
دکتر دوبچک که واقعا سردش شده بود با گوستاوهاشک ــ که مشهورترین تعمیرکار و آپاراتی شهر بود و او را اوسگوستاو خطاب میکردند ــ تلفن زد. دقایقی بعد اوسگوستاو همراه شاگردش به پارکینگ مطب دکتر دوبچک رسید و کاپوت را بالا زد و در ده دقیقه اتومبیل دکتر را تعمیر و روشن کرد. سپس رو به دکتر کرد و گفت: آقای دکتر، من تمام اجزای ماشین را میشناسم و میتوانیم هر عیب و ایرادی را که در ماشین پیدا میشود تشخیص بدهم و برطرف کنم. میتوانم موتور و جلوبندی ماشین را تعمیر کنم و از یک موجود معیوب به یک موجود زنده و سرحال تبدیل کنم. با اینحال درآمد سالانه ام یکدهم درآمد شما هم نیست. دکتر دوبچک نگاهی به اوسگوستاو انداخت و گفت: جدی گفتی؟ اوسگوستاو گفت: بلی. دکتر دوبچک گفت: توقع داشتم جدی نگفته باشی، اما حالا که جدی گفتهای، به من بگو آیا میتوانی موتور اتومبیل را وقتی در حال کار کردن است تعمیر کنی؟ اوسگوستاو گفت: خیر. دکتر دوبچک گفت: آیا میتوانی جلوبندی ماشین را وقتی در حال حرکت است پایین بیاوری؟ اوسگوستاو گفت: خیر. دکتر دوبچک گفت: کارتخوان داری؟ اوسگوستاو گفت: بلی. دکتر دوبچک گفت: بهتر نیست بهجای این حرفهای مفت و مقایسه شغل خودت با شغل ما، بدهی کارت بکشم تا برویم به زندگیمان برسیم؟ اوسگوستاو گفت: شما هم کارتخوان دارید؟ دکتر دوبچک گفت: بلی. من نهتنها کارتخوان دارم و هم مالیات خود را میپردازم، بلکه بیماران کمبضاعت را بدون دریافت دستمزد عمل میکنم. دکتر دوبچک افزود: دیدی زود قضاوت کردی؟ اوسگوستاو که شرمنده شده بود سر به زیر انداخت و تصمیم گرفت دست از زود قضاوت کردن بردارد و از آنپس تا لحظه تقسیم چکسلواکی به دو کشور چک و اسلواکی همواره بهموقع قضاوت کرد.
امید مهدینژاد
طنزنویس
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
رئیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد
دکتر محمد اسحاقی، استاد دانشگاه تهران:
محمدرضا مهدوی در گفتوگو با «جامجم»: