جوانی که بتازگی به سمت معاونت روابط‌عمومی یک اداره مهم استخدام شده بود، در اولین روز کاری‌اش پس از بدرقه شدن توسط ابوین، رأس ساعت 9 به اداره رفت تا کار خود را آغاز کند. وقتی میزش را تحویل گرفت و پشت آن نشست و کفشش را درآورد و دمپایی راحتی‌اش را پوشید و ماگش را روی میز گذاشت، شماره آبدارخانه را گرفت و گفت: زود، تند، سریع یه چایی با ساقه طلایی کرمدار برای من بیار.
کد خبر: ۱۱۶۸۵۱۲

کسی که پشت خط بود گفت: چایی؟ کرمدار؟ زود، تند، سریع؟ میدونی من کیام؟

جوان گفت: نه.

شخص پشت تلفن گفت: من رئیس‌‌دفتر رئیسم.

جوان گفت: اوه... اونوقت شما میدونی من کیام؟

رئیسدفتر رئیس گفت: نه.

جوان گفت: خوبه! و تلفن را قطع کرد.

اما از آنجا که تمامی تلفنها در واحد مخابرات ثبت میشد، رئیسدفتر رئیس، مبدأ تلفن را شناسایی کرد و از جوان به نزد رئیس شکایت برد، اما از آنجا که جوان فرزند دوست نزدیک رئیس بود، نهتنها شکایت او راه به جایی نبرد، بلکه خودش نیز با تنزل رتبه مواجه شد و به بخش بایگانی انتقال یافت.

رئیس دفتر سابق وقتی وسایلش را از دفتر رئیس جمع میکرد تا به بایگانی برود، طی اظهاراتی حکیمانه گفت: بیاییم پیش از هر واکنش، از میزان مرغوبیت ژن طرف واکنش مطلع شویم، تا خاموش نشویم و خاموش شد.

امید مهدینژاد

طنزنویس

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها