به گزارش جام جم آنلاین به نقل از الشیعه،
از ویژگیهای برجسته حضرت علی(علیه السلام)، اهتمام فراوان ایشان به تربیت فرزندان است. این اهتمام، در تربیت فرزندانی چون امام حسن(علیه السلام)، امام حسین(علیه السلام) و حضرت زینب(علیه السلام) به خوبی آشکار است. سخنان آن حضرت درباره شیوههای دینی و درست تربیت فرزند، سند دیگری بر اهتمام آن امام بزرگوار به پرورش اسلامی و انسانی فرزندان است. آنگاه که حضرت علی(علیه السلام) همسر بیهمتای خویش، حضرت فاطمه زهرا(علیه السلام) را از دست میدهد، از برادر نسب شناس خویش، عقیل، میخواهد همسری برای او برگزیند که از او فرزندانی صالح و شجاع و نام آور به دنیا آید. بیگمان، سیره و سخن آن حضرت درباره تربیت فرزند، بهترین الگو برای همه پدران و مادارنی است که به تربیت فرزندانی صالح و شایسته میاندیشند. پیامد پیروی از این الگو، داشتن فرزندانی آراسته به ویژگیهای اخلاقی- رفتاری فرزندان علی(علیه السلام) است که مانند فرزندان آن حضرت، هم در دنیا خوشبخت و بلند آوازه خواهند بود و هم در آخرت. در این پژوهش به بخشی از راهکارهای تربیت فرزند از دیدگاه حضرت علی(علیه السلام) اشاره خواهیم کرد. بیشک، هر پژوهشگری منصفی با مطالعه راهکارهای تربیتی آن حضرت بر روز بودن آن اذعان خواهد کرد.
تربیتپذیر بودن فرزندان و اهمیت تربیت از دیدگاه امام علی(علیه السلام)
از دیدگاه حضرت علی(علیه السلام) فرزندان انسان تربیت پذیرند و اگر پدر و مادر از شیوهها و اصول تربیتی آگاه باشند، از این ویژگی و تربیت پذیر بودن انسان به خوبی بهره میبرند و فرزندان خویش را در رسیدن به بالاترین درجههای علمی و معنوی یاری میرسانند. آن حضرت بر اساس اصل «تربیت پذیر بودن انسان»، یکی از حقوق فرزندان بر پدر را، تربیت شایسته فرزند میداند و میفرماید: «حق الولد ان یحسن اسمه و یحسن ادبه و یعلمه القرآن؛ حق فرزند بر پدرش این است که نام نیکو برای او برگزیند و به خوبی ادب و تربیتش کند و به وی قرآن بیاموزد».(۱) آن حضرت در کلامی دیگر فرموده است: «ما نحل والد ولدا نحلاً افضل من ادب حسن؛ هیچ پدری به فرزندش، موهبتی مانند تربیت نیکو نبخشیده است».(۲) آن حضرت در سخنی در این باره، به فرزندش امام حسن(علیه السلام) میفرماید: «فبادرتک بالادب قبل ان یقسو قلبک و یشتغل لبک؛ پیش از آن که قلب تو دچار قساوت و اندیشه ات سرگرم [ امور بیهوده] شود، به تربیت تو پرداختم».(۳)
امام خمینی(رحمه الله)، درباره اصل «تربیت پذیر بودن انسان» میفرماید: «این لطفی است که از سوی خدای تبارک و تعالی به بشر، که قابل از برای این است که تربیت شود.(۴) هیچ بیماری از بیماریهای نفسانی نیست مگر اینکه انسان [در اثر تربیت] میتواند اصلاح کند؛ گر چه در نفس، ریشه کرده باشد و استوار شده باشد….(۵) آن بچهای که به دنیا میآید، قابلیت تربیت را دارد….(۶) جوانها به ملکوت نزدیک تر و قلب آنها پاک تر است. اگر با گذشت سن، مجاهده نکنند و تحت تربیت قرار نگیرند، هر چه جلوتر میروند، از ملکوت اعلی دورتر میشوند. بنابراین [فرزندان] از اول باید تربیت شوند و از همان کودکی، تربیت درست شوند و بعد هم در هر جا که هست، یک مربیهایی باشند که انسان را تربیت کنند. انسان تا پایان عمر، نیازمند تربیت است…(۷) باید دانست که آن که دیکتاتور میشود، از همان آغاز دیکتاتور نبوده است، با تربیتهای نادرست است که در انسان دیکتاتوری ظهور میکند. اگر تربیت بچه صحیح باشد، آن دیکتاتوری در او ظهور نخواهد کرد».(۸)
امام خمینی(رحمه الله) در کلامی دیگر میفرماید: «از یاد نبردیم که دل کودک مانند زمین خالی و آمادهای است که میتواند هر بذر یا گیاهی را در خود بپرورد و موجبات رشد و تکاملش را فراهم آورد. رفتار و گفتار درست یا نادرست پدران و مادران و چگونگی تربیت آنان در خانواده، به منزله بذرهایی است که در ضمیر کودک افشانده میشود، تدریجاً پرورش مییابند و رشد میکنند و در دوران بلوغ وجوانی، به رشد نهایی خود میرسند و بار میدهند. ثمره تربیتهای خوب یا بد خانوادگی، تمایلات پسندیده یا ناپسندی است که در نهاد جوانان جای میگیرد. محصول تربیتهای خانوادگی، سجایای اخلاقی یا صفات ناپسندی است که جوانان به آنها متخلق میشوند و بر اساس همان صفات، با مردم رفتار مینمایند. در آیین مقدس اسلام، تربیت صحیح فرزندان، یکی از وظایف مسلم والدین است و جزو تکالیفی است که مورد پرسش خداوند قرار میگیرد.(۹) در حقیقت، جسم و جان طفل، به موازات یکدیگر ساخته میشوند. همان گونه که بدن کودک با تغذیه صحیح و مراقبتهای بهداشتی، به سرعت رشد میکند و راه قوت ونیرومندی را میپیماید، روان فرزند و طفل نیز میتواند از تعلیم و تربیت صحیح، تغذیه کند و با قوت و سلامت روح، به کمالی که سزاوار آن است، برسد و برای یک زندگی خوب و سعادت بخش آماده شود. پدران و مادران نیز باید از فرصت گران بهای کودکی فرزندان خود و اصل تربیت پذیر بودن آنها به خوبی استفاده کنند و اساس سعادت و خوشبختی آنان را برای همه دوران عمر، پی ریزی نمایند».(۱۰)
علی(علیه السلام) و دغدغه تربیت فرزند
تا موضوع «تربیت فرزند» به دغدغهای در ذهن پدر و مادر تبدیل نشود، نمیتوانند فرزندان خویش را به درستی تربیت کنند. پدر و مادری که دغدغه تربیت فرزند ندارند، یا از تربیت فرزندان خویش باز میمانند یا تربیت فرزندان خود را ناتمام میگذارند یا آنها را نادرست تربیت میکنند. بنابراین، باید پیش از اقدام به تربیت فرزند، پدر و مادر در این باره، دغدغهای وجود داشته باشد.
دغدغه تربیت فرزند، پدر و مادر را نسبت به فررزندان خویش مسئولیت پذیر میکند، آنها را به کسب آگاهی درباره تربیت فرزند وا میدارد و مانع از دست دادن فرصتها برای تربیت فرزند میشود.
نامه ۳۱ نهج البلاغه که راهکارهای تربیتی حضرت علی(علیه السلام) به فرزند بزرگوارش امام حسن(علیه السلام) است، نمونهای آشکار از دغدغه آن حضرت درباره تربیت فرزند خویش است. آن حضرت به دلیل دغدغه فراوان خویش در این باره، این نامه را در حال بازگشت از جنگ صفین در میانه راه نوشته است. ایشان به تأخیر انداختن بیان توصیههای تربیتی خویش به امام حسن(علیه السلام) را پس از رسیدن به خانه، نوعی از دست دادن فرصت و سهل انگاری در تربیت دانسته است. از این رو، در راه نامهای را نگاشته و آن را پیش از بازگشت به خانه، برای فرزندش امام حسن(علیه السلام) فرستاده است. «آری آن که میخواهد فرزندش نیکو ساخته شود، باید همیشه در صحنه تربیت حاضر باشد. و این هشداری است که باید به والدین گفت که اگر امروز به فرزندان خویش نرسیم، چه بسا امکان رسیدگی به طفل در فردا دیر خواهد شد. این جای تأسف است که اشتغالات مربیان و والدین به گونهای شده است که اغلب، ارتباط آنها با فرزندان را سطحی و بیریشه کرده است. پدرها تنها وقتی به خانه میآیند که کودک خوابیده است و صبحها به هنگامی سرکار میروند که باز هم او خوابیده و یا خواب آلود است. عدهای زنان یا مردان، میتوانند با درآمد متوسطی زندگی کنند و از فرصت به جای مانده استفاده کرده، به پرورش فرزندان بپردازند. اما میل به داشتن زندگی مرفه و جاذبههای لوکس موجب میشود، وقت فراوانی را به کار در بیرون از خانه اختصاص دهند. و درنتیجه، از تربیت فرزندان باز مانند. این خود نشانه آن است که آنها از دغدغه چندانی نسبت به تربیت فرزندانشان برخوردار نیستند».(۱۱)
نقل است پیش از آن که سقراط را محاکمه کنند، از وی پرسیدند: بزرگترین آرزویی که در دل داری، چیست؟ گفت: «بزرگترین آرزوی من این است که به بالاترین مکان آتن صعود کنم و با صدای بلند به مردم بگویم: ای دوستان! چرا با این حرص و ولع، بهترین سالهای زندگی خود را به جمعآوری ثروت میگذرانید، در حالی که آن گونه که باید و شاید، به تعلیم فرزندانتان همت نمیگمارید؛ فرزندانی که مجبور خواهید شد ثروت خود را برای آنها باقی بگذارید».(۱۲)
علی(علیه السلام) و جلب اعتماد علمی و تربیتی از سوی فرزندان
از عواملی که فرزند را به پیروی از شیوههای تربیتی پدر و مادر علاقمند میکند، اطمینان فرزند به آگاهی پدر و مادر درباره تربیت فرزند و توانایی آنها در این زمینه است. بنابراین، پدر و مادر باید اعتماد فرزندان خود را جلب و خیال آنها را درباره تواناییهای خویش در زمینه تربیت آسوده کنند.
حضرت علی(علیه السلام) در نامه ۳۱ نهج البلاغه، این گونه اعتماد امام حسن(علیه السلام) را به خویش جلب میکند: «پسرم! اگر چه من به اندازه پیشینیان عمر نکرده ام، ولی در کردار آنها نظر افکندم و در اخبارشان اندیشیدم و در آثار شان سیر کردم، تا آنجا که گویی یکی از آنها شده ام، بلکه با مطالعه تاریخ آنان گویا تا پایان عمرشان با آنان بوده ام. پس قسمتهای روشن و شیرین زندگی آنان را از قسمتهای تیره آن شناختم و زندگانی سودمند آنان را با دوران زیان بارش شناسایی کردم. سپس از هر چیزی، مهم و ارزشمند آن را و از هر حادثه ای، زیبا و شیرین آن را برای تو برگزیدم و ناشناختههای آنان را دور کردم. پس [با دانشی فراوان و اندوختههایی انبوه]، آن گونه که پدری مهربان نیکیها را برای فرزندش میپسندد، من نیز بر آن شدم تا تو را با خوبیها تربیت کنم».(۱۳)
«در حقیقت، حضرت علی(علیه السلام) با بیان این سخنان میخواهد بگوید: اگر میخواهید کسی را تحت تربیت بگیرید، اول باید اعتماد علمی او را به خود جلب کنید، تا کسی که مورد تربیت قرارمی گیرد، بداند که با چه کسی رو به رو است و آیا او قابلیت تربیت نمودن را دارد یا نه؟ اگر شنونده و متربی چنین اعتمادی به مربی خود داشته باشد، به حرفهایش توجه خواهد کرد، اما اگر نداند که با چه کسی رو به روست و چه کسی در صدد تربیت او بر آمده و او را نصیحت میکند، به سخن او به طور دقیق گوش نمیدهد و دل نمیسپارد و از پندهای وی استفاده نمیکند؛ یعنی درست بودن آن را درک نمیکند و در مقام عمل نیز درست و دقیق بدان عمل نمیکند. حضرت علی(علیه السلام) در این سخنان، اندوختهها، آگاهیها و تجارب ارزشمند خویش را به فرزندش گوشزد میکند تا مخاطب به ایشان بهعنوان یک انسان عادی نگاه نکند، بلکه بداند کسی به ارشاد و راهنمایی وی روی آورده است که حاصل عمر همه گذشتگان را در اختیار دارد».(۱۴)
«بنابراین، اولاً بدون آگاهی از راه و رسم تربیت، نمیتوان به سازندگی و پرورش فرزند پرداخت. کودکان در مراحل مختلف رشد خود، به راهنمایی ما نیاز دارند و باید بر اساس ضوابط و مقرراتی، اقدام به اصلاح آنها شود و مربی باید راه و روشهای لازم را بداند؛ چرا که بدون آگاهی نمیتوان به امر تربیت پرداخت. حتی گاه آگاهی نداشتن، موجب وارد آمدن آسیبهایی بر روان کودک میشود. ثانیاً آنچه در اصلاح و تربیت کودک مهم است. این است که والدین باید نظر و اطمینان کودکان را به خود جلب کنند تا تصمیمهای آنان درباره فرزندانشان مؤثر باشد. چه نیکوست که کودک نسبت به آگاهی و توانایی والدین، در امر تربیت اعتماد کنند و بدانند که والدین، خواهان خیر و سعادت او هستند و آنچه را انجام میدهند، به خاطر آسایش و خیر اوست. ضروری است که کودک درک کند والدین او افرادی هستند صمیمی، فداکار، آگاه و دارای تجربه که دغدغه خوشبختی او را در سر دارند و به هنگام اوقات تلخی ها، قصد ندارند که کودکشان را بیازارند و به او آسیبی برسانند، بلکه انگیزه شان از برخوردهای تندی که گاهی ممکن است با آنها داشته باشند، خدمت و تربیت آنان و به دنبال آن، رشد و تعالی آنان است. پس برای آن که فرزندان، به همه رفتارهای والدین با آنها خوش بین و برای تمام رفتارهای آنان، توجه مثبتی داشته باشند، باید والدین، اعتماد سازی کنند و اطمینان آنان را به طور کامل به سوی خویش جلب نمایند».(۱۵)
پدر و مادری که به موقع به تربیت فرزند بپردازند، زحمت و هزینه کمتری را متحمل خواهند شد؛ زیرا تربیت فرزند در دوران خردسالی و نوجوانی و حتی جوانی، بسیار آسان تر از تربیت فرزند در دوران میان سالی است. پدر و مادر باید بدانند هر چه فرزندشان بزرگ شود، تربیت او دشوارتر میشود؛ چرا که گذشت زمان، ریشه ویژگیهای ناپسند را در دل آدمی استوارتر میسازد. و در نتیجه، کندن این ریشهها نیز سخت تر میشود. پس هر چه والدین، زودتر و به موقع زمام پرورش کودک را در دست گیرند، هم آسان تر به هدف خویش دست مییابند و هم زحمت کمتری خواهند کشید و هزینه کمتری خواهند پرداخت. یکی از دانشمندان در این باره معتقد است: «معمولاً تربیت درست، از همان آغاز کودکی، بر خلاف تصور خیلیها چندان دشوار نیست. هر پدر و مادری میتواند از پس دشواریهای این کار برآید و تربیت درستی به فرزندش بدهد، ولی تربیت دوباره، از زمین تا آسمان با این متفاوت است. اگر فرزندتان را بد بار بیاورید، اگر در تربیتش کوتاهی کنید، آن وقت باید خیلی چیزها را اصلاح کنید و از نوبسازید و این اصلاح و تربیت دوباره، کار چندان سادهای نیست؛ چرا که همراه با زحمت و هزینه بیشتری خواهد بود. تربیت دوباره، قدرت، آگاهی وحوصلهای میخواهد که از حد توان خیلی از پدر و مادرها خارج است. اغلب، پیش میآید که خانواده از پس دشواریهای تربیت دوباره بر نمیآید، حتی بر فرض هم که تربیت دوباره به جایی برسد و شخص به کار وزندگی مشغول شود و همه از جمله پدر و مادرش با دیدن او خشنود شوند، در این میان، چیزهای زیادی از دست رفته است و اگر این فرد از همان اول، درست بار میآمد، از زندگی بهره بیشتری میبرد و با توان و آمادگی بیشتری وارد جامعه میشد و در نتیجه، خوشبخت تر بود. [ازاین رو،] به پدران و مادران توصیه میشود همیشه به خاطر داشته باشند که فرزندان خود را چنان تربیت کنند که مجبور نشوند چیزی را اصلاح کنند. باید همه چیز از همان اول درست انجام شود».(۱۶)
حضرت علی(علیه السلام) با آگاهی از اهمیت به موقع تربیت فرزندان، از پدران و مادران میخواهد که پیش از آن که کار تربیت فرزندانشان دشوار گردد و گرفتار انحراف و فساد شوند، به تربیت آنها همت گمارند و هیچ فرصتی را از دست ندهند. آن حضرت در نامه خویش به فرزندش امام حسن(علیه السلام) در این باره چنین میفرماید: «پس در تربیت تو شتاب کردم، پیش از آن که دل تو سخت شود و عقل تو به چیز دیگری مشغول گردد، تا به استقبال کارهایی بروی که صاحبان تجربه، زحمت آزمون آن را کشیده اند و تو را از تلاش و یافتن، بینیازساخته اند».(۱۷)
«بی گمان، دوران جوانی، زمان مناسبی برای موعظه و تربیت است؛ زیرا دل جوان مانند زمین بکر و کاشته نشدهای است که هنوز بذری در آن پاشیده نشده، و آمادگی کشتن را دارد. حال اگر در چنین زمینی علفهای هرزه بروید یا قبلاً بذر دیگری در آن کاشته باشند، کشت بذر جدید در آن، بسیار دشوار است و هرگز مثل گذشته، سریع و کم زحمت رشد و نمو نمیکند. قلب جوان چنین حالتی دارد و صاف و پاک است و افکار و عقاید نادرست در آن رسوخ نکرده است و صفات ناپسند، هنوز در قلب جوان جوانه نزده یا اگر هم آلودگی دارد، خیلی سطحی است. به همین دلیل، برای تعلیم و تربیت، کاملاً آماده است، اما وقتی انسان پا به سن گذاشت، ایجاد تغییر در او خیلی مشکل است و زحمت و هزینه فراوانی خواهد داشت، مانند زمینی که علفهای هرزه در آن روییده و بذرهای گوناگونی در آن کاشته اند و از انواع علفهای هرزه و نباتات و گیاهان پر شده است که وقتی در آن زمین بذر گل بکارند، زود رشد نمیکند و چه بسا علفها و نباتات روییده در آن زمین، مانع از رشد آن میشود».(۱۸)
بنابراین، اگر در اثر سهل انگاری مربی، دل جوان به ناپاکیها و ویژگیهای ناشایست آلوده شود، اصلاح وی زحمتی دو چندان میطلبد، چرا که اولاً باید آن آلودگیها را بزداید و ثانیاً با تلاشی پیگیر، معارف صحیح را به او بیاموزد و جایگزین عقاید انحرافی او کند».(۱۹) بر همین اساس، حضرت علی(علیه السلام) به فرزندش امام حسن(علیه السلام) میفرماید: «پیش از آن که خواهشها و دگرگونیهای دنیا به تو هجوم آورند و پذیرش و اطاعت تو مشکل گردد، به تربیت تو اقدام کردم؛ چرا که قلب نوجوان مانند زمین کاشته نشدهای است که آماده پذیرش هر بذری است که در آن کاشته میشود».(۲۰)
از هشدارهای حضرت علی(علیه السلام) به والدین، استفاده از فرصتها پیش از نابودی آنهاست. پدر و مادر مسئولیتپذیری که دغدغه تربیت فرزند خویش را دارند، از همه فرصتها برای تربیت وی بهره میگیرند چه بسا در فرزند زمینه تربیت وجود داشته باشد، ولی پدر و مادر فرصت یا توان این مهم را از دست بدهند و در نتیجه، نتوانند آن گونه که دلشان میخواهد، به تربیت فرزندشان همت بگمارند. حضرت علی(علیه السلام) در این باره به فرزندش امام حسن(علیه السلام) میفرماید: «پسرم! هنگامی که دیدم سالیانی از من گذشت و توانایی ام رو به کاستی رفت، به نوشتن [این نامه] وصیت برای تو شتاب کردم و ارزشهای اخلاقی را برای تو برشمردم؛ پیش ازآن که اجلم فرا رسد و رازهای درونم را به تو منتقل نکرده باشم و پیش از آن که در نظرم کاهشی پدید آید، چنان که در جسمم پدید آمده است و پیش از آن که در تو زمینه پذیرش از میان برود».(۲۱) این سخن حضرت علی(علیه السلام) به ما میآموزد که اگر برای ما زمینه کار خیری فراهم شد و وقت انجام دادن آن فرا رسید، کوتاهی و سهل انگاری نکنیم؛ زیرا ممکن است در آینده زنده نباشیم یا توان انجام این کار را نداشته باشیم. برای مثال، ممکن است بیماری و ناتوانی یا هزاران مانع دیگر، ما را از انجام وظیفه باز دارد. در حقیقت، حضرت علی(علیه السلام) در سخن خویش، چند مانع اساسی در راه تربیت فرزند را برای ما بازگو میکند:
۱. فرا رسیدن اجل؛
۲. از دست دادن سلامت و قوت فکر؛
۳. از بین رفتن زمینه مناسب.
در وجود انسان، انگیزهها و گرایشهایی است که برخی از آنها از جنبه جسمی او سرچشمه میگیرند و برخی از بعد روح اش. در حقیقت، انسان هم نیازهای مادی و جسمی دارد و هم نیازهای معنوی و روحی. والدین موفق کسانی هستند که به هر دو نیاز فرزند توجه کنند و با برآوردن نیازهای روحی و جسمی او، هم به پرورش روح او اهتمام ورزند و هم به پرورش جسمش. بنابراین، هم پدران و مادرانی که تنها به تربیت جسمانی فرزند خویش همت میگمارند، در انجام وظیفه خویش کوتاهی کرده اند و هم پدران ومادرانی که تنها به پرورش روحی فرزند خود توجه میکنند.
«باید بدانیم که از یک سو، برای داشتن یک کودک سازگار و متعادل، ناگزیریم که وضع بدنی او را تحت مراقبت قرار دهیم و در حفظ و تقویت آن بکوشیم؛ چرا که ما برای انجام کارهای مفید و ضروری زندگی، به سلامت جسمانی و قدرت بدنی نیازمندیم و غرایز و استعدادها نیز در سایه رشد و پرورش بدنی سالم، بهتر تعدیل مییابند. از سوی دیگر باید بدانیم که وظیفه اصلی خانواده، تنها تغذیه و پرورش جسمی کودک نیست، بلکه رشد و پرورش روحی و روانی او نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است. این نکته درخور توجه است که به علت ناآگاهی و سهل انگاریهای والدین نسبت به تربیت روحی و روانی فرزند، نه تنها زمینه بروز انواع ناهنجاریها وبزهها در فرزند به وجود میآید، بلکه چه بسا نابسامانیهای روانی، خود، موجب بیماریهای جسمانی آنان میشود و در نتیجه، جسم و روحی بیمار خواهند داشت».(۲۲)
حضرت علی(علیه السلام) به عنوان بهترین الگو در تربیت فرزند، هم به تربیت روحی فرزند سفارش کرده است و هم به تربیت جسمی او. آن حضرت به فرزندش امام حسن(علیه السلام) فرمود: «پسرم! آیا تو را چهار نکته نیاموزم که به کمک آنها از طب بینیاز شوی؟» گفت: «آری امیرمؤمنان!» حضرت فرمود: «تا گرسنه نشدی، بر سر سفره منشین؛ تا کاملاً سیر نشدی، دست از غذا بکش؛ غذا را خوب بجو و پیش از خواب، رفتن به دستشویی را فراموش مکن».(۲۳)
حضرت علی(علیه السلام) و تربیت فرزند برای آینده نه برای حال
فرزندان ما از آن آینده هستند و آینده نیز شرایطی متفاوت با زمان حال دارد. بنابراین، باید فرزندان خویش را با توجه به رویدادها و شرایط حاکم بر آینده تربیت کنیم و آنها را مطابق با آینده پرورش دهیم. حضرت علی(علیه السلام) در حدیثی زیبا در این باره میفرماید: «لاتقسروا اولادکم علی آدابکم فانهم مخلوقون لزمان غیر زمانکم؛ فرزندانتان را بر آداب خود تربیت نکنید؛ چرا که آنها برای [آینده و] زمانی غیر از زمان شما آفریده شده اند».(۲۴)
بر این اساس، والدینی میتوانند به نیکوترین و بهترین شکل فرزندان خویش را تربیت کنند تا آینده نگر باشند و رخدادهای آینده را یپش بینی و فرزندان خود را متناسب با رخدادهای پیش بینی شده آینده، تربیت کنند. کانت مینویسد: «یکی از اصول تعلیم و تربیت که همواره باید مورد توجه دستاندرکاران برنامههای تربیتی باشد، این است که کودک نباید تنها بر حسب وضع فعلی نوع بشر پرورش یابد، بلکه باید او را بر اساس شرایط آینده تربیت کرد. معمولاً والدین، فرزندانشان را تنها برای اینکه با شرایط موجود زندگی سازگار باشند، تربیت میکنند و حال آن که میبایست به آنان تعلیم و تربیت مناسب تری داد تا بتوانند فرزندان آینده باشند».(۲۵)
جبران خلیل جبران نیز میگوید: «فرزندان شما به حقیقت، فرزندان شما نیستند. آنها دختران و پسران زندگیاند در سودای خویش. این جوهرحیات است که به شوق دیدار خویش هر دم از گوشهای سر بر میکند. آنها از کوچه وجود شما میگذرند، اما از آن شما نیستند و اگر چه با شمایند، به شما تعلق ندارند. عشق خود را بر آنها نثار کنید، اما اندیشه هایتان را برای خود نگه دارید؛ زیرا آنها را نیز برای خود، اندیشهای دیگر است. جسم آنها را در خانه خود مسکن دهید، اما روح آنها را به آینده واگذارید؛ چرا که روح آنها در خانه فردا زیست خواهد کرد که شما حتی در رؤیا نیز نمیتوانید به دیدار آن بروید. ممکن است تلاش کنید که شبیه آنان باشید، ولی مکوشید که آنان را مانند خود بار بیاورید؛ زیرا زمان به عقب باز نخواهد گشت و با دیروز درنگ نخواهد کرد. شما کمانی هستید که از چله آن، فرزندانتان چون تیرهای جاندار به آینده پرتاب میشوند. کماندار – که همان پروردگار هستی باشد- نشانه را در بینهایت میبیند و با قوت، شما را خم میکند تا تیرهایش با شتاب به دور دست پروازکند. بگذارید فشار این خم شدن، با شادمانی همراه باشد؛ زیرا کماندار هم تیرهای پر شتاب و رو به آینده را دوست دارد و هم ثبات و استحکام کمان را ».(۲۶)
امام خمینی(رحمه الله) نیز در این باره میفرماید: «در روایات هست که بچههایتان را به غیر آن طوری که خودتان هستید و برای زمان آینده تربیت کنید؛ چرا که اینها در زمان آینده، باید دست به کار مملکت و کشور شوند. شما بچهها را از سیاست، از این طور چیزها دور نگه ندارید. دور نگه داشتن بچهها از سیاست، موجب این میشود که وقتی [درآینده]، فرزند وارد اجتماع میشود، مثل یک آدم کوری وارد اجتماع شود. آنهایی که میخواهند بعداً در این کشور زندگی کنند و امور کشور در دست آنها باشد، باید از قبل آگاه باشند و باید از قبل به دست شما و به تعلیم شما به آنها گفته بشود و برای آینده آنها را تربیت کنید».(۲۷)
جایگاه وراثت در تربیت فرزند از دیدگاه حضرت علی(علیه السلام)
از حکیمی پرسیدند: از چه زمانی باید تربیت فرزند را آغاز کرد؟ حکیم گفت: «بیست سال پیش از تولد فرزند و اگر به نتیجه لازم نرسیدند، معلوم میشود که باید زودتر از آن شروع میکردید.(۲۸) بنابراین سخن حکیمانه، در تربیت فرزند نباید از نقش «وراثت» غافل ماند؛ زیرا بخشی از هنجارها یا ناهنجاریهای اخلاقی، از راه وراثت به فرزند منتقل میشود. بر این اساس، دلیل سفارشهای فراوان دین اسلام به جوانان، به برگزیدن همسری پرهیزکار و با ایمان، به خوبی آشکار میشود. از آنجا که ویژگیهای اخلاقی و شخصیتی پدران و مادران به فرزندان منتقل میشود، جوانان باید برای فرزندان آینده خویش، پدر یا مادری که از نقش وراثت در تربیت فرزند آگاه هستند، پیش از آن که صاحب فرزند شوند و حتی پیش از ازدواج، سرزمین جان و دل خویش را از ناپاکیها میزدایند و وجودشان را به پاکیها میآرایند تا آنچه به فرزندان آینده شان از راه وراثت منتقل میشود، خوبی و پاکی باشد، نه بدی و ناپاکی.
بیشک، آنگاه که دو انسان به عنوان پدر و مادر آینده، از سالها پیش از ازدواج، قلب و جان خویش را از ناپاکیها و صفات ناپسند میپیرایند و روح خود را به اخلاق نیکو میآرایند، در حقیقت، بخشی از سلامت روح و روان و تربیت کودک آینده خویش را از پیش تأمین میکنند.
«در آموزشهای دینی ما شواهدی وجود دارد که انتقال زمینههای روحی و اخلاقی را از والدین به فرزندان تأمین میکند. بنابراین، کودکی که امروز به دنیا میآید، زمینههای گوناگون ارثی را با خود به همراه دارد و در واقع، بذرهای اولیه شخصیت کودک را باید در وجود والدین جست و جو کرد. تمایلاتی که امروز در وجود زن یا مردی شکل میگیرد و به تدریج، به خلق و خوی ثابت تبدیل میشود، زمینه ساز پیدایش این تمایلات در فرزندانی است که در آینده از آنها به وجود خواهند آمد».(۲۹)
در این داستان، نقش وراثت در فرزندان به خوبی آشکار است: «محمد حنفیه، فرزند حضرت علی(علیه السلام) در جنگ جمل، علمدار بود. حضرت علی(علیه السلام) به او فرمان حمله داد و او حمله کرد، ولی دشمن با ضربههای نیزه و تیر، جلوی او را گرفت و وی از پیشروی باز ماند. حضرت علی(علیه السلام) خود را به او رساند و فرمان حمله داد و فرمود: «از ضربههای دشمن مترس!» محمد حنفیه اندکی پیشروی کرد، ولی دوباره متوقف شد. علی(علیه السلام) از ضعف فرزند خویش آزرده خاطر شد و با قبضه شمشیر به دوشش کوبید و فرمود: «این ضعف و ترس را از مادرت به ارث بردی و من که پدر تو هستم، ترسی ندارم و اگر تو مادری چون فاطمه زهرا داشتی، نمیترسیدی».(۳۰)
«بشر دیر زمانی است به این نکته پی برده که موجود زنده، بسیاری از ویژگیهای خود را به نسل بعد منتقل میکند و در حقیقت، نسل بعد، وارث صفات نسل گذشته است. یک بذر گل، همه ویژگیهای ساقه، برگ، گل و رنگ نهالی را که از آن به وجود آمده، در خود حفظ میکند. و پس از سبز شدن، همه آنها را یکی پس از دیگری به نمایش میگذارد. یک هسته زردآلو نیز همه صفات درختی را که از آن به وجود آمده است، در بردارد و وقتی آن را بکارند و رشد کند، به تدریج همه آن صفات را بروز خواهد داد. فرزند یک انسان آفریقایی نیز در سیاهی پوست و پیچیدگی مو و ساختمان بینی و رنگ چشم مانند پدر و مادر است و همچنین فرزند یک اروپایی در صفات پوست و چشم و مو و بینی، مانند پدر و مادر خویش است. خلاصه آن که یکی از قوانین مهم در جهان موجودات زنده، قانون وراثت است. به موجب این قانون، فرزندان بدون کوچک ترین اختیاری، صفات و ویژگیهای پدران ومادران را فرا خواهند گرفت».(۳۱)
گفتنی است که «کودکانی که صفات موروثی آنها خوب و پسندیده است و در سرشت خود، احساسات و عواطف مطبوعی دارند، تربیت آنها آسان است و به زودی میتوانند صفات نیکو و ویژگیهای پسندیده را فرا گیرند و انسانی شایسته بارآیند، ولی کودکانی که صفات موروثی و ساختمان عاطفی آنها بد و ناپسند است، در پرورش و تربیت آنها مراقبتهای بیشتر و دقیق تری لازم است».(۳۲)
حضرت علی(علیه السلام) با توجه به تأثیر قانون وراثت بر فرزندان میفرماید: «ایاکم و تزویج الحمقاء؛ فان… ولدها ضیاع؛ از ازدواج با شخص احمق و کم خرد بپرهیز که فرزند او [از نظر اخلاقی] تباه شده خواهد بود».(۳۳) امام خمینی(رحمه الله) نیز در این باره میفرماید: «از آن وقتی که ازدواج بین پدر و مادر حاصل نشده است، اسلام برای ساختن انسان دستور داد چه زنی را انتخاب کند و چه مردی را آن زن انتخاب کند و وضع اخلاقیاش چه جور باشد، وضع دیانتش چگونه باشد. شما ملاحظه کنید، یک نفر کشاورز وقتی میخواهد زراعتی بکند و یک بذری را در یک زمینی کشت کند، باید این زمین را ملاحظه کند و مراقب بذری که در آن میریزد باشد و ملاحظه کند که چه چیز مفید است و چه چیز مفید نیست. اسلام همین معامله را با افراد انسان کرده است؛ یعنی معامله یک نفر کشاورز را که میخواهد کشتی بکند و از آن استفاده کند. لذا دستور داد پدر و مادر چه جور باشند؛ یعنی ازدواج، چه جور باید باشد. این برای این است که ملاحظه عاقبت را کرده است که اگر [یکی از] پدر و مادر مثلاً اخلاقش فاسد باشد، اعمالش غیر انسانی باشد، این بچههایی که پیدا میشوند، به واسطه وراثتی که هست، آن صفات پدر و مادر در او تأثیر میگذارند».(۳۴)
پینوشتها
۱. نهج البلاغه، ترجمه: دشتی، حکمت ۳۹۹.
۲. مستدرک الوسائل، ج۲، ص۶۲۵.
۳. نهج البلاغه، نامه ۳۱.
۴. تعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی(رحمه الله) تدوین: مجتبی فراهانی، ص۱۷.
۵. همان، ص۱۶.
۶. همان، ص۱۸.
۷. همان، ص۲۱.
۸. همان، ص۲۰.
۹. محمد تقی فلسفی، جوان از نظر عقل و احساسات، ج۱، ص ۲۶۴ و ۲۶۵.
۱۰. همان، ص۲۷۲.
۱۱. علی قائمی، تربیت و بازسازی کودکان، ص ۷۹.
۱۲. محمود حکیمی، هزار و یک حکایت تاریخی، ج۲، ص۳۶.
۱۳. نهج البلاغه، نامه ۳۱.
۱۴. آیت الله مصباح یزدی، پند جاوید، شرح نامه حضرت علی(علیه السلام) به امام حسن(علیه السلام)، ج۱، ص ۱۵۳ و ۱۵۴.
۱۵. تربیت وبازسازی کودکان، صص ۷۸و ۷۹.
۱۶. آنتوان ماکارنکو، آموزش و تربیت کودکان، ترجمه: محمد جعفر پوینده و سیمین کرمانی نژاد، ص ۲۰و ۲۱.
۱۷. نهج البلاغه، نامه ۳۱.
۱۸. پند جاوید، ج۱، ص۱۴۴.
۱۹. همان، ص ۱۵۷.
۲۰. نهج البلاغه، نامه ۳۱.
۲۱. همان.
۲۲. تربیت و بازسازی کودکان، ص ۹۷و ۹۸.
۲۳. شیخ صدوق، خصال، ترجمه: یعقوب جعفری، ج۱، ص۳۳۷.
۲۴. ابن ابی الحدید، معتزلی، شرح نهج البلاغه، ج۲۰، ص۲۶۷.
۲۵. امانوئل کانت، تعلیم و تربیت، ترجمه: غلام حسین شکوهی، ص ۶۹.
۲۶. جبران خلیل جبران، پیامبر، ترجمه: دکتر الهی قمشه ای، ص ۳۵و ۳۶.
۲۷. تعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی(رحمه الله)، ص ۲۷۵و ۲۷۶.
۲۸. محمد علی سادات، راهنمای پدران و مادران، ج۲، ص۲۱.
۲۹. همان، ص ۲۱و ۲۲.
۳۰. محمد تقی فلسفی، کودک از نظر وراثت و تربیت، ج۱، ص۶۵.
۳۱. همان، ص۶۱.
۳۲. همان، ج۲، ص۱۵۹.
۳۳. کلینی، کافی، ج۵، ص۳۵۳.
۳۴. تعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی(رحمه الله)، ص۱۲۴.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد