در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
1. بیایید خط اصلی قصه وضعیت سفید را مرور کنیم؛ گروهی از مردم در روزهای موشکباران جنگ خانههایشان را ترک میکنند و به خانه و باغی در بیرون شهر میروند. مثل روزهای دهه 60 که گروهی هم که باغی نداشتند، با ماشینهاشان در جاده میماندند و شب را بیرون شهر میگذراندند. زاویه متفاوتی برای نگاه به حال و هوای آن روزها که پیش از این کمتر کسی سراغش رفته بود. به قول مقدمدوست، یک موقعیت آنتیک! پدیدهای که این روزها کمتر دیده میشود.
2. برگ برنده وضعیت سفید پرداخت دقیق و پررنگ جزئیات است. نگاهی ظریف به نشانههای دوران زندگی و جنگ در دهه 60. لباس، زبان، معماری داخلی و خارجی و اشیا فقط نمودهای بیرونی و ظاهری این پرداخت هستند. روحیه، واکنشها و رفتار شخصیتهای «وضعیت سفید» هم متاثر از این جزئینگری دیوانهوار و جذاب نعمتا... و مقدمدوست است. برای همین است که با تماشای هر پلان احساس میکنیم شاهد صحنههایی جاندار هستیم. شاهد یک جاهطلبی
باشکوه و بیپایان.
3. در قسمتهای باقیمانده از وضعیت سفید به صحنهبندیهای چند لایه شخصیتها دقت کنید. وقتی دو بازیگر در جلوی صحنه مشغول بازی هستند، حتما آن پشت یک ماجرا و اتفاقی در حال جریان است. فضای واقعگرایانهای که سینمای امیر کاستاریکا و فلینی را به یاد میآورد. این راهبرد نعمتا... باعث به وجود آمدن صحنهبندیهای جذاب و بدیعی شده که در زیباییشناسی کارهای تلویزیونی کمتر سراغ داریم. عمق میدانهای تماشایی که در هر لایه اتفاقی جذاب در جریان است. اتفاقی که نعمتا... حس و حال آن را مدیون سینمای علی حاتمی میداند.
4. حمید نعمتا... همیشه اعتقاد دارد هر فیلمی یک کلید دارد. او برای کارگردانی یک اثر همواره دنبال این میگردد که این کار باید چه شکلی باشد؛ شلخته باشد، مدرن باشد، کلاسیک باشد یا ... . در وضعیت سفید کلید این زیباییشناسی، قابهای تمیز و شکیل است. حرکتهای طولانی دوربین که فضای چشمنوازی را نمایش میدهند. فقط کافی است قاب آتشزدن ساختمان نیمهکاره وسط باغ را به یاد بیاورید که بهروز در چارچوب یک پنجره نیمهکاره ایستاده، شعله آتش دست گرفته و با آن شمایل خاص همیشگیاش نعره میزند. حمید نعمتا... یک خوشنویس درجه یک است. او علاوه بر خوشنویسی حرفهای، سابقه عکاسی و صفحهآرایی هم دارد. یک مواجهه همیشگی با هنر و گرافیک که باعث شده کادرها و قابها در نگاه او اهمیت و جذابیت زیادی داشته باشند. به همین دلیل ترکیببندیها و صفحهبندیهای یگانهای در وضعیت سفید خلق شده که تا سالها آنها را از یاد نمیبرید. مثل صحنهای که در خیال امیر، شیرین در پیشزمینه دارد مرغعشقها را نوازش میکند و امیر آن پایین روی زمین دراز کشیده و دارد با او حرف میزند.
5. به حیوانهای وضعیت سفید دقت کردهاید؟ لحظهای از خیالتان نگذرد که نعمتا... این حیوانها را بیمنظور در کارش راه داده. او از همین غازها و اردکها و خر و گربه و سگها هم برای
زیباتر کردن ترکیببندی نماهایش بهره برده، هم به قول خودش کار را به طبیعت مربوط کرده است. تمثیلی از همزیستی مسالمتآمیز با همدیگر که اوجش میتواند همزیستی با حیوانات باشد. مثل حکایتهای مثنوی و ادبیات بومی و کلاسیک ایران که به اثر حال و هوایی ایرانی میدهند و سریال را پویا میکنند. ایستایی در وضعیت سفید راهی ندارد و همیشه در پیشزمینه یا پسزمینه حیوان یا آدمی وجود دارد که ایستایی را از بین میبرد. یک خلاقیت کمنظیر و همیشگی در کارگردانیهای حمید نعمتا... .
6. به ترکیب بازیگران وضعیت سفید دقت کنید؛ تلفیقی از ستارههای سینما و تلویزیون و بازیگرانی که تا پیش از این اسمشان را هم نشنیده بودید. ترکیبی از افسانه بایگان و ابوالفضل پورعرب که دو دهه ستاره بودهاند و یونس و عباس غزالی که وضعیت سفید را با بازیهای تماشایی آنها به یاد میآوریم. هم بازیگرهای باتجربهای مثال بایگان و عزتا... مهرآوران خوش درخشیدهاند، هم بازیگرانی مثل مونا احمدی به چشم آمدهاند.
7. از کهنالگوهایی که مقدمدوست و نعمتا... در وضعیت سفید به کار گرفتهاند، غافل نشوید. ظرافتی که حاصل تسلط و مراوده همیشگی آنها با شعر و ادبیات کلاسیک ایران است. فقط کافی است نگاه کنید به مساله عشق و رابطه امیر و شیرین. شیرین دقیقا همان معشوقه جفاکار ادبیات کهن ایران است. یک عشق شرقی که بیشتر در خیال جریان دارد تا در واقعیت. حتی در طراحی شخصیت شیرین، نیمنگاهی هم به شخصیت استلای «آرزوهای بزرگ» دیکنز داشتهاند. دختری دستنیافتنی. شیرین در واقعیت و خیال به عاشق بیتوجهی میکند و همین بیاعتناییهاست که باعث بیشتر دست و پا زدن امیر و کارهای عجیب و غریبش میشود.باعث جنونی که از او «امیر دیوانه» میسازد. فقط کافی است نگاه کنید به مکالمههای او با آنتن از اتاقک آهنی که برای او حکم گفتوگو با شیرین را دارد. این دیوانهبازیهای بیپایان جذاب نیست؟ انگار نعمتا... برای هر تکه از این هنر پرکارش ایده داشته. برای بازیگری، میزانسن، موسیقی، شخصیتپردازی و... . انگار نعمتا... در وضعیت سفید قالی بافته؛ یک قالی خوشنقشونگار که ذوق و ظرافت در همه اجزایش پیداست.
چندفریمازپشتصحنه
جنگ در عبدلآباد
هادی مقدمدوست و حمید نعمتا... سه سال روی فیلمنامه وضعیت سفید کار کرده و خیلی از گفتوگوها در همان دوران فیلمبرداری نوشته شده است.
بخشی از ویژگیهای شخصیتها از آدمهای واقعی یا با ترکیب چند ویژگی از چند آدم مختلف طراحی و نوشته شدهاند. مثلا شخصیت بهروز شبیه یکی از آدمهایی بوده که مقدمدوست و نعمتا... میشناختهاند. یا زنعموی افسرده نمونه واقعی داشته است.
جمعهبازار چهارراه استانبول، بازار سیداسماعیل، مغازههای میدان امام حسین(ع) و از همه مهمتر بساط دستفروشهای خُلازیر، اصلیترین منابع تهیه وسایل صحنه و خنزر پنزرهای دهه 60 وضعیت سفید بودهاند.
منبع اصلی مقدمدوست و نعمتا... برای نوشتن فیلمنامه، خاطرات آدمهای آن روزگار بوده است. جز این، روزنامههای آن دوران را هم خواندهاند.
محل اصلی فیلمبرداری سریال، خانه گلکارها، در محله مرتضیگرد بوده است. روستایی محروم در جنوب غرب تهران.
حمید نعمتا... در گفتوگوهایش از یونس غزالی (امیر گلکار) بهعنوان پرانرژیترین بازیگر گروه یاد میکند. یک پسر جنوبشهری کاملا ساکت و منزوی که به قول خودش چیز زیادی از او نمیدانست جز اینکه درسش چندان خوب نیست اما در سطح خیلی بالا پویانمایی کار میکند.
علی سیفالهی
روزنامهنگار
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر