در بین آدم‌های شتابزده‌ای که در راهروهای دادسرای تهران از این اتاق به آن اتاق می‌روند کسانی هم پیدا می‌شوند که به علت تسلیم دادخواست طلاق از طرف همسران خود به دادگاه حمایت خانواده آمده‌اند، اما حاضر به جدایی نیستند.
کد خبر: ۱۲۲۸۸۹۹

عباس- ب یکی از این آدم‌هاست. او که 50 سال دارد و به اتفاق همسر و فرزندانش به دادگاه آمده است، میگوید: من کفاش هستم. 27 سال پیش با همسرم ازدواج کردم و در این مدت صاحب پنج فرزند شده‌ایم. چندی قبل متوجه شدم برادرزنم به هروئین معتاد است، به خانه ما می‌آید و اشیای کوچک را می‌برد و می‌فروشد تا پول هروئین خود را تامین کند. وقتی این موضوع را با زنم در میان گذاشتم او به‌شدت عصبانی شد و از آن روز به‌ بعد بنای ناسازگاری با من گذاشت.
همسرم در یک موسسه انستیتو زیبایی کار می‌کند و ماهی 500 تومان می‌گیرد. من گفتم از کارت استعفا بده و بیا از بچه‌ها مواظبت کن. گفت در صورتی دست از کار می‌کشد که روزی صد تومان به او بدهم. من پذیرفتم ولی چون کفاش ساده‌ای هستم نتوانستم چنین پولی به او بدهم. از طرفی بستگان زنم نیز در زندگی ما مداخله می‌کردند و سرانجام زنم به قدری بداخلاق شد که ترجیح دادم اکثر اوقاتم را در خارج از خانه بگذرانم. به همین دلیل تابستان‌ها می‌رفتم به آذربایجان و به عنوان نگهبان آثار باستانی مشغول کار می‌شدم ولی زمستان‌ها برمی‌گشتم. چند روز قبل که در تهران بودم همسرم چهار روز به خانه نیامد و وقتی برگشت و با اعتراض من روبه‌رو شد از من به کلانتری شکایت کرد. زنم در این مدت در خانه دختر بزرگم که شوهر دارد، بود و به تحریک پسرم دادخواست طلاق داده است. پسرم آن‌قدر از من متنفر است که برایم پیغام داده اگر مادرش را طلاق ندهم مرا خواهد کشت.
به هرحال من امروز آمده‌ام دادگاه که ببینم تکلیف چیست. چون به خاطر آینده بچه‌ها حاضر نیستم از همسرم جدا شوم و در این سن و سال زندگی مجردی داشته باشم و بچه‌هایم سرگردان و پریشان باشند.
مجله جوانان
خرداد 1357

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها