به گزارش جام جم آنلاین به نقل از سایت سایت سازمان تبلیغات، خداوند در قرآن کریم می فرماید: ومن اعرض عن ذکری فان له معیشه ضنکا (طه 20)
هرکس از یاد من روی گرداند در حقیقت زندگی تنگ خواهد داشت
یکی از مسائل مهم انسان و شاید مهم ترین آنها شناخت خود انسان است. آدمی قبل از آنکه به شناخت جهان پیرامون خود ونیک وبدآن بپردازد باید خود را بشناسد و گنجینه های فطرت و نهاد خود را کشف نماید و آنها را به کمال برساند وامیال نفسانی و شهوانی خود را تعدیل کند در این صورت است که به بزرگترین سعادت نایل میشود.
اما اگر غفلت بورزدو استعداهای خود نرا شکوفا نسازد و فقط نیازهای مادی وامیال نفسانی و حیوانی خود را برآورد گرفتار خسران میگردد و از مرتبه انسانیت به حیوانیت تنزل میکند.
بسیاری از مشکلات روحی و روانی و فکری و اخلاقی انسان ناشی از خود ناشناسی است و اگر انسان حقیقت واقعی خود و هدف خلقت را بداند گرفتاربحران های متعدی که بشر امروزی گرفتار آن شده است نمی شود چون به بحران های فراروی آدمی نظیر بحران های معرفتی، اخلاقی، روانی، معنوی و الحاد گرایی توجه میکنیم در می یابیم که همه آنها از خود ناشناسی یا عدم شناخت انسان ناشی شده اند و اینک برای روشن شدن مطلب جای دارد به اختصار از انها یاد کنیم.
امروز برخی از افراد وجود دارند که تنها ابزار شناخت را حس وتجربه حسی می دانند و امور غیر مادی را که با ابزار حسی شناختنی نیستند انکار میکنند ولازمه این نوع تفکر آن است که امور غیر مادی از دایره شناخت انسانی بیرون بمانند و نتیجه چنین نگاهی به ابزار شناخت، مادی گرایی است و گروهی دیگر هستند که ابزار شناخت را به ابزار عقل منحصر میکنند و گروه دیگری ابزار شناخت را به ابزار شهود عرفانی محدود ساخته اند اگر آدمی به درستی در خود تامل کند درمی یابد که ابزار حسی و تجربی تنها شناخت نسبت بلکه قوه عقلانی و شهود عرفانی نیز از ابزار شناخت اند انسان با کمک قوه عقلانی می توانددرامور محسوس راه یابد و با کمک شهود عرفانی، بی واسطه امور غیر حسی را مشاهد نماید بنابر این محدود کردن ابزار شناخت به حس، عقل و یا شهود عرفانی ناشی از عدم شناخت واقعی انسان است باید هر سه ابزار شناخت را معتبر بداند و قلمروهای خاص هر یک را در شمار حوزه های شناخت لحاظ کند.
امروزه جهانیان که به تمدن رسیده اند و خود را مدرن و عالم می پندارند با بحران های اخلاقی زیادی مواجه هستند و انسان ها از رذایل اخلاقی رنجورند،رذایلی مانند میگساری، شهوترانی، همجنس بازی، آزار و اذیت جنسی کودکان و نوجوانان، تعدی به حقوق دیگران به بهانه حقوق بشر و دموکراسی، استعمار ملت های صعیف، محروم کردن ملت های مستقل از فناوری علمی، تزلزل خانواده و نقض شخصیت واقعی زن در جهان،امروز معیار و ملاک خوبی و بدی لذت گرایی و سوداگرایی مادی است دعوت انسان از ارزش های و فضا یل والای انسانی و مبارزه با نفس اماره بی معنا شده است و رذایل اخلاقی براساس این ملاک ها توجیه اخلاقی پیدا کرد ه اند ریشه این بحران اخلاقی غفلت از ساخت غیر مادی انسان و فضایل فطری او و عدم توجه به خدا وتعالیم پیامبران الهی می باشد راه برون رفت از این بحران آن است که بار دیگر آدمی به خود رو کند و تنها بعدمادی را در نظر نگیرد بلکه به بعد معنوی و غیر مادی خود به گنجینه های نهفته در آن نیز اهتمام جدی بورزد زندگی را منحصر به این دنیا نداند و رشد تکامل اخلاقی و معنوی خود را در محال، تعالیم پیامبران الهی بداند.
امروزه، شاهد پیشرفت های مهم وشگفت آوری در علوم تجربی بهویژه روان شناسی و روان کاوی رقم خورده اند و متخصصان این علوم دانسته اند ابعاد ناشناخته روان آدمی را بکاوند و جوانبی از تعامل پیچیده آن را با عوامل محیطی و وراثتی و ویژگیهای فیزیولوژیک برملا سازند.
اما نتوانسته اند مشکلات روحی و روانی انسان مانند اضطراب ها و فشارهای روانی، افسردگی ها و پوچ گرایی و بی معنا بودن زندگی را درمان ببخشند انسان امروز هویت واقعی خود را از دست داده است و خویشتن خویش را کم کرده است و احساس تنهایی میکند تمام این مشکلات ناشی از نشناختن هویت و حقیقت خود است با خالقش قهر کرده و او را در زندگی خود کنار نهاده است غافل از آنکه حیات و تکامل او در گرو ارتباط با خداوند است این ها نمونه هایی از بحران های فرا روی انسان است که خوشبختانه انسان قرن بیست یکم به نقش دین و حل بحران هاپی برده است وبه سوی آن گرایش پیدا میکند آمار در اروپا و آمریکا در باره اقبال به دین گویای این مطلب است شاید بتوان روزگار ما را عصر بازگشت و بازنگری به دین نامید دو مکتب بزرگ مادی گرایی و مادی نگری در عرصه علم و اندیشه و مارکسیسم و کمونیسم در عرصه عمل اقثصاد و اندیشه شکست خورده اند و برای بشر رنج دیده امروز مجال تامل در معنویات و بازگشت به سنت های آسمانی فراهم گردیده است اینک جای دارد که نقش دین را در حل بحران های انسان متجدد به اجمال بررسی کنیم.
بر اساس آموزه های دینی راه های شناخت اعم از حس، عقل و شهود عرفانی و وحی الهی است. آدمی از طریق عقل، وحی را اثبات می نماید و وحی الهی بسیاری از حقایق زندگی انسان را روشن می سازد و آموزه های وحیانی نیز، هماهنگ با عقل و یا مبتنی بر آنند و به لحاظی آنها عقلانی اند انسان با کمک دو بال عقل و وحی می تواند به سعادت دنیوی و اخروی نایل گردد. این نه نتها انسان را به دروازه خالی از شناخت محدود نمی کند بلکه افق باز تری را پیش پای او می گشاید و عقل به تنهایی توان نیل به این مهم را اندارد.
دین همواره پشتوانه استوار ومحکمی برای اخلاق بوده است و بخش قابل توجهی از آموزه های دینی تعالیم اخلاقی اند. البته نقش دین در ساحت اخلاق، به عرضه آموزه های اخلاقی که مبتنی بر مبانی متعالی سازگار با حقیقت وجود انسان باشد خلاصه نمی شود.
خدا خالق انسان، راهنما و بر اعمال او ناظر است اوامر و نواهی خدا در قالب وحی برای سعادت آدمی به دست او رسیده اند وپیامبران الهی برای تحقق فضایل اخلاقی مبعوث شده اند برای مومنان راستین عشق و محبت به خدا انگیزه عمل به دستور های الهی است و این انگیزه ها منافاتی با خود مختاربودن آدمی ندارد انسان از سر اختیار و عشق به دستورات الهی گردن می نهد امروز برخی مکاتب می کوشند که پشتوانه دیگری غیر خدا برای اخلاق فراهم سازند ولی هیچ گاه در این وادی موفق نبوده اند و نتوانسته اند فضایل اخلاقی را در جوامع خود حکمفرما کنند.
بی تردید، بخشی از مبانی نظری بحران های روانی معاصر، در نگرش واژگونه به ماهیت انسان، استعدادها و قابلیت های او و نیز غایت هستی اش بر میگردد. در دیدگاه تجدد گرا،انسان موجودی است که همچون سایر حیوانات،از دل طبیعت برخاسته و بر اثر تحولات زیست شناختی به مرحله، کنونی رسیده است و تنها غایت متصور برای او، پیشرفت در طریق مادیت و تسلط بیش تر بر جهان طبیعت است.
اما نگرش دینی به انسان، نگرشی کاملاً متفاوت است و دین تصویر دیگری در آغاز و انجام انسان ارائه میکند. ایمان آدمی به آموزه های دینی در مورد خداوند، انسان و آغاز و انجام او نقش مهمی در پیشگیری و درمان ناهنجاری های روانی ایفا میکند و این نقش، مورد تأیید جمعی از روانشناسان و روانکاوان قرار گرفته است.
بخش مهمی از عوامل روان پریشی ها و اضطراب ها به استغنا از خدا وبی معنایی و بی هدفی زندگی بر میگردد انسانی که هستی خود را از خدا و بازگشت خود را به او می داند و زندگی دنیا را محل آزمایش و ابتلاء می شمارد آزمونگاهی که خدا برای او فراهم کرده است و بعد از آزمایش به سرای جاویدان می رود دیگر زندگی را بی معنا نمی داند و برای همه حوادث اعم از سختی ها و آسانی ها و مشکلات و بیماری ها و خوشی ها توجه مناسبی دارد او هرگز برای آنچه از داده غمگین نمی شود و به آنچه دارد دلبستگی شدید ندارد.
خداوند در سوره حدید 23 می فرماید (لکیلا تاسو اعلی مافاتلکم و لاتفرحوا بما آتاکم) و در برابر حوادث سخت،اندوهی به خود راه نمی دهد آل عمران آیه 139 (ولاتهنواولاتخرنوا) و ملامت ها و سرزنش ها براراده او اثر نمی گذارد فرآن مائد آیه 54 ( ولایخا فون لومه لائم )و قرآن کریم زندگی تنگ و سخت را معلول روی گردانی از خدا میداند و می فرماید.
و من اعرض عن ذکری فان له معیشه ضنکا (طه/ 20 ) و هرکس از یاد من دل بگرداند در حقیقت زندگی تنگ خواهد داشت روان شناسان تجربی مانند جان مک کویری میگوید دین و ایمان دینی در پشگیری و درمان ناهنجاری های روانی بسیار موثر است انسان به دین نیاز دارد و خدا نیز در زمان های مختلف برای هدایت انسانها و خروج آنها از تاریکی ها به نور، پیامبرانی را فرستاده است که آخرین آن پیامبر اسلام (ص) است.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
حجتالاسلام سید کاظم سید باقری، معتقد است گفتمان مقاومت یک آرمان فراگیر اسلامی و انسانی است که فراتر از مرزها و فرقهها حرکت میکند
استاد یدالله کابلی معتقد است: تحولات نقاشیخط، نمایش قدرت نوآوری و خلاقیت در عرصه خط است
مصطفی کارخانه در گفتوگو با «جامجم»: