
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
به گزارش جام جم آنلاین ، اگرچه از آن اتفاق تا امروز فاصله بسیاری داریم، اما میبینیم تکرار دوباره سقوط وال استریت در سال 2008 میلادی این مهم را یادآوری کرد که حتی اقتصادهای بزرگ بین المللی نیز تا ورشکستگی فاصله چندانی ندارند و باید از تجارب آنها درس گرفت تا مبادا ما نیز برای همان تجربه هزینه بپردازیم.
از این رو جام جم آنلاین، گفتوگویی با دکتر آلبرت بغزیان، اقتصاددان داشته که در ادامه میخوانیم.
بحران اقتصادی 1929 میلادی آمریکا چطور آغاز شد؟
اگر بخواهیم بسیار خلاصه درباره این اتفاق صحبت کنیم و واقعه تاریخی را دوباره تکرار نکنیم، بهتر است بگوییم سفته بازی در بورس عامل اصلی سقوط بزرگ در اقتصاد ایالات متحده آمریکا بود.
چطور این اتفاق در سایر بخشهای اقتصادی و تولیدی آمریکا نفوذ کرد؟
با توجه به روند آغاز مشکل که ناشی از فروش گسترده سهام توسط سهامداران به دلیل نگرانی از آینده بازار بود؛ اغلب شرکتهای حاضر در بورس دچار مشکلات گسترده مالی شده و در نهایت بیکاری و کاهش حقوق کارگران آغاز شد. به این ترتیب وقتی کارگران آمریکایی نمیدانستند درآمدشان چقدر است، کاملا طبیعی از هزینههای خود کاستند و مصرف کمتری داشتند که نهایتا صنایع را با چالش کمبود تقاضا و مازاد تولید روبرو کرد. این اتفاقی بود که تقریبا طی دوره بحران اقتصاد آمریکا را درگیر کرد.
چه تشابهی میان اتفاق سال 2008 با سال 1929 وجود دارد؟
ببینید هرکدام از این اتفاقها دلایل خاص خودش را داشته و اگر بخواهیم تشابه آن را بگوییم باید بحران را به عنوان اصلیترین تشابه مدنظر داشته باشیم. اما مشکلات وال استریت در سال 2008 بیشتر مربوط به بخش مسکن بود و ناشی از سفته بازی نبود، درحالی که سال 1292 مربوط به سفته بازی گسترده در بازارهای مالی بود که ناگهان باعث بروز مشکلاتی شد که آثار و تبعات نامناسبی هم برای آمریکاییها داشت.
شما دلیل اصلی بحران را مسکن میدانید؛ چطور این مشکل ایجاد شد؟
وامهای رهنی بانکها که در اختیار خریداران قرار گرفته بود تقریبا ریسک دریافت و بازگشت اقساط در آنها به خوبی دیده نشده بود. به همین دلیل وقتی توان بازپرداخت خریداران در پی کاهش ارزش مسکن برای اقساط با چالش روبرو شد به نوعی بانکها مطالبات معوقی داشتند که عملا مطالباتشان را پوشش نمیداد و دریافت کنندگان وام نیز از پرداخت بدهی خود سر باز زدند که روند مصادره خانهها یکی پس از دیگری آغاز شد. البته نباید فراموش کنیم که در این دوره درصد بالایی از ارزش مسکن به خریداران وام پرداخت شده بود.
همین مطالبات غیرقابل وصول بود که بانکها را نیز به دردسر انداخت؟
دقیقا؛ وقتی بانکها با حجم انبوهی از مطالبات خود مواجه شدند و در مقابل تعداد بالایی ملک مصادرهای داشتند که ارزش بسیار پایین نسبت به وامهای ارایه شده داشتند، عملا به سمت ورشکستگی رفته و یکی پس از دیگری با چالش عمده روبرو شدند.
کمی از آمریکا دور شویم؛ وام مسکن که عامل بحران در آمریکا بوده در ایران نیز میتواند چنین رویدادی را ایجاد کند؟
شرایط ارایه وام مسکن در ایران متفاوت از آمریکاست؛ چون در ایران حداکثر 15 درصد ارزش ملک به صورت وام در اختیار متقاضیان قرار میگیرد و به همین دلیل است که اگر اقساط پرداخت نشود بانک میتواند اصل پول خود را وصول کرده و نگران مطالبات معوق نباشد.
چطور پس امروز بانکهای ایران درگیر مشکلات و مطالبات معوق شدهاند؟
این موضوع ناشی از وام مسکن نیست؛ مشکل از مطالبات معوق در وامهای مشکلدار است که وثایق مناسب نداریم هرچند موسسات غیرمجاز و اختلاسها نیز بانکها را در خطر قرار دادند.
بازگردیم به بحران والاستریت در آمریکا؛ در دوره باراک اوباما، دولت چطور بحران را مدیریت کرد؟
با توجه به اینکه روند مصادره املاک برای وصول مطالبات از سوی بانکها و نهادهای بانکی سرعت گرفته بود دولت با طرحی به نام نجات اقتصادی در واقع نزدیک به 700 میلیارد دلار به بانکها تخصیص داد تا بتوانند از آن به جای مطالبات معوق خود استفاده کنند و روند مصادره املاک کندتر از گذشته بشود که در نهایت اوضاع مدیریت شد. البته با هزینه بالا برای اقتصاد این کشور.
به نظر شما تجارب سال 1929 در این دوره برای آمریکا مفید بود؟
قطعا تجارب برای هر اقتصادی میتواند مفید باشد. اگر تجارب گذشته نبود شاید مدیریت بحران سال 2008 تقریبا غیرممکن میشد. اقتصاددانها و سیاستگذاران اقتصادی این کشور با استناد و استفاده از دستاوردهای گذشته توانستند کار را مدیریت کنند.
چطور این بحران به خارج از مرزهای آمریکا سرایت کرد؟
امروز بورسها و تجارت بین المللی بطور کلی جزیرهای جدا از یکدیگر نیستند. بنابراین صاحبان سهام در وال استریت لزوما همه آمریکایی نیستند و شرکتهای داخل مرز جغرافیایی این کشور نیز نبودند. از این رو وقتی والاستریت با چالش روبرو شد. در واقع سهامداران خارجی که بعضا حقیقی یا حقوقی بودند نیز درگیر شده و رفته رفته بورسهای دیگری مثل لندن، ژاپن، هنگ کنگ و چین هم درگیر شد.
چطور ایران از این بحران آسیب ندید؟
پاسخ کاملا مشخص است؛ به این دلیل که بورس ایران جهانی نیست و مراوداتی با خارج از مرزهای خود ندارد.
این نکته پس به نوعی امتیاز بورس ایران بوده؟
لزوما اینگونه نیست؛ چون اگرچه هنگام بحران آسیب نمیبینیم ولی در هنگام رونق هم دستاوردی نداریم. ببینید کل ارزش بورس ایران ممکن است به اندازه یک شرکت بزرگ آمریکایی مثل اچ پی یا مایکروسافت نباشد. از این رو نمیتوانیم بگوییم که متصل نبودن ایران به بورسهای خارجی در آن دوره امتیاز بوده است.
به بازار ایران اشاره شد، بیشترین شرکتهای تاثیرگذار بورسی ایران کدام هستند؟
پتروشیمیها و بطور کلی شرکتهای نفتی، این شرکتها در واقع ارتباط مستقیمی با قیمت نفت داشته و نوسانهای قیمت طلای سیاه در تابلوهای بورسی ایران اثرگذاری بالایی دارد.
برای مدیریت بهتر در بورسهای ایران که کمتر در خطر باشند، پیشنهاد شما چیست؟
بهترین گزینه نظارت و شفافیت است به این ترتیب که بررسی کنیم تا هرچی امنیت و آرامش بورس کشورمان با چالش روبرو میکند همواره تحت نظر باشد تا مبادا این آرامش شرایط با چالش روبرو شود.
جایگاه و نقش دولت چیست؟
اصولا دولتها با بهبود فضای کسب و کار و همچنین شفافیت بورسی به نوعی حمایت دقیقی از اقتصاد دارند. اما در مجموع دولت باید همیشه آماده بحران و شرایط بحرانی باشد تا در صورت لزوم بتواند شرکتهای زیان دیده را حمایت کند تا دوباره اقتصاد به حرکت درآمده و روند روبه رشدش را تجربه کند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی عیدانه با نخستین مدالآور نقره زنان ایران در رقابتهای المپیک
رئیس سازمان اورژانس کشور از برنامههای امدادگران در تعطیلات عید میگوید
در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با دکتر محمدجواد ایروانی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بررسی شد