اگر گذرتان به قهوهخانههای شهرستانهای دور از مرکز افتاده باشد یا روستاها، به احتمال زیاد این بیت را دیدهاید که روی کاغذی یا مقوایی نوشته شده و چسبانده شده روی دیوار یا گذاشته شده زیر شیشه میز.
خیلی ها اصلا نمیدانند که این بیت شعر از «عماد خراسانی» است.
فقط آن را میخوانند، سری به یاس و تاسف تکان میدهند و رحمت میفرستند به روح شاعرش که حرف دلشان را در چند کلمه گفته است.
امروز سالروز درگذشت عماد خراسانی است؛ شاعری از خطه خراسان، سرزمین شاعران بزرگ که با کلمات به زندگی غنا و عمق میبخشیدند و میبخشند.
سرزمین عطار و خیام و فردوسی و اخوان ثالث و ... یکی عارف بوده و هفت شهر عشق را با دل و منطقش رفته، یکی دانشمند و ستارهشناس بوده دنیا را در لحظه دیده و یکی از جاودانهترین حماسهسرایان جهان است و دیگری، ناامید از سیاستهایی که دنیا را «زمستان» کردهاند.
اما عماد خراسانی همه فراز و فرود زندگی را دیده اما ناامید نشده، از سختیها گفته اما روزنه امید را هم نبسته است.
شاید برای همین است که مردم دوستش دارند، چرا که روزنه امید هرچقدر هم کوچک اما زندگی مردمان بر همان ذره نور امید بسته است.
سید عمادالدین حسنی برقعی معروف به عماد خراسانی بهار سال ۱۳۰۰ بهدنیا آمد. اخوانثالث که هفت سال بعد از او متولد شد، عاشق عماد بود و غزلیات و تصنیفاتش.
هر دو خراسانی؛ یکی پیرو شعر کلاسیک و دیگری شعر نو. یکی نشسته به زندگی، دیگری درگیر سیاست. یکی در جستوجوی امید و خوشبینی و دیگری نشسته در نومیدی. اخوان هفت سال کوچکتر از عماد، زودتر از او از دنیا میرود.
اما هر دو معروف و مشهور و عزتدیده. هر دو دنیاهایی متفاوت را به ما نشان میدهند و میگویند به هر راهی که دوست داری برو. فقط برو که نشستن بیهوده است.
رندی که به مقام استادی نرسید
محمدباقر اهری کلاهی، شاعر و محقق مشهدی درباره خوشبینی و امیدواری عماد میگوید: من نامش را امیدواری نمیگذارم، در جستوجوی خوشی میگذارم. همین بیت بر ما گذشت نیک و بد اما تو روزگار / فکری به حال خویش کن این روزگار نیست، نشان میدهد که عماد چندان هم که تصور میشود، امیدوار نبوده. اما رندی بوده که بهمانند استادش خیام در پی «خوش بودن» بوده است.
همسر عماد بعد از هشت سال زندگی مشترک از دنیا میرود و او دیگر ازدواج نمیکند، نه زن داشته و نه فرزند. پس سختیهای زندگی زیاد او را دچار نکرده. غم این نداشته که آینده فرزندانش چه میشود. پس پشتپا به فرداها میزند و در لحظه زندگی میکند.
رند است اما نه به عمق خیام. او مرید خیام است اما در این زمینه به استادی نمیرسد.
در غزل معاصر، عرفان به کمترین حد خود میرسد. روزگاری در دوره سبک خراسانی، عرفان پایه و اساس غزل بود اما در زمان معاصر بهخصوص از مشروطه به بعد سیاست آنقدر خطرناک شد که برخی از شاعران تصمیم گرفتند به آن نزدیک نشوند؛ بهخصوص در دوره رضاخان که بگیر و ببندها زیاد شد.
شاعری مانند عماد تصمیم گرفت در شعرش آدمها و اجتماع را منعکس کند و به سیاست بیاعتنا بماند. برای همین است که مردم کوچه و بازار شعر او را دوست دارند.
بیتکلف است و قابل لمس و پر از احساس و طراوت. او تجربه زیستی خود را در شعرش نمایان میکند. برای همین است که برخی از تصنیفها و غزلهایش مورد توجه خوانندهها قرار میگیرد و خیلی زود بیشتر مردم آن را زمزمه میکنند.
عماد زندگی در زمان حال را بر عرفان و سیاست ترجیح میدهد و برای همین حتی جریان چپ که آن زمان خیلی فعال بود و شاعران را به سمت خود میبرد، نتوانست نظر عماد را جلب کند.
شهریار غزلسرا هم به عرفان روی خوش نشان میدهد و هم در مقطعی درگیر سیاست میشود اما عماد نه. تفکر عماد این بود هر چقدر میتوانی باید از زندگی بکنی و بدزدی. چون چشم روی هم بگذاری باید بروی. همان تفکر غنیمتشماری دم.
تفاوت عماد با دیگر شاعران معاصر
به کلاهی اهری میگویم این انتخاب که بد نیست. عماد شاعری است که برای مردم شعر میگوید و برای تحسین زندگی. در شعر شهریار میتوان زنجمورههای عاشقانه را دید اما عماد عشق را هم تبرک میکند و با آن خوش است.
میگوید: شهریار زمانی که به تهران آمد، از گوشه انزوا بیرون آمد و با ورود به محافل شاعران متوجه شد زیادی به کنج عزلت و تفکر فرورفته و نباید اینهمه به خودش سخت میگرفته. شهریار در تهران دید بسیاری از شاعرانی که او تصور میکرده همیشه سر به جیب تفکر دارند، در محافل شاعرانه به خوشی مشغولند. او نتوانست به کلی ساختار و مفهوم شعرش را تغییر بدهد برای همین است که در همه اشعار شهریار نوستالژی و غم و اندوه دیده میشود. شاعرانی مانند عماد به زیست بیولوژی هم معتقدند. این که روزی این جسم میمیرد و زندگی دائمی نیست پس باید نهایت استفاده را از لحظه لحظه زندگی ببری.
عماد مانند هدایت یا اخوانثالث به ناامیدی نمیرسد به این دلیل که رفت و آمدش به محافل شعری تهران زیاد بوده و درگیر سیاست هم نشدهاست. شاعرانی مانند اخوان، نیما و شاملو آنقدر درگیر سیاست میشوند که زیست اجتماعی را کمتر میتوان در اشعار آنها دید اما شاعری مانند نسیمشمال آنقدر قاطی مسائل اجتماعی مردم میشود که باب جدیدی در شعر اجتماعی ایران باز میکند و مردم آنقدر با شعر او رفیق و اخت میشوند که منتظر میمانند تا روزنامهاش منتشر شود و اشعار او را بخوانند.
در شاعران معاصر این بازتاب اجتماعی را هم در شعر شاعرانی مانند عماد میتوان دید هم فروغ فرخزاد. عماد را مردم دوست دارند چون سرخوشی را که در شعر اوست، شاید مردم بلد نباشند زندگی کنند. این بلدی سرخوشی و خوش بودن و تمنای زندگی را میتوان در غزل او بهنام شبی بر مزار خیام دید، آنجا که خطاب به مراد خود ( خیام ) میگوید: من یک غزل بخوانم از آن عاشقانهها / تو یک ترانه سرکنی از آن ترانهها...
اما نه، هرکه رفت دگر بار برنگشت / و ز سِرّ خاک تیره کسی باخبر نگشت
لهجه خوشمزه مشهدی
استاد شجریان یکی از غزلهای معروف عماد را خوانده و بسیاری از ما آن را شنیدهایم: یرگه، کار مو و تو دِرَه بالا میگیره / ذره ذره دِرَه عشقت تو دلم جا میگیره / روز اول به خودُم گفتُم اییم مثل بَقی / حالا کم کم میبینُم کار دِرَه بالا میگیره
کلاهی اهری استفاده عماد از لهجه در شعر را یکی از نقاط قوت او میداند و میگوید: تسلط او به زبان فارسی بر همگان روشن است.
عماد با این شعرش نشان داد استفاده از لهجه در شعر بهخصوص لهجه مشهدی چقدر خوشمزه است. این که اینهمه به جزئیات زبان و لهجه تسلط داشتهباشی خودش امتیاز بزرگی است اما سالهای زیادی است که به قول زندهیاد ساعدی، زبان فارسی در قرنطینه است و در این دوران اگر شاعران به لهجه نمیپردازند، نباید خردهای به آنها گرفت. در دورهای زبان فارسی از هند و چین و عثمانی و بقیه را تحت تسلط خود داشت و آنقدر محیط این زبان وسیع بود که میتوانستی به لهجهها هم بپردازی اما الان این دایره خیلی کوچک شده و شاید بهتر باشد برای حفظ زبان فارسی تلاش کنیم.این را هم اضافه کنم که ملکالشعرای بهار هم استاد استفاده از لهجه در شعر بود و الان هم آقای محمد قهرمانی حرفهای زیادی در این باره دارد.
یکی از امتیازات عماد، اقبالی است که خوانندهها از ترانهها، تصنیفها و غزلیات او میکنند. علاوه بر استاد شجریان، همایون، پسرش هم یکی از ترانههای او بهنام «ای دل تو ندانی» خوانده که بسیار خوب از کار درآمده، غزل عماد در بیات ترک خوب نشسته است.
طاهره آشیانی - روزنامه نگار / روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد
درگفتوگو با رئیس دانشکده الهیات دانشگاه الزهرا ابعاد بیانات رهبر انقلاب درخصوص تقلید زنان از مجتهد زن را بررسی کردهایم