همینقدر مستأصل و تنبل و سهلانگار. ما خبرنگارهای گروه فرهنگ روزنامه جامجم، سهبار در این دو سال درباره چند اثر خوانندهای به نام ساسیمانکن نوشتهایم؛ اولینبار روز معلم سال گذشته بود که یکی از آهنگهای این خواننده، موردتوجه دانشآموزان قرار گرفت و ماجرا تا آنجا بالا گرفت که صدای او از بلندگوی برخی مدارس هم پخش شد و کودکان معصوم، شعر مبتذل و بیمایه آن اثر را شنیدند و با آن بالا و پایین پریدند. او بچهها را خطاب قرارداده و به آنها گفته بود بهجای فلان ارزش تحصیلی به بهمان ضدارزش اخلاقی بپردازند. کارش آنقدر گرفت که چندی بعد به فکر حملهای اساسیتر افتاد و این بار آهنگی دیگر خطاب به بچهها خواند.
ما هم دوباره دنبالش راه افتادیم و گزارشی در مذمت کارش نوشتیم. حالا یکی دو روز است ترکشهای سومین حمله اساسی ساسی به ما رسیده و او این بار نسخه کوتاهی از آهنگ جدیدش را منتشر کرده و وعدهداده در فلان روز نسخه کاملش را منتشر خواهد کرد و طی فراخوانی هم اعلامکرده دیگران با این آهنگ دابسمش بسازند و بفرستند تا او در موزیکویدئوی این اثر استفاده کند؛ این در حالی است که با توجه به سوابق این خواننده، مشخص است که کودکان بیشتر از باقی افراد از این فراخوان استقبال خواهند کرد؛ بنابراین به نظر میرسد اینبار خلاف چند آهنگ قبلی این خواننده که مشخصا کودکان را خطاب قرار داده بود و حواس آنها را به خود جلب میکرد، اینبار حواس بزرگترها باید جمع باشد تا نگذارند این آهنگ به گوش بچهها برسد و در آن که با ایفای نقش یکی از بازیگران زن فیلمهای غیراخلاقی-که البته بعید هم نیست غیرواقعی و ساخته نرمافزارها باشد- نیز همراه بوده، مشارکت جویند.
ساسی مانکن در پروژه تخریب فرهنگیاش تنها نیست؛ این روزها متاسفانه فضای مجازی پر است از اینفلوئنسرهایی که کودکان و نوجوانان را هدف گرفتهاند و آنها را با ناهنجاریهای اخلاقی خود همراه میکنند. کاش حرکت ما نیز در این میان صرفا واکنشی نباشد. در این گزارش به آنها نیز پرداختهایم.
غریزه ساسیآدمی است دیگر. از لحظهای که سیب را خورد و هبوطش آغاز شد، باید فکر چاله چولهها و درههای عمیق و سیرنشدنی سرشت و طبیعت و غریزه سرکشش را هم میکرد. شهوت و غریزه جنسی یکی از پرشر و شورترین تکانههای طبیعی و غیرقابل پیشبینی است که در صورت مهار نشدن و به جز موارد شرعی، قانونی و عرفی، آدم سیبخور از عرش افتاده را به فرشترین حالت ممکناش میرساند و صدای طبل رسواییاش، بدجور طنینانداز و دردسرساز میشود. با این حال در جهانی که سالهاست پرشتاب به سمت خودویرانگری پیش میرود و هیچ ملاحظه و مراعاتی را در دستور کار قرار نمیدهد و بیشرم و خجالت، با دستفرمان خداناباوری و بیاعتقادی پیش میتازد، غریزه جنسی و هرزهگرایی و پردهدری، بیداد میکند و طرفداران پرشماری دارد. این میل و گرایش البته از ابتدای بشریت وجود داشته و تاجران هوس با تکیه بر آن سودها بردند اما با مدرن و صنعتی شدن جهان، کاسبان جنسیت به طریقی دیگر و البته گستردهتر و جهانیتر به تکاپو افتادند و انواع و اقسام بهرهبرداریها و سودجوییها را از این میل بیمهار آدمی انجام دادند. شکلگیری صنعت خوشآب و رنگ پورنوگرافی یا هرزهنگاری، ماحصل چنین نگاهی بود که بهتدریج در قالبهای مختلف و متنوع و فریبنده همچون نقاشی، کتاب، مجسمهسازی و عکس و مجله شکل و قوام گرفت و بعد با ظهور پدیده سینما در اواخر قرن نوزدهم تثبیت شد و با محکم شدن جای پای هنر سینما در قرن بیستم، به اوج خود رسید که همچنان به پیشروی خود و حمله به اخلاقیات جامعه ادامه میدهد.
فیلم پورنو تقریبا قدمتی به اندازه خود تاریخ سینما دارد و بازیگوشیهای جنسی از همان اوایل، آن روی سکه این هنر- صنعت را هم نشان داد. به جز خود فیلمهای این بخش از سینما که تماما با اهداف تحریککننده تولید میشود، همواره بخشهایی از فیلمهای جریان اصلی و داستانی سینمای دنیا (چه فیلمهای تجاری و سرگرمکننده و چه فیلمهای هنری)، هم سالهاست با تمرکز روی صحنههای اروتیک، قصههایشان را روایت میکنند. این روند جذب مخاطب به هرقیمتی و با هرصحنهای در سالهای اخیر سروشکل بیپرواتری هم به خود گرفته و گاه حتی سکانسهای «اسمش را نبر»، کاملا بیضرورت و فارغ از بار دراماتیک قصه، در فیلم جانمایی میشود.
از سوی دیگر و همگام با سینما، گسترش فضای مجازی و فراگیری اینترنت و شبکههای اجتماعی هم به اپیدمی اروتیک و تاخت و تاز کمک موثری کرده است و اخلاقیات جوامع جهانی، بیش از گذشته در معرض تهدید قرار دارد؛ بهویژه این چالش برای کشورهای مذهبی و معتقد به شرع و عرف و اخلاق بیشتر هم خواهد بود.
با وجود رشد قارچگونه صنعت پورنوگرافی و سوار شدن کاسبان بر موج میلهای مبهم هوس آدمی، نمایندگان اخلاق و آدمیت (بهمعنای حقیقی و درستش)، به سهم و توان خود از جامعه در مقابل حملات هرزهگرایانه دفاع میکنند، ممنوعیت دسترسی کودکان و نوجوانان و افراد زیر ۱۸ سال به جلوههای مختلف این صنعت و آگاهسازی آنها یکی از راهکارهاست.
از این نظر، کاری که علیالظاهر خواننده ماجراجوی پاپ ایرانی خارج از وطن انجام داده و پای یک بازیگر مشهور فیلمهای پورنوگرافی را به کلیپ تازهاش کشانده و فراخوان یک دابسمش داده (که طبیعتا با مشارکت بسیاری از نوجوانان ۱۸ سال همراه خواهد بود)، بهطور مستقیم یا غیرمستقیم، افراد کمسن و سال ایرانی را هدف قرار میدهد و در صورت آشنا نبودن این بچهها و نوجوانان با یک ستاره فیلمهای جنسی، فتحباب آشنایی آنها را در طرفهالعینی فراهم میکند و این شاید مقدمهای بر گشوده شدن درهای دیگری در دنیای غرایز پرشروشور باشد. عجالتا و تا فروکش کردن حاشیههای اخیر، مسکن احتمالی ماجرا، شکستن کاسهکوزهها بر سر آدمی است، چون اگر آن سیب را نمیخورد و هبوطش آغاز نمیشد، کار واقعا به این جاهای باریک نمیکشید.
محمد سرشار، پژوهشگر و مدیر شبکه کودک سیما از لزوم برخورد با انتشار محتوای مبتذل برای کودکان میگوید
تهدید فرزندان ایران آینده
محمد سرشار، داستاننویس و پژوهشگر ایرانی و در عین حال از مدیران جوان سازمان صدا و سیماست. او که ۳۹ساله است، رمانها و مجموعه داستانهای «شکار هیولا»، «رستاخیز عاشقی»، «بچرخ تا بچرخیم»، «زنها همه مثل هماند» و «توتفرنگیهای روی دیوار» را در کارنامه دارد و مدیر شبکه کودک سیما (کانالهای پویا و نهال) محسوب میشود. حالا که کودکان و نوجوانان نیز در معرض ضدارزشهای تبلیغشده در شبکههای اجتماعی هستند و در تازهترین مورد باز هم خوانندهای به نام ساسیمانکن با موزیکویدئویی هنجارشکن از تصویر بازیگر فیلمهای غیراخلاقی استفاده کرده است؛ خوانندهای که در دو سال اخیر، کودکان و نوجوانان را در آثارش خطاب قرار میدهد و ضدارزشهایش را به آنها نیز غالب میکند.
با سرشار که نویسنده و پژوهشگر حوزه کودک و نوجوان است دراینباره نوشته است:
در همه جای دنیا ارائه هرزهنگاری(پورنوگرافی) به کودکان ممنوع است و اگر کسی کودکان را به تماشای پورنوگرافی تشویق کند، با واکنش منفی مردم و دولت مواجه میشود.
هنرمندان حرفهای در آثار دارای مخاطب کودک و نوجوان از بازیگران هرزهنگاری(پورناستارها) استفاده نمیکنند و یک باور جمعی برای مقابله با آزارجنسی کودکان وجود دارد اما متاسفانه «ساسان حیدرییافته»(مشهور به ساسی) در آخرین نماآهنگ خود از یک پورناستار استفاده کرده و برای دیدهشدن بیشتر، آتش به خرمن تربیت کودکان و نوجوانان ایرانی زده است. شیوع کرونا باعثشده کودکان برای یادگیری از راه دور به اینترنت دسترسی وسیعی پیدا کنند و هنوز بسیاری از خانوادهها، آموزش لازم را برای استفاده صحیح کودکان از اینترنت ندیدهاند و با این اوصاف بعید نیست اینبار هم که این ضدارزش با افسارگسیختگی بیشتری ارائه شده باز هم مورد توجه قرار بگیرد.
من هم به عنوان پدر سه فرزند و مثل اغلب پدران، به شدت نگرانم. نهتنها من که پدرها، مادرها و کارشناسان بسیاری نگران هستند. مهم نیست ما چه باوری داریم و مهم نیست ما ملحد یا مومن، مسلمان یا مسیحی، انقلابی یا برانداز، چپ یا راست یا هر دوگانه دیگری باشیم. حتی مهم نیست ما ساکن ایران یا خارج باشیم؛ بلکه مهم این است که ایران آینده را فرزندان ما خواهند ساخت و ما باید امروز برای حفاظت از آینده، دست در دست هم با آزارجنسی کودکان و تشویق آنها به تماشای پورنوگرافی مقابله کنیم.
اما حالا و با این اتفاقات در ابتدا از خانواده، دوستان و دوستداران آقای ساسان حیدری میخواهم او را نصیحت کنند تا از این مسیر نادرست برگردد. از ایرانیهای ساکن خارج کشور درخواست میکنم مستقیم یا از طریق انجمنهای حمایت از حقوق کودکان با این رویه ساسی مانکن مقابله کنند و بر اساس بند الف ماده۳۴ کنوانسیون حقوق کودک یا دیگر قوانین کشورهای خودشان از او شکایت کنند. از والدین و مربیان هم تقاضا میکنم به همدیگر خطرات این اقدام و تبعات تماشای هرزهنگاری توسط کودکان را گوشزد کنند.
از سوی دیگر از فعالان فضای مجازی میخواهم با صفحاتی که محتواهای اینچنینی را منتشر میکنند، مقابله و ضمن گزارش این صفحات، نارضایتی خودشان را اعلام کنند.
از دادستانی، وزارت ارتباطات و پلیس فتا نیز درخواست میکنم براساس بند۶ ماده۱۰ قانون حمایت از اطفال و نوجوانان با کسانی که دسترسی کودکان به این محتوای مبتذل را ایجاد میکنند یا آن را به آنها ارائه میدهند، برخورد کنند. ما برای آینده ایران و فرزندانمان باید جلوی این خطای بزرگ بایستیم.
راحله امینیان درباره عواقب وخیم اخلاقی این ماجرا میگوید
واکنش خانوادهها واقعا نگرانکننده است
«من میگویم زنگ خطر شما بخوانید سرطان پیشرفته» این جمله را راحله امینیان میگوید و تصریح میکند در صفحه اینستاگرامش، آن را استوری هم کرده است. با استیصال و ناراحتی میگوید چارهای نمانده جز مدیریت، فیلترینگ راه چاره نیست بهخصوص حالا که معاش برخی خانوادهها با اینستاگرام پیوند خورده اما این وضع را هم خطرناک میداند. گفتوگوی ما با این مجری سرشناس را میخوانید.
با توجه به تجربههای قبلی واکنش مدیران و تولیدکنندگان محتوا و خانوادهها طوری بود که در این تجربه جدید، جامعه را ایمن کرده باشد؟
قطعا اگر واکنش درستی در تجربه قبل نشان داده بودیم الان دوباره همان وضع تکرار نمیشد درحالیکه این بار وضع وخامت اخلاقی کلیپ بالاتر هم هست. بیش از همه تصمیمسازان کشور واکنش درستی نشان ندادند و پشت گوش انداختند. رشته من روانشناسی است و در همین خصوص داشتم استوریهای این صفحه را نگاه میکردم تا ببینم کدام دسته از مخاطبان ویدئو فرستادهاند،. برایم بسیار عجیب بود که بعضی مادران به همراه فرزندان نوجوان و کودک خود، روی آهنگ فیلم گرفته و فرستاده بودند. به نظرم بیشتر آنها هیچ توجهی به محتوای این ویدئو نکردهاند و صرف رقصیدن روی آهنگ ریتمیک آن برایشان مهم بوده است یا اینکه میدانستند پیجشان در استوری این خواننده پرفالوئر دیده میشود از این فرصت برای دیده شدن استفاده کردهاند. در غیر این صورت به نظرم محال است پدر و مادری، این سطح از انحطاط اخلاقی در یک کلیپ و شعر را ببیند و حاضر شود فقط یکبار فرزندانش آن را ببینند. این واکنشها واقعا نگرانکنندهاند چون نشان میدهند سطح آگاهی خانوادهها از عواقب این کار چقدر پایین است و حتی مخاطبانی که به سن تکامل عقلی برای فهم این مسائل رسیدهاند تا چه اندازه نسبت به این دست محتواها، بیدفاع و ناآگاه هستند.
شما صاحب فرزندی در آستانه نوجوانی هستید، آیا او در معرض چنین محتوایی قرار دارد و اگر بله شما چهکار میکنید؟
تا قبل از کرونا که من اساسا معتقد به حضور افراد زیر ۱۸سال در این بخشهای پرخطر فضای مجازی و مثلا باز کردن صفحهای به اسم خودشان در اینستاگرام نبودم اما متاسفانه شیوع کرونا، تمام محاسبات ما را برای روشهای تربیتی در مورد فرزندانمان بههم زد و انگار همهما بهاجبار پرت شدیم در فضای مجازی درحالیکه بیشتر خانوادهها برای این مقدار ورود آماده نبودند و بچهها هم دانش و آشنایی لازم را برای آن نداشتند و اگر هم قبلا وارد این فضا شده بودند، چون اغلب بهدوراز نظارت خانوادهشان بود، آگاهی لازم کسب نشده بود. در مورد فرزندم، بسیاری از این شبکهها و فضاها را مسدود کردهام و مثلا امکان گوگل کردن کلمات را از پیش روی او برداشتهام. سایر بخشها را هم با مدیریت نامحسوس خودم وارد میشود. البته مدیریت علنی هم حساسیتبرانگیز است و کنجکاوی مخرب را تحریک میکند. در مورد اینستاگرام که خطراتش آنقدر جهانی و واضح است که خود این شبکه برای مراقبت از سلامت اخلاقی و فکری کودکان، قوانینی را وضع کرده اما اینکه در بسیاری از کشورها این قوانین یکییکی دارد نقض میشود، نشان میدهد دستهایی پشت پرده است.
فکر میکنید راهکار چیست؟
این اتفاق گرچه برای بار چندم است که میافتد اما بههرحال این وجه مثبت را هم دارد که عمق فاجعه را به ما نشان میدهد. شخصاً در استوریهای همین دفعه این خواننده پی بردم که ما در مورد دانش حضور در فضای مجازی تا چه اندازه در حقوق خودمان و حقوق کودکانمان پرت هستیم. البته قطعا این اتفاق قابلتعمیم به همه جامعه نیست اما باید بدانیم در مورد این مسائل ابتدایی، دانش ما نسبت به حقوقمان در رسانههای صوتی و تصویری نباید منحصر به طیفهای خاص مثلا مذهبیها هم بشود. اصل نیاز به تربیت کودکان یک مسأله جهانی و فراگفتمانی است. شاید لازم است پویشی همهگیر راه بیفتد و همه باهم همدل شویم تا آگاهی خانوادهها و مردممان در این حوزه بالا برود. حداقلش این است که یک پویش همگانی راه بیندازیم تا این صفحه مخرب حذف شود، چراکه دارد قوانین بینالمللی را نقش و واقعا مرزهای وقاحت را جابهجا میکند. واقعا این دو روز فکرم مدام درگیر بوده است. ما داریم با آتشبازی میکنیم. عواقب آزادسازی اطلاعات در این حوزهها برای کودکان از بلوغ جنسی زودرس گرفته تا پاسخ نگرفتن این بلوغ در سالهای آینده، برای جامعه بسیار وخیم خواهد بود و انواع انحطاط اخلاقی را بهدنبال خواهد داشت. نباید دو سه روز شلوغش کنیم و باز یک ماه بعد یادمان برود. رسانه ملی و نهادهای مسؤول هم خیلی کمکاری کردهاند. باید زنگهای خطر این سرطان پیشرفته را جدی بگیریم.
جهت مشاهده تصویر اصلی بر روی عکس زیر کلیک کنید.
منبع: گروه فرهنگ و هنر / روزنامه جام جم