسایه ایران متصور است، از ضرورتهای این حوزه است.
با اینکه کشور ایران برای دهههای متمادی پیش و پس از انقلاب، همواره با جریانهای رفت و برگشتی مهاجرتهای بینالمللی در قالب خروج ایرانیان از کشور و ورود اتباع خارجی به داخل کشور مواجه بوده است، با این حال در طول این دوران، متاسفانه کشور فاقد یک سیاست منسجم و چارچوبهای قانونی بهروز شده در این زمینه بوده است.
این موضوع نه تنها باعث بهوجود آمدن چالشهای اساسی در این حوزه شده است، بلکه منجر به از دست رفتن فرصتهای اقتصادی و اجتماعی متعدد حوزه مهاجرت شده است.
از جمله موارد اضطراری، تدوین و بهروز رسانی قوانین مرتبط با جنبههای مختلف مهاجرتهای بینالمللی در کشور از جمله اقامت و تابعیت دوگانه ایرانیان خارج از کشور و همچنین دسترسی شهروندان و اتباع خارجی ساکن ایرانی به تسهیلات مالی و خدمات اجتماعی در کشور است.
از آنجا که سیاستگذاری و مدیریت امور مختلف مربوط به مهاجران ایرانی خارج از کشور و نیز رسیدگی به مسائل و چالشهای پیش روی مهاجران ساکن ایران نیازمند یک نهاد حرفهای است، ایجاد «سازمان ملی مهاجرت» در برهه کنونی بسیار مهم و حیاتی است.
مقاصد اصلی دانشجویان ایرانی در سال 2018
آمریکا، ترکیه، آلمان،ایتالیا و کانادا پنج مقصد اصلی دانشجویان ایرانی در دنیا هستند.
جهت مشاهده تصاویر اصلی جداول زیر بر روی آنها کلیک کنید.
میثم اسماعیلی - جامعه / روزنامه جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد