فریدون صدیقی، روزنامه‌نگار باسابقه در 3 مقطع، دبیر 3 ضمیمه روزنامه جام‌جم بوده است

دورهمی حرفه‌ای‌ها

روزنامه‌نگاری از آن دست حرفه‌هایی است که باید خاکش را خورده باشی و سال‌ها استخوان در آن ترکانده باشی تا بتوانی اسم و رسمی پیدا کنی.
کد خبر: ۱۲۳۳۹۱۵

روزنامه‌نگاری ایران از این دست شخصیت‌ها کم ندارد. یکی از آنها، فریدون صدیقی، استاد روزنامه‌نگاری است که بسیاری از روزنامه‌نگاران فعلی، شاگردی او را کرده‌اند. او به دلیل مهارت بالایی که در روزنامه‌نگاری دارد، کارهای ماندگار و تأثیرگذاری را در این عرصه از خود به جا گذاشته است. ضمیمه «چاردیواری» یکی از کارهای فریدون صدیقی است که سال‌ها پیش، پس از چند شماره‌ای که از چاپ آن گذشته بود، مسؤولیت انتشار آن را به‌عهده گرفت. به این بهانه سراغ این استاد روزنامه‌نگاری کشور رفتیم.
شروع از قاب کوچک
صدیقی از شروع فعالیتش در ضمیمه‌های روزنامه جام‌جم می‌گوید: «از سال 80 تا حوالی مهر سال 81 بود که ضمیمه قاب کوچک را از شماره یک تا شماره 53 برای روزنامه جام‌جم منتشر می‌کردم. در قاب کوچک نگاه من این بود که به‌رغم خبرهای ریز و جزئی و کوتاه و رویدادهای مختلف، درک و دریافت مخاطب قاب کوچک و سواد سینمایی و بصری آنها بالا رود. هر هفته، روی جلد ما تک موضوعی بود به این معنا که شخص‌محور بود. مثلا یک هفته آقای انتظامی آنالیز می‌شد و به بررسی این موضوع می‌پرداختیم که شخصیت فیزیکال و تیپیکال او چقدر با نقش‌هایی که در سینما بازی کرده، همخوانی و هم‌پوشانی دارد. با مشکلات و ناهماهنگی‌هایی که بعد از مدتی ایجاد شد، تصمیم به ترک قاب کوچک و روزنامه گرفتم که با مخالفت مدیرمسؤول وقت روزنامه جام‌جم قرار گرفت و قرار شد مسؤولیت انتشار ضمیمه دیگری را برعهده بگیرم.»
ورود به چاردیواری
بعد از توقف فعالیت صدیقی در قاب کوچک، مسؤولیت انتشار ضمیمه چاردیواری بر عهده او گذاشته شد تا از شماره 24 سکاندار آن باشد. این استاد روزنامه‌نگاری در ادامه می‌گوید: «اولین شماره ضمیمه چاردیواری که با سرپرستی من منتشر شد به 20 آبان 81 برمی‌گردد. چاردیواری شماره 24 که آن زمان 16 صفحه‌ای بود. از منظر من یک گروه حرفه‌ای با من کار می‌کرد. 17سال پیش دامنه اطلاع‌رسانی و دسترسی به ابزارها و تکنیک‌های نوین دسترسی به رسانه‌ها محدودتر بود و روزنامه‌ها هنوز مقبول بودند و مخاطب داشتند.» صدیقی، از همان آغاز فعالیت خود در ضمیمه چاردیواری، تمرکزش را روی محوریت و تمرکز بر خانم‌ها، خانه و کانون گرم خانواده گذاشت و به منظور بازتعریف این موضوع، وارد سقفی به نام چاردیواری خانواده شد. او شماره 24 چاردیواری را که اولین ضمیمه چاردیواری به سرپرستی خود بود، با تیتر «همیشه مواظب خودت باش» در صفحه نخست منتشر کرد که به مشکلات فردی و اجتماعی زنان بیوه نگاه می‌کرد. استاد در ادامه می‌گوید: «طرحی هم برای این گزارش زده شده بود. پایین صفحه هم سه باکس حول محور خانواده‌های ایرانی بود که گفت‌وگوهایی در همین راستا کار شده بود و باکسی هم به یک زن خارجی اختصاص یافته بود. در صفحه دوم، یادداشتی از من به اضافه یک‌مقاله و یک گفت‌وگو کار شده بود. یادداشتی تک ستونی که هر هفته، یک موضوع خانوادگی را مورد بررسی قرار می‌دادم و راجع به آن می‌نوشتم. اولین یادداشت، با موضوع «هر مرد و خانه، زن و آشیانه» با این مضمون که مرد خانه می‌سازد و زن آشیانه (کانون خانواده). صفحه سوم به صفحه بروبچه‌ها اختصاص پیدا کرده بود و بچه‌ها ، جوانان و فرزندان خانواده، شامل پیام و نکته‌هایی بود که بچه‌ها، در قبال خانواده دارند؛ مثلا یکی نوشته بود پدرم مرد خوبی است اما سختگیر است. درواقع، در این صفحه، بچه‌ها و فرزندان خانواده به بیان گلایه‌ها و شکوه‌ها، انتظارات خانواده در مورد هم می‌پرداختند و به عبارتی، از منظر بچه‌ها هم به خانواده نگاه شده بود. صفحه چهارم، گزارش ویژه «همیشه مراقب خودت باش» بود که در مورد طلاق و زنان بیوه بود. صفحه پنجم هم نظر یک روحانی پیرامون موضوع طلاق و شرایط یک زن بیوه را تحلیل کرده بود.»
5 گفت‌وگو در 2 صفحه
او در ادامه که صفحه‌ها را ورق می‌زند و عنوان‌های کارشده در ضمیمه 17 سال پیش را مرور می‌کرد، به صفحه‌ای اشاره کرد که مطلبی خارجی و ترجمه شده بود پیرامون این که همسر ادیسون که مخترع برق بود، چقدر در موفقیت او نقش داشته است. به گفته صدیقی، در صفحه بعدی چاردیواری هم به بحث‌های کارشناسی می‌پرداخت که در قالب پرسش و پاسخ مطرح شده بود که در این ضمیمه بحث کارشناس به بیان دلایل فراموشی می‌پرداخت. او همچنین ادامه می‌دهد: «در صفحه‌ای دیگر گفت‌وگویی از یک خانم دندانپزشک کار شده بود با تیتر «دندان‌های به‌هم‌ریخته به درمان نیاز دارند.» این صفحه کاملا به جز باکسی که در پایین صفحه قرار داشت به بیان مسائل پزشکی و سلامت پرداخته بود. در صفحه 8 و 9 که دو صفحه وسط ضمیمه بود، با پنج خانواده ایرانی گفت‌وگو صورت گرفته بود؛ در شرایطی که گفت‌وگو با هر کدام از آنها هم کار دشواری بود. به عنوان مثال، یکی از گفت‌وگوها از تیمور غیاثی، قهرمان پرش ارتفاع ایران بود که گفت‌وگویی با داماد او به همراه عکسی خانوادگی از آن منتشر شده بود. دیگری، هادی اسلامی، بازیگر سینما که در آن سال فوت کرده بود؛ گفت‌وگویی با خانواده و دختر او کار شد.» او به این نکته تأکید می‌کند که در حال حاضر انتشار گفت‌وگو با هر کدام از این شخصیت‌ها در یک روزنامه، شهر را شلوغ می‌کند، چه برسد به جمعی از آنها داخل یک ضمیمه!
این روزنامه‌نگار قدیمی و باسابقه می‌گوید: «صفحه دیگری از ضمیمه به بیانی روایی و داستانی از جدایی زن و شوهرها می‌پرداخت که در کنار آن، عکس و نظر کارشناسی هم گنجانده شده که چیزی شبیه برنامه برسر دوراهی بود. دو صفحه، صفحه‌های 10 و 11 ضمیمه به خانواده‌های خارجی می‌پرداخت که در هر صفحه، سه شخصیت خانوادگی است؛ به عنوان مثال، گفت‌وگوهایی با یاسر عرفات و همسر و فرزندش؛ یا گفت‌وگو با رونالدو و گفت‌وگو با دختر 19 ساله چینی که قهرمان آکروبات بود، در این دو صفحه منتشر می‌شد و بیژن اشتری که مترجم معروفی هم است، آنها را ترجمه می‌کرد. آن زمان بهترین آدم‌ها با من کار می‌کردند.» در صفحه دیگری از ضمیمه چاردیواری 17 سال پیش، به «بعضی حرف‌ها و نکته‌ها» می‌پرداخت که در قالب باکس‌های جداگانه، جملاتی پیرامون مرد، زن، مستأجران و... کار می‌شد. صفحه آخر ضمیمه هم بیشتر گفته آدم‌های بزرگی مانند کالونیا و جبران خلیل جبران منتشر شده بود.

زاویه دید خیلی مهم است

او درباره دلیل پایان همکاری‌اش با چاردیواری می‌گوید: «آن زمان ضمیمه دیگری روزهای چهارشنبه به نام تپش منتشر می‌شد و روزنامه تصمیم گرفت جان دوباره‌ای به آن بدهد و از من خواستند مسؤولیت انتشار و رونق ضمیمه تپش را عهده‌دار شدم.» صدیقی پیرامون چاردیواری و نقشی که سال‌ها پیش به‌عهده داشت، می‌گوید» «آن زمان بدیهی بود که بیشتر با مخاطب گره می‌خورد و موضوعات و پرداخت‌های موضوعی به گونه‌ای بود که حتی رادیو و تلویزیون هم به دلایلی آنها را دنبال نمی‌کرد اما ما می‌توانستیم آنها را دنبال کنیم که چند دلیل آشکار داشت؛ یکی این که زاویه مناسبی را برای ورود به موضوع انتخاب می‌کردیم و دیگر این که پرداختی داشتیم برای موضوع که آن را جذاب و حرفه‌ای می‌کرد. من به یک مساله معتقدم و همیشه هم آن را در کلاس‌هایم بیان می‌کنم و آن باور این است که کار روزنامه‌نگار این است که زغال را تبدیل به الماس کند. چگونه این اتفاق می‌افتد؟ این‌گونه که به یک موضوع تکراری چگونه باید نگاه تازه‌ای داشت و چگونه آن را پروراند که ساخت جدیدی پیدا کند. بنابراین، آن زمان هم وقتی رقیب سرسختی مانند همشهری بود که پیش از جام‌جم متولد شده بود و فضای مطلوب‌تری داشت، چیزی که باعث می‌شد جام‌جم مقبول باشد، یکی همین ضمیمه‌هایی بود که خواننده‌ها در تهران و شهرستان‌ها بر این باور بودند که با همان پولی که همشهری را می‌خریدند، ضمیمه آن را هم رایگان دریافت می‌کردند و آن را مانند مجله می‌دید و همین‌طور نیازهای مخاطب را پاسخ می‌داد. درواقع، کاربردی کردن روزنامه مهم بود و زاویه دیدهایی که حتی باعث می‌شد سوژه‌های خط قرمز روزنامه هم با نگاه تازه‌ای قابلیت کار پیدا کنند. باور من این است که به‌رغم دسترسی به فضای مجازی، هنوز هم می‌توان با دید تازه و پرداخت جذابی، مطالب را خواندنی و مخاطب را جذب کرد.»

ندا اظهری

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها