در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد؛
در آغاز اگر موافقید ببینیم نشریات علمی کشور در چند دهه گذشته چه تغییراتی را از لحاظ محتوا و جذب مخاطب داشتهاند. در چه زمینههایی پیشرفت کردهایم؟ کجاها چقدر افت کردهایم؟
محمدجواد ترابی: بهعنوان کسی که از سالهای قبل مخاطب و خواننده نشریات علمی بوده و امروز تجربه همکاری با بسیاری از این نشریات را دارم، روند کلی این نشریات را صعودی میبینم، زیرا در طول این سالها تجربیات افزایش پیدا کرده است. روند تحول نشریات با توجه به ماهیت مکتوب و مستندی که دارند به خوبی میتوانند مورد قضاوت قرار بگیرند و اثرگذاری آنها در زمان خودشان بررسی شود. هر زمانی که نشریهای را گروهی از افراد باتجربه در حوزه روزنامهنگاری اداره کنند از آنجا که نام خود را پای آثار میگذارند و نمیخواهند وجهه خود را خدشهدار کنند، تلاششان را میکنند تا بهترین مطلب ممکن را گردآوری کنند و محصول باکیفیت ارائه دهند. علاوه بر آن تجربیات مکتوب شده نسل به نسل منتقل میشود و طی زمان بهتر و بهتر میشود. البته در دورههای زمانی مختلف ممکن است اداره نشریات به دلایل درون سازمانی یا برونسازمانی به افراد کمتجربه نیز واگذار شده باشد. اما برای قضاوت درخصوص روند کلی تحول این نشریات نباید این زمانهای رکود موقتی را در نظر بگیریم.
اما جدا از بحث کیفیت، اکنون تمام نشریات علمی دنیا در کنار تولید محتوا، فعالیتهای جانبی علمی در قالب بنگاههای اقتصادی برای کمک به درآمدزایی نشریه علمی دارند. این موضوع گرچه در برخی از نشریات علمی داخلی مانند نشنال جئوگرافیک، نجوم و دانستنیها نیز در قالب کارگاهها و گشتهای آموزشی در جریان است اما معمولا هیچ روند روشن و منسجمی برای جمعآوری مستندات از این فعالیتهای جنبی اقتصادی وجود ندارد. بهویژه در زمانهای تغییر تیمهای مدیریتی انتقال مستندات به خوبی صورت نمیگیرد. بههمین جهت بررسی تحول در این جنبه خیلی قابل بررسی و قضاوت نیست.
بابک نیکخواهبهرامی: شرایط نشریات بهصورت کلی طی چند دهه گذشته کاملا متفاوت شده است. بهعنوان مثال، اگر روند کاری نشریات در گذشته از روندی مشخص و خطی پیروی میکرده، امروز موارد متعددی در آن تأثیرگذارند و موانع مختلفی در مسیر نشریات وجود دارد. این روزها در کنار مشکلات اقتصادی و فرهنگی، دغدغه چاپ و کاغذ و مشکلات دیجیتال شدن نیز اضافه شده است. این روزها باید کار در بسترهای مختلف رسانهای (مکتوب، شبکههای مجازی، وبگاه و..) به همراه فعالیتهای ترویجی مانند برگزاری دورهها و کارگاهها صورت بگیرد. نسبت به سالهای گذشته روش تولید محتوا متفاوت شده است. در نتیجه باید برای بررسی عملکرد نشریات آنها را نسبت به زمان خودشان سنجید.
از سوی دیگر چون این روزها اطلاعات درست و غلط فراوانی از رسانههای مجازی منتشر میشود، هزینه تولید محتوایی که بتواند تأثیرگذار باشد، به خوبی ذائقههای متفاوت را جذب کند و مقابل جریانات نادرست مجازی قرار بگیرد، بسیار بالا خواهد بود.
یکی دیگر از مشکلاتی که گریبانگیر نشریات علمی داخلی است این است که در کشور ستاره و الگوی موفق علمی به نسل جدید معرفی نمیکنیم. یکی از کارهای فرهنگی که نیاز هر جامعهای است و بسیاری از کشورها به آن به خوبی بها دادهاند، الگوسازی برای نسل آینده است. اکنون بسیاری از کودکان و نوجوانان ما راه موفقیت، شهرت و پولدار شدن را در ستاره سینما و خوانندهشدن میبینند. بچههای امروز مطالعه مجلات علمی را بهعنوان یکی از عادتهای همیشگی افراد موفق نمیشناسند تا بخواهند تحتتأثیر آن سبک زندگی خود را شکل دهند، زیرا هیچ وقت کسی که توانسته باشد با مطالعه و از راه علم به موفقیت رسیده باشد، به ستارهای در جامعه ما تبدیل نشده است. نشریات خارجی چهرههای فناور و علمی تأثیرگذار مانند بیل گیتس، استیو جابز، ایلان ماسک و ... را به مردم معرفی میکنند. عادتهای رفتاری و علاقههایشان را از کودکی تا بزرگسالی به مخاطبان میگویند و بسیاری از افراد حتی از کارهای روزمره آنها الهام میگیرند و الگوی راه خود قرار میدهند.
علی ضیائی: خوشبختانه مجله دانشمند از نشریاتی است که آرشیو کامل مجلاتش را حفظ کرده است. چندی پیش که همراه آقای ترابی سری به این آرشیو زدیم و مجلات قدیمی را ورق میزدیم، خیلی برایمان عجیب بود که چطور این مطالب در سالهای دور ما را مجذوب خود میکرد! برای مثال در دهه 50 جاروبرقی به عنوان فناوری بسیار پیشرو معرفی شده بود که قرار است به خانهها بیاید! حتی بسیاری از محتواها دارای اشتباهات و مفاهیم نادرستی بود. مثلا یکی از مترجمان زبان فرانسه در مجله دانشمند برای ما تعریف میکرد که در سالهای گذشته مقالهای فرانسوی را با عنوان «جابهجایی پول با الکترون» ترجمه کرده است. در صورتی که منظور آن مقاله جابهجایی پول الکترونیک بوده و بهدلیل آشنا نبودن مترجم با واژه، به اشتباه الکترونیک را الکترون ترجمه کرده بوده و کل مفهوم مورد نظر اشتباه منتشر شده بود!
از سوی دیگر افراد نخبهتری در گذشته نشریات علمی را منتشر میکردند. در آن دوران در نشریات علمی از روزنامهنگار استفاده نمیشد یا فعالیتهای محدودی داشت. آن زمان در غیاب روزنامهنگاران، این متخصصان و متفکران بودند که مطالب و محتوای نشریات علمی را مینوشتند. اما امروزه شیوه تولید نشریات علمی و محتوای آن متناسب با تحولات دوران تغییر یافته است. با اینکه این روزها روزنامهنگاری علمی به حوزههای تخصصی تقسیمبندی شده است، فعالان این حوزه دانش وسیعتر و البته با عمق کمتری نسبت به آن افراد دارند. اما در عوض از اصول روزنامهنگاری مطلعند و تلاش میکنند درستتر و استانداردتر نشریات را منتشر کنند.
اما نکتهای که از سالهای دور تا امروز با نشریات علمی باقی مانده است، این است که هیچ وقت بهعنوان کالای اقتصادی به آنها نگاه نمیشود و حتی نگاه درآمدزایی به کارهای فرهنگی نوعی ضدارزش محسوب میشود. ساختار بودجهمحور نشریات موجب شده رقابت میان نشریات خصوصی که باید خودشان درآمدزایی برای بقا داشته باشند با این نشریات ناعادلانه باشد و ملاک بقای نشریات جذب مخاطب نباشد.
آیا این تفکر که افراد نخبهتری در گذشته در نشریات فعالیت میکردند به دلیل این نیست که در طول چند دهه فعالیت این افراد به نخبگان امروز تبدیل شدهاند؟ آیا فکر نمیکنید روزنامهنگاران علمی جوان امروز ممکن است پس از چند دهه تجربه روزنامهنگاری همان شخصیت نخبگان و متفکران را پیدا کنند؟
ضیائی: از نظر من امروزه حضور افراد نخبه در بطن جامعه کمرنگتر شده است. در گذشته چنین افرادی، ترویج علم را از وظایف خود میدانستند و در این راستا فعالیت میکردند. این در حالی است که متخصصان و نخبگان امروز در دانشگاهها و آزمایشگاهها مشغول کارشان هستند و جز موارد انگشتشمار، بقیه با فعالیت در نشریههای علمی میانه چندانی ندارند. حتی زمانی که از آنها برای همکاری تقاضا میکنیم یا همکاری نمیکنندو از اهمیت نشریات اطلاعی ندارند یا با شیوه ارائه مطالب در نشریات علمی عمومی آشنا نیستند.
صفاریانپور: به نظر من مخاطب نشریات علمی طبیعتا متناسب با تحولات زندگی طی زمان تغییر کرده است. به همین علت اگرچه مطالب نشریاتی مانند دانشمند و دانستنیها در دهههای قبل خیلی سادهتر بوده یا حتی کیفیت پایینتری داشته است اما در زمان خودش توانسته نیاز مخاطب آن زمان را برطرف کند. اگر امروز شاهد تغییرات گستردهای در نشریات علمی هستیم به این علت است که ذائقه و سطح مخاطب نیز در طول زمان پیشرفت کرده است. اگر مخاطب در گذشته اطلاعات علمی ساده را از نشریات علمی به دست میآورد، امروزه با جستوجویی ساده در اینترنت به آسانی به هزاران مطلب در مورد پرسشهایش دسترسی دارد. در نتیجه توقعی که از نشریات دارد فراتر از ارائه مطالب در دسترس است. اگر روزنامهنگار نتواند محتوای مورد انتظار برای جذب مخاطب امروز را فراهم کند ناچار است برای بقای خود به سمت و سوی خو است عموم جامعه تن دهد. این موجب میشود نشریات علمی از رسالت خود در ترویج علم فاصله بگیرند و به انتشار مطالب غیرعلمی که صرفا سرگرمکنندهتر است بسنده کنند؛ چیزی که امروز به اشکال مهم برخی از نشریات شناخته شده علمی تبدیل شده است.
معتقدم هنوز نشریات علمی ما در آغاز راه هستند. بیشتر اتفاقات و شکلگیری چارچوبهای درست این نشریات در دو دهه اخیر اتفاق افتاده است. البته شاید دلیل این اتفاق دیدگاهی است که در سالهای اخیر در کشور شکل گرفته و علم به مثابه قدرت دیده میشود و توسعه علمی به یکی از اولویتهای کشور بدل شده است. پیش از این دو دهه ژورنالیسم علمی به عنوان شغل محسوب نمیشد. روزنامهنگارانی داشتیم که در حوزههای مختلف فعالیت داشتند و در حوزه علم هم مینوشتند. در سالهای اخیر افرادی بهصورت تخصصی و جدی در این حوزه مشغول فعالیتند، آزمون و خطا کردهاند،کارآزموده شدهاند و حالا شاهد شکلگیری گروهی از افراد متخصص در این حوزه هستیم.
ضیائی: در تکمیل صحبتهای آقای ترابی این نکته را هم اضافه کنم که صرفا ورود روزنامهنگاران کمتجربه یا غیرعلمی به فضای نشریات علمی نشانه رکود نخواهد بود، بلکه ما باید قضاوت نظرات را براساس محتوای آنها و نظرات مخاطبان این حوزه بسنجیم.
ترابی: منظور من هم این بود که در نبود ساختار استاندارد نشریه محصول نهایی کیفیت قابل قبول ندارد و منظورم نگاه فردی به اعضای فعال در نشریه نبوده است.
نیکخواه: البته اساسا در دنیای امروز نمیتوانیم تولید محتوا را محدود کنیم و فقط صلاحیت عده خاصی را برای این امر موجه بدانیم؛ زیرا چه بخواهیم و چه نخواهیم، تولید محتوا در دنیای امروز ارتباط خاصی با تحصیلات و شغل افراد ندارد. بسیاری از افراد موفق در زمینه تولید محتوای فضای مجازی الزاما متخصص آن حوزه نیستند؛ بلکه برحسب علاقه شخصی اطلاعات خوبی در حوزهای دارند و میدانند به چه صورتی این دانش و اطلاعاتی که بهدست آوردهاند را به شکل محتوای جذاب برای مخاطبانشان ارائه کنند.
ضیائی: این موضوع در رسانههای امروز بسیار مهم است. زیرا تفاوت میان تولیدکنندگان محتوا با روزنامهنگاران دیگر مرز مشخصی ندارد. بسیاری از افرادی که در رسانههای گوناگون تولید محتوای علمی میکنند و حتی دنبالکنندگان پرشماری دارند، الزاما از معیار و استاندارد روزنامهنگاری تبعیت نمیکنند و حتی سابقه شناختهشدهای در این زمینه ندارند. نمیتوان مانع فعالیت این افراد شد اما همین افراد میتوانند بهطور کلی جریانهای رسانهای را بدون هیچ ممیزی و نظارتی بهراحتی تغییر دهند.
در سالهای اخیر بهجز مشکلات مالی که گریبانگیر همه نشریات و رسانههاست، گرفتاری نشریات علمی را عمدتا در چه مواردی میبینید؟ چطور میتوانند برطرف شوند؟
نیکخواه: من در ابتدای دوران تحول به سمت انتشار نشریات دیجیتال تصور میکردم هزینه تولید بسیار کمتری خواهند داشت. در صورتی که تولید محتوا، بارگذاری مطلب، تولید نرمافزار همراه، پشتیبانی وبگاه و ... میتواند هزینه بیشتری داشته باشد. نکته دوم درخصوص نشریات دیجیتال، سطح فروش این نشریات است. با توجه به این که این روزها فضای مجازی امکان دسترسی رایگان به مطالب و محتواهای گوناگون را فراهم کرده، مخاطب عادت کرده است محتوای دیجیتال را رایگان دریافت کند و به نظرش باید تأمین بودجه محتوا با تبلیغات و جذب حامی انجام شود. در صورتی که امکان تبلیغات در بسیاری از محتواهای علمی وجود ندارد.
مشکل دیگری که با آن در مجله گیتانما (نشنالجئوگرافیک فارسی) روبهرو بودیم، این بود که درآمد ما به ریال بود، ولی باید به دلار برای پرداخت حق امتیازها هزینه میکردیم. تصور رایج درخصوص نمایندگیهای نشریات بینالمللی این است که ما از شعبه اصلی نشریه حقوق میگیریم. در صورتی که ما باید درآمدزایی میکردیم و حق امتیاز برند نشریه را نیز پرداخت میکردیم. این در حالی است که باید سلیقه نشریه اصلی را در محتواها و مطالب تولیدی خود اعمال میکردیم و چند بار با انتشار مطالب خیلی خوبی که آماده کرده بودیم، مخالفت کردند.
معمولا گفته میشود همکاری با نشریات بینالمللی میتواند اتفاقات خوبی را از نظر برندینگ و فروش نشریه رقم بزند. این یعنی براساس تجربه شما این نشریات با ما در ایران همکاری خوبی ندارند و ورود به این مسیر را مناسب نمیبینید؟
نیکخواه: نکتهای که باید حتما در همکاری با این نشریات به آن توجه شود، این است که هنگام بستن قرارداد همکاری بهخاطر گرفتن حق امتیاز آن نشریه اختیارات زیادی را به آنها واگذار نکنیم و هوشمندانه وارد قرارداد شویم. اما از نظر من یکی از دلایل محبوبیت نشریه موفقی مانند نشنالجئوگرافیک داشتن بیش از 40 نشریه محلی در کشورهای مختلف و انرژی زیادی است که این زیرمجموعهها صرف میکنند. بنابراین هنگام قرارداد نباید خیلی خود را دستکم بگیریم.
یکی دیگر از مشکلاتی که با آن در فضای نشریات ایران روبهرو هستیم «مافیای تبلیغات» است. برندها به آسانی به هر نشریهای آگهی نمیدهند. حتی در مورد مجله ما که برند بینالمللی داشت نیز برای گرفتن تبلیغ باید دست به دامن شرکتهای تبلیغاتی میشدیم. این شرکتها نیز زد و بندهای خاص خود را برای دادن تبلیغات به رسانهها و نشریات دارند. اما در کل با وضع تحریمهای جدید همکاری ما با نشنالجئوگرافیک بهصورت موقتی متوقف شده و در این وقفه بهوجود آمده، تصمیم گرفتهایم نشریه گیتانما را بهصورت دیجیتال در تیراژ محدود تولید کنیم.
فکر میکنید مخاطبان ایرانی برای نسخه دیجیتال حاضر به پرداخت هزینه باشند؟
نیکخواه: متاسفانه هنوز این فرهنگ در کشور ما جا نیفتاده است. اما با تجربهای که در تولید نرمافزار همراهی که برای نشنالجئوگرافیک فارسی تولید کردیم، متوجه شدیم با فراهم کردن بخشهای مختلف مانند گزارشهای متنی، تصویری، مستند، مسابقه عکس و... باید به فضای دیجیتال تنوع بدهیم تا بتوانیم ذائقههای متفاوت را جذب خود کنیم. از سوی دیگر در فضای دیجیتال این امکان فراهم است که رفتار مخاطب را براساس کلیکهایش آسانتر تحلیل کنیم و علاقهمندیها را بهتر تشخیص دهیم و محتوای مناسبتری پیشنهاد کنیم که برای مخاطب بیشتر جذاب باشد.
ضیائی: اصلا شاید اکنون پرسش مهم این باشد که وقتی ما با هزینههای سرسامآور چاپ مواجهیم و از طرفی با سامانه ضعیف توزیع روبهرو هستیم که اصلا روشن نیست با چه سازوکاری نشریات را توزیع میکنند و به فروش میرسانند، در حالی که روشهای جدید عرضه محتوا را هم داریم، اصلا چرا باید نشریه مکتوب و کاغذی منتشر کنیم؟
ترابی: با احترام به آقای نیکخواه، معتقدم فعلا هر نشریهای که چاپ نشود شکست خواهد خورد؛ زیرا هنوز فرهنگ و ذائقه این کار در جامعه ایجاد نشده است. مردم دوست دارند وقتی برای نشریهای پول میدهند، کالایی فیزیکی دریافت کنند. خیلیها نشریات چاپشده را در آرشیو شخصی نگهداری میکنند و این کار برایشان شیرین است. نشریهای مثل نیوزویک که مدتی پیش چاپ را متوقف کرد و فقط روی ارائه نسخه دیجتال متمرکز شد، وقتی طرحش شکست خورد ناچار شد دوباره به چاپ برگردد، اما در حال حاضر فقط برای مشترکان چاپ میشود.
ضیائی: ما هم همین برنامه را داریم که در آینده انتشار نسخه چاپی را فقط به مشترکان و تعدادی کیوسک منتخب، شهر کتابها و... محدود کنیم. به نظر من این راهکار خوبی است.
نیکخواه: در نهایت برای حفظ شأن و شخصیت نشریه باید تعدادی نسخه چاپی منتشر کرد. ما هم این امکان را برای گیتانما ارائه کرده بودیم که کسی که اشتراک نسخه دیجیتال یا نرمافزار را پرداخت میکرد، میتوانست با اندکی هزینه بیشتر مشترک نسخه چاپی مجله هم بشود و فکر میکنم در شرایط فعلی راه حل خوبی است.
ترابی: علاوه بر این در حال حاضر اگر شما نسخه چاپی منتشر نکنید، از نظر دولت اصلا وجود ندارید! یارانه چاپ نمیتوانید بگیرید و ... اما وقتی نسخهای چاپ بشود در بولتن روزانه تمام وزارتخانهها و سازمانها قرار میگیرد.
برگردیم به چالشهای انتشار نشریات علمی؛ آقای ضیایی نظرتان را درباره گرفتاریهای مهم فعلی در نشریات علمی نگفتید.
ضیائی: یک چالش مهم در روزنامهنگاری علمی در حال حاضر وجود دارد و آن این است که برای ارائه تازهترین یافتههای علمی روز در بسیاری از مقاطع ناگزیر از ترجمه محتوای دیگران برای مردم خودمان هستیم، در مواردی هم که میخواهیم رویدادهای مربوط به تولید علم در کشور خودمان را هم پوشش بدهیم یا با درِ بسته امنیتیبودن برخی تحقیقات روبهرو میشویم یا با داستان روابط عمومیهایی مواجه میشویم که فارغ از نقدپذیری مایلند یک سری محتواهای ثابت کنترلشده و مورد نظر رؤسا به شیوه پروپاگاندا در رسانهها منتشر شود. در چنین شرایطی ما نه امکان نقد داریم، نه مصاحبه، نه میتوانیم حرفی بزنیم، چون اصلا اطلاعاتی از فرآیند تولید علم بیرون نیامده که قابل ارزیابی روزنامهنگارانه باشد! در فضای داخلی تولید علم در کشور، شما ردی از حضور رسانه و نقش ناظربودن آن نمیبینید. هر نوع حمایت یا نقد فعالیتهای علمی برخی حوزههای خاص در کشور ما بهراحتی انگ سیاسیبودن میخورد و این مانع انجام کار روزنامهنگار علم میشود. مثلا ببینید در حوزه تولید دارو، در بحث انتقال آب، در بحث استفاده یا عدم استفاده از محصولات تراریخته و بسیاری از حوزههای دیگر در کشور، ما عملا امکان پرداختن حرفهای به موضوعات را نداریم. واقعیت این است که با وجود پیشرفتهای علمی، ما هنوز در همه شاخههای علمی تولید علم گستردهای نداریم. در مواردی هم که داریم پرداختن روزنامهنگارانه به آن یا موضوعی امنیتی است یا نظامی. در حالیکه بحث تحقیقات نظامی در بسیاری از کشورهای جهان در سطح عمومی و با رویکرد روزنامهنگارانه مورد بحث و بررسی قرار میگیرد. پرداختن به همین مسائل جذاب است که باعث میشود رسانه اعتبار پیدا کند و صنعتی هم که پشتوانه علمی دارد، وقتی پیشرفت و ضعفهایش در فضای رسانهای پایش شود با گذشت زمان قوت میگیرد.
صفاریانپور: پیداکردن مخاطب همچنان اصلیترین دغدغه نشریات علمی است. زیرا باید با محتوای ارائه شده در فضای مجازی رقابت کنند. جذابیت و سرگرمکننده بودن دغدغه مهمی است. در واقع حفظ تعادل وفاداری به مفاهیم علمی و آموزنده بودن در عین سرگرمکنندهبودن مهارت و شگردی است که روزنامهنگاران ما هنوز بهطور کامل بر آن تسلط ندارند. در آغاز کار و در گذشته که به نظر من اصلا سرگرمکننده نبود؛ بهخصوص که مطالب را متخصصانی که روزنامهنگار نبودند برای مردم مینوشتند. اما حالا نشریاتی که میتوانند در عین دقیقبودن سرگرمکننده هم باشند، قطعا مخاطب خود را بهتر پیدا و حفظ میکنند.
ترابی: بزرگترین ضعف ما این است که نمیتوانیم مردم را سرگرم کنیم. ما خیلی وقتها میبینیم برای رسانههایمان کسانی تصمیم میگیرند که هیچوقت رسانهداری نکردهاند. به همین علت تصمیماتی میگیرند که باعث ریزش مخاطب میشود و اقتصاد نشریه را به خطر میاندازد.
ضیائی: از اینها گذشته علم در زندگی جامعه امروزی ما نقش چندانی برای مردم ندارد. تجربه روزمره نشان میدهد زرنگیها و رانتها بیشتر بهکار میآید! بیشتر چهرههای مشهور در جامعه ما چهرههای علمی نیستند. ما هم در رسانههایمان به این موضوع نمیپردازیم که اگر یک سری اصول ساده علمی را رعایت کنیم زندگی میتواند بهتر پیش برود. کمتر اشاره میکنیم به اینکه از نظر علمی در جادههای شلوغ اگر از حاشیه خاکی جاده حرکت نکنیم و در همان ترافیک عادی به رانندگی ادامه دهیم در نهایت به گره کور ترافیک نمیرسیم و سریعتر به مقصد میرسیم.
نیکخواه: البته من مخالفم. ما وظیفه آموزش و تربیت پایهای آحاد جامعه را نداریم. این وظیفه نظام آموزش و پرورش در مدارس است.
خیلیها میگویند با وجود وبگاهها و تلگرام و دیگر شبکههای اجتماعی که خبرها رادر لحظه مخابره میکنند،اصلا نشریات چرا منتشر میشوند؟ پاسخ شما چیست؟
نیکخواه: در کانال تلگرامی معلوم نیست دقیقا چه کسی یا کسانی آن را اداره میکنند. اگر خبر کذب یا بیاساسی را منتشر کنند، کسی نیست که آن را صحتسنجی کند. اقتصادشان لزوما مبتنی بر اعتبار کسب شده در طول زمان نیست. در حالیکه یک نشریه رسمی (فارغ از اینکه چاپی یا الکترونیک باشد) اعتبارش برایش مهم است و برای چند کلیک بیشتر حیثیتش را به خطر نمیاندازد.
ترابی: البته شبکههای اجتماعی میتوانند بستری برای فروش بیشتر مطبوعات باشند. مثلا تعداد دنبالکنندگان کانال مجلات گاهی چند برابر تیراژ آنهاست. از این بستر میتوان برای معرفی محتوای چاپ شده در نشریات بهره برد.
نیکخواه: اما همین میتواند مخاطب را عادت دهد که برای دسترسی به محتوای اصلی حاضر نباشد هزینهای پرداخت کند.
ضیائی: در دنیای پر خبر امروز، وقتی شما وارد شبکههای اجتماعی میشوید و شاید سخت باشد انتخاب کنید از کدام صفحه و کانال شروع به خواندن کنید، گمان میکنم به تدریج مردم به فرآیند سردبیری اعتماد میکنند. مخاطب حتما درک میکند سردبیر در یک ظرف زمانی با سلیقه و رویکردی که به سلیقه منِ مخاطب نزدیک است، میتواند بهترین خبرها و سوژهها را انتخاب کند.
البته وجه دیگر ماجرا این است که مخاطب در تلگرام نمیتواند گفتوگوی جذاب، یک گزارش میدانی چند وجهی یا یک مقاله تحلیلی جذاب و مفصل بخواند که ممکن است خیلی طولانی هم باشد. خبرهایی در شبکههای اجتماعی کوتاه و در قالب بستههای کوتاه عرضه میشود، اما اینکه آن خبر در چه بستری ایجاد شد، چرا اتفاق افتاد و با چه جزئیاتی و بررسی اینکه پیامدهای این خبر احیانا چیست، کاری است که عمدتا در تخصص روزنامهنگاران بوده و جزو محتواهای ذاتی نشریات است.اینجا جایی است که مخاطب هوشمند تشخیص میدهد کارکرد نشریات برای آگاهی خودش و جامعه ضروری است. با این دیدگاه موافقید؟
ضیائی: موافقم. این نکتهای فنی است. به نظر من سلیقه مخاطب در ادامه کار در انتخاب نشریات برای مطالعه مهمتر میشود.
تجربه ما در جامجم نشان میدهد مشکل دیگر تولید علم در کشور ما این است که نهفقط دانشگران و محققان ما که حتی روابطعمومیهای مراکز علمی ما نیز عمدتا زبان تعامل با رسانهها را نمیدانند. بیشتر دانشگران ما آموزش ندیدهاند که چطور با خبرنگاران گفتوگو و تعامل کنند. هنگام مصاحبه در چه زمینههایی اظهار نظر بکنند یا نکنند. چطور کار علمی خود را به زبان ساده برای رسانهای عمومی توضیح دهند که برای مردم قابل فهم باشد و از همه ابتداییتر اینکه توجه ندارند که تمام فرآیند تولید علم در انتشار مقاله خلاصه نمیشود. وقتی شما مدعی هستید محصولی دست اول در جهان تولید کردهاید، بدیهی است که باید عکسها و مستندات تصویری خوبی از آن تهیه کرده باشید. دست کم اینکه اگر قرار باشد برای یک رسانه عکسی از فرآیند تولید فناوری و کار خود ارسال کنید باید بدانید به چه نکاتی باید دقت کنید تا آن عکس ویژگیهای ژورنالیستی و قابل انتشار در رسانه را داشته باشد.
صفاریانپور: اینها درست است، اما وجه مهم دیگر گرفتاری ما این است که در دو دهه اخیر توسعه علمی به قدرت کشور پیوند خورده است. به این ترتیب اگر شما بهعنوان روزنامهنگار علم بر حسب وظیفه شرایط را رصد کنید و به روند توسعه علمی خردهای بگیرید، مترادف با این است که اشکالی را به قدرت کشور وارد میکنید. این ترجمه غلطی از توسعه علمی است. زیرا باعث میشود روزنامهنگار علمی همیشه ناچار باشد برای نهادهای علمی رپرتاژ تهیه کند. در غیر این صورت شما کسی خواهید بود که علیه توسعه علمی در کشور موضع گرفتهاید.
اینکه مسلط بودن به علم برای کشور قدرتآفرینی میکند قطعا حرف درستی است. ولی وقتی به وجود اشکال در فرآیند توسعه علمی اشاره میکنیم اینجا نباید روزنامهنگار دچار دغدغه شده و در مسیر کارش مانع گذاشته شود. وقتی نهادهای قدرتمند کشور پشت پروژهای مثل محصولات تراریخته قرار میگیرند، فضای مناسب برای نقد و تحلیل مهیا نخواهد بود. در چنین شرایطی نهتنها روزنامهنگار که استاد دانشگاه هم ترجیح میدهد سکوت کند. چون نیازی نیست به افکار عمومی توضیح دهد بودجهای که از بیتالمال برای پژوهشکده میگیرد دقیقا صرف چه شده است. کدام دانشگاه یا پژوهشگاه تا به حال به این سوال روزنامهنگاران پاسخ دقیق داده است؟ معمولا میگویند به شما ربطی ندارد! یا نهایتا پاسخهای کلی میدهند که به سوال اصلی ارتباطی ندارد. ترجمه علم به مثابه قدرت به این معنی نیست که اگر در رابطه با اشکالات توسعه علم در کشور صحبت میکنیم، پس این کار اشتباهی است.
ترابی: تا حدودی موافقم، ولی بیایید ببینیم در نشریات علمی گوناگون در دنیا چند درصد محتوای انتقادی دارند؟ تقریبا صفر! نشنال جئوگرافیک تصویر جزایر ساختهشده در خلیجفارس را که فاجعه زیستمحیطی است در عکس روی جلد استفاده میکند. من معتقدم نسبت مطالب انتقادی نشریات علمی ما در ایران حداقل ده برابر نشریات خارجی مشابه است. فرنگیها معمولا اگر هم انتقادی کنند به فرآیندهای ما انتقاد میکنند. مثلا نشریه ساینس چندی پیش فرآیند تولید علم در ایران را نقد کرد، ولی آیا واقعا هیچ انتقادی به فرآیند تولید علم در آمریکا وارد نیست؟ در نشریاتی مثل اسکایاندتلسکوپ یا ساینتیفیک امریکن ما چه مطالب انتقادیای نسبت به فرآیندهای علمی در غرب میبینیم؟
در موضوع مارسوان و طرح بیپایه کوچ یکطرفه انسان به مریخ که چند سال پیش در اغلب نشریات و رسانههای معتبر دنیا مثل گاردین، بیبیسی و ... کاملا جنجالی و با رویکرد ترویجی مورد بررسی قرار گرفت، در ایران نشریاتی مثل مجله نجوم و روزنامه جامجم آن را نقد کردند و از همان اول با تردید و انتقاد علیه وجوه عملیاتی آن گزارشهایی منتشر کردند. بهعنوان سوال آخر و با وجود همه نکاتی که مطرح شد میخواهم شفاف پاسخ دهید. برخی میگویند «این روزها مردم به اندازه دهههای قبل به نشریات علمی اقبال نشان نمیدهند. در قدیم مجلات علمی پربارتر بودند.» شما با این ادعا موافقید؟
ضیائی: بله، کاملا موافقم. زیرا در گذشته خوراک ذهنی خود را از نشریات میگرفتند، اما الان نمیگیرند.
و با این وجود معتقدید در تولید نشریات علمی پیشرفت کردهایم؟!
ترابی: من معتقدم رسانههایی که مورد تایید ما نیستند در حال حاضر خوراک رسانهای عامپسندتری ارائه میکنند و همین باعث میشود تمایل جامعه به آن سو بیشتر باشد. این ضعف ماست. هرچند بسیاری از این رسانهها نزد اهالی رسانه اعتباری ندارند و معروفند به پخش مستندهای بیپایه و غیرعلمی. مانند یکسری شبکههای ماهوارهای که درباره موجودات فرازمینی و غیرواقعی مستند پخش میکنند. ما در ایران در مسیر ابتدای راهیم تا یاد بگیریم محتوای علمی سرگرمکننده بسازیم. هر چند برخی تنگنظریها مسیر خلاقیت را در همین ابتدای کار کور میکند و جلوی کار را میگیرد. اما چارهای نداریم جز اینکه سرگرمکننده باشیم. البته معتقدم این اتفاق در مورد نجوم افتاده است و الان به حوزه علمی سرگرمکننده و پرمخاطبی در کشور تبدیل شده است.
ضیائی: گمان من این است که بخش مهمی از آنچه اکنون در مورد موفقیت مجلات علمی در دهههای گذشته میگوییم مربوط به حس نوستالژی شیرینی است که نسبت به خاطرات قدیمی داریم. کافی است یک بار نشریات همان دوران را امروز بخوانیم تا با استانداردها و نشریات امروز مقایسهشان کنیم و ببینیم چقدر پیشرفت کردهایم. این مسیر طبیعی رویدادها در تاریخ است.
رویکرد نشریات علمی نسبت به تحول در شیوه انتشار تبلیغات
با توجه به مشکلات فعلی نشریات در جذب تبلیغات، راهکار برونرفت از وضع فعلی را چه میدانید؟
نیکخواه: به نظر من نشریات نباید روی درآمد حاصل از تبلیغات حساب کنند، زیرا وابستگی به تبلیغات در شرایط رکود اقتصادی میتواند بهشدت به اقتصاد نشریه آسیب بزند. از سوی دیگر استقلال نشریه در تولید محتوا را نیز کممیکند. ممکن است این دیدگاه در دنیای نشریات کمی قدیمی شده باشد. اما به نظرم نشریه باید به درآمد حاصل از فروش و فعالیتهایش متکی باشد.
ترابی: به نظر من این روزها دوره آگهیگرفتن مستقیم تا حدودی تمام شده است؛ زیرا این روزها فضای مجازی بازخورد مناسبتری برای آگهی مستقیم دارد. پیش از این سه دسته مطلب در نشریات مشاهده میشد: محتوا، رپرتاژ، آگهی. اما در عصر جدید نشریات، در تمام دنیا با مفهوم جدیدی به نام کپیرایتینگ مواجه هستند. پیشتر در چند دهه گذشته در کشورهای خارجی شاهد استفاده ابزاری از خانمها برای تبلیغات محصولات غیرمرتبط بودیم، اما این شیوه تبلیغات اکنون منسوخ شده و بیشتر شرکتها با نقد و بررسی محصولاتشان، آنها را تبلیغ میکنند. در این نوع تولید محتوا که به سفارش شرکت یا تولیدکننده محصول انجام میشود، قواعد روزنامهنگاری کاملا رعایت میشود؛ تبلیغ مستقیمی برای محصول صورت نمیگیرد، حتی محصول در آن مورد نقد و بررسی قرار میگیرد. اما هدف نهایی در آن ترغیب ذهن مخاطب بهسمت محصول است. این شیوه در حال حاضر یکی از رایجترین و جدیدترین شیوههای تبلیغات است. در این روش مخاطب را برای خرید محصولی فریب نمیدهیم و اصول و قواعد تولید محتوای صادقانه را در آن رعایت میکنیم. اما در نهایت مخاطب را به سوی محصولی ترغیب میکنیم. بنابراین باید در میزان استفاده از چنین محتوایی در نشریه محتاط بود. مثلا نباید بیش از 5 درصد محتوای کل نشریه را به کپیرایتینگ اختصاص داد. ما در روزنامه هفت صبح که در 16 صفحه روزانه منتشر میشود هیچگاه بیش از یک چهارم یا نهایتا نصف یکصفحه را به کپیرایتینگ اختصاص نمیدهیم.
واقعیت این است که بسیاری از نشریات معتبر جهان به نقدکردن محصولات، پدیدهها و ارائه محتوا از مسیر کپیرایتینگ روی آوردهاند. البته وقتی تبلیغ مستقیم برای کالای خاصی صورت میگیرد، به صورت حرفهای باید در جایی از صفحه اشاره شود. اما اگر وقتی سوژهای نقد شود و نکات مثبت و منفی آن کالا یا پدیده بیان شود، با اینکه ممکن است گروهی از مردم متوجه نشوند این گزارش یا خبر در قالب کپیرایتینگ تهیه شده، اما در روند ارائه اطلاعات درست به مخاطب اختلالی به وجود نیامده است.
صفاریانپور: ببینید، سوال این است که چرا نشریه علمی را باید روزنامهنگار علم تولید کند؟ به این دلیل که مخاطب به آن نشریه و روزنامهنگار اعتماد پیدا میکند. وقتی شما اعتماد مخاطب را جلب کردید، دیگر اجازه ندارید چیزی را وارونه جلوه دهید. مثلا اجازه ندارید در مورد توسعه علمی کشور مبالغه کنید و در حقیقت مخاطب را از مسیر ارائه اطلاعات نادرست به اشتباه بیندازید.
ترابی: آنچه میگویید جزو اصول کپیرایتینگ نیز است. به هیچ وجه در کپیرایتینگ نباید مبالغه انجام شود و همان دیدگاههای نقادانه در روزنامهنگاری را در دل خود دارد. در کپیرایتینگ محتوای سفارشی تهیه میشود، اما باید درست و غیرمبالغهآمیز ارائه شود.
صفاریانپور: فکر میکنم در جایی که مرز فریب مخاطب است و نمیداند با چه محصولی روبهرو میشود، در طی زمان و با گذشت مثلا ده سال کمکم افرادی خواهند آمد که همین رفتار را در موارد دیگر تکرار میکنند و البته با هدف سوگیری تبلیغاتی بیشتر. این اتفاق خطرناک است و در طی زمان اعتبار روزنامهنگاری علمی را میتواند به خطر بیندازد.
ترابی: این اتفاق در مورد معتبرترین نشریات سلامت فعلی جهان در زمینه معرفی محصولات بهداشتی در حال رخ دادن است. در حال حاضر تقریبا همه مطالب گردشگری جهان که در نشریات معتبر منتشر میشود در قالب کپیرایتینگ قابل بررسی است. مثلا این روزها بیشتر رسانههای بینالمللی برای گردشگری در یک کشور خاص عربی مطالبی منتشر میکنند. حتی به مخاطب میگویند این کشور از نظر فرهنگی شاید از نظر شما تعریفی نباشد، اما سفر به آنجا این جذابیتها را دارد! همه اینها در قالب کپیرایتینگ انجام میشود. پدیدهای که در حال حاضر در دنیای روزنامهنگاری در حال رخ دادن است و باید زوایای مختلف آن را ببینیم، تبدیلشدن روزنامهنگاران مستقل به کپیرایترها و کسانی است که به سفارش مشتریهایشان کپی رایتینگ مینویسند. من بیشتر از اینکه این اتفاق را تهدید ببینم، یک فرصت میدانم. اگر یک کپیرایتر کار خود را درست انجام دهد، خارج از اصول روزنامهنگاری عمل نکرده است. علاوه بر اینکه به بقای نشریه کمک کرده و خودش هم دستمزد گرفته است، مخاطب را هم آگاه کرده و اطلاعات اشتباه نداده است. کپیرایتر با کسی که صرفا متن تبلیغات را مینویسد متفاوت است. کپیرایتر دستش میلرزد برای ارائه اطلاعات اشتباه به مخاطب. چون در این شرایط روزنامهنگاران ادعاهای کپیرایتر و در نهایت اعتبار او را زیر سوال میبرند. بنابراین کپیرایتری که کارش را درست انجام میدهد فرقی با روزنامهنگار ندارد. همانطور که روزنامهنگارانی که برای رسانهها کار میکنند در نهایت بایستی حافظ منافع رسانه خود باشند و از خط مشی آن رسانه در پرداختن به رویدادهای روز تبعیت کنند.
بهتر است بپذیریم نوع آگهیدادن به نشریات تغییر کرده و بنگاهداری راه نجاتی است که در تمام نشریات معتبر جهان در حال حاضر دنبال میشود. یعنی باید مجموعهای داشته باشید که کتاب منتشر کند، مستند بسازد، کارگاه برگزار کند و انواع و اقسام کارهای ترویجی را در کنار انتشار نشریه و تولید محتوا در شبکههای اجتماعی مختلف انجام دهد.
ضیائی: جریان کپیرایتینگ 30 سال است که در دنیا زنده است، اما گاهی در ایران تفاوت بین سفارشینویسی، تبلیغنویسی و درستنویسی و دروغنویسی را رعایت نمیکنیم و به پدیدهای میرسیم که معلوم نیست هدفش از اول چه بوده و به کجا میخواهد برسد، اما بهتر است پیشفرض منفی نسبت به کپیرایتینگ نداشته باشیم. کپیرایتینگ با روابط عمومی هم متفاوت است. اینها مباحث بسیار گستردهای است.
صفاریانپور: آیا قلم منِ نویسنده که برای نوشتن مطلب از جانب سفارشدهنده دریافتی داشتهام به سوی منافع او متمایل نمیشود؟! واقعا چه تضمینی میتوان داد که این فرآیند در نهایت به فریب مخاطب منجر نشود؟ پس این روند درست نیست. علاوه بر این در فضای مسمومی کار میکنیم که متأسفانه گاهی بعضیها روزنامهنگار علم را نوعی «بوقچی» تصور میکنند!
اگر چنین نگاه مبتذلی را در کنارمان شاهدیم پس باید از سلامت کاری که انجام میدهیم مراقبت کنیم. من این پدیده را خطرناک میدانم. کپیرایتر در نهایت حافظ منافع سفارشدهنده خواهد بود.
نیکخواه: من هم مثل شما مخالفم. ولی واقعیت این است که تا هفت هشت سال پیش میشد اینها را مجزا کرد، اما الان نمیتوانیم مرز روشنی بین ژورنالیسم و کپیرایتینگ بکشیم.
کپیرایتینگ چیست؟ کپیرایتر کیست؟
کپیرایتینگ (Copywriting) نوعی نویسندگی تجاری است که با بهرهگیری از قدرت کلمات و نوشتن مقاله تجاری، مخاطب را به اقدامی آگاهانه ترغیب میکند. به بیان دیگر، کپی رایتینگ فرآیندی است که باعث افزایش آگاهی مخاطب شده و درنهایت، با ایجاد تصویر ذهنی درست و منطبق با نیازهایش، او را به اقدام کردن تشویق میکند. برای کپیرایتینگ تعاریف متنوع و متعددی ارائه شده است. از جمله اینکه «کپیرایتینگ، هنر و دانش تولید محتوای تبلیغاتی، برای کسبوکارهای مختلف است.» بهواسطه بهکارگیری این هنر، قرار است به نیاز مخاطب تلنگری زده شود تا او را به حرکت وادارد. قرار نیست قطاری از کلمات که بدون احساس یا هیجانی برای ترغیب مخاطب باشد، کنار هم چیده شود. به کسی که کپیرایتینگ انجام میدهد، کپیرایتر میگویند. پس برخلاف تصور بیشتر مردم، کپیرایتینگ هیچگونه ارتباطی با قانون کپیرایت (Copyright) ندارد. به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، این روزها بسیاری از محتواهایی که درباره نقد و بررسی گوشیهای تلفنهای همراه تازه معرفی شده به بازار یا رقابت غولهای تجاری جهان و ... که حتی در نشریات معتبر میخوانید در حوزه کپیرایتینگ قابل ارزیابی و بررسی است.
کاظم کوکرم و عسل اخویانطهرانی
دانش
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد؛
جام جم آنلاین گزارش میدهد
جام جم آنلاین گزارش میدهد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد؛
یک فعال سیاسی:
یک نماینده مجلس:
در گفتوگوی «جامجم» با استاد حوزه و مبلغ بینالملل بررسی شد
گفتوگو با موسی اکبری،درخصوص تشکیل کمپین«سرزمین من»وساخت و مرمت۵۰خانه در منطقه زنده جان