گفت‌وگوی جام‌جم با دکتر حسین عیوضلو، رئیس سابق کارگروه تحول نظام بانکی

کنترل بازار ارز وظیفه دولت است

این هفته قرار است آمریکا مرحله اول تحریم‌های یکجانبه خود پس از خروج از برجام را اجرا کند. هرچند بازارهای کشورمان نسبت به بازگشت تحریم‌ها حساس شده‌، اما اقتصاددانان معتقدند دولت هنوز برای مقاوم‌سازی اقتصاد کشور نسبت به تحریم‌ها فرصت دارد. در این باره با دکتر حسین عیوضلو، رئیس سابق کارگروه تحول نظام بانکی و استاد اقتصاد دانشگاه امام صادق(ع) گفت‌وگو کرده‌ایم.
کد خبر: ۱۱۵۷۵۱۳
کنترل بازار ارز وظیفه دولت است

آقای دکتر، تحلیلتان از شرایط فعلی اقتصاد ایران و دلایل افزایش قیمت سکه و ارز در ماههای اخیر چیست. به نظرتان ریشه این اتفاقات را میتوان در کجا جستوجو کرد؟

به نظرم طی دهههای مختلف شاهد وجود یکسری ناهماهنگیها در تصمیمات اقتصادی از سوی دولتهای مختلف بودیم که امروز نتیجه آن را میبینیم. از جمله مهمترین این ناهماهنگیها را میتوان بیبرنامگی دستگاههای دولتی در برابر مخاطرات بینالمللی، بحث تحریمها و... دانست. به نظر میرسد در شرایط فعلی برای مردم مشخصشده که دستگاههای دولتی برای مقابله با مخاطرات بینالمللی برنامه مشخصی ندارند که خود این موضوع یعنی تصمیمات مدیران اقتصادی نشاندهنده وجود بیثباتی است. به عبارتی امروز شاهد وجود بیثباتی در تصمیمات مدیران اقتصادی هستیم. از آن طرف نیز میبینیم مسئولان عمدتاً پاسخگو نیستند و کسی این وضعیت را برای مردم تشریح نمیکند. دلیل دوم برای ایجاد این وضعیت، بیاعتمادی مردم نسبت به عملکرد مسئولان اقتصادی کشور است. مردم احساس میکنند اقتصاد به حال خودش رها شده که همین موضوع عامل اصلی در شکلگیری انتظارات تورمی در جامعه است.

این بیاعتمادی مردم به دولت یا به قول شما رها شدن اقتصاد به حال خود، چگونه روی قیمتها تأثیر میگذارد؟

در اقتصاد اگر سرمایه اجتماعی از بین برود، مردم احساس میکنند پولشان دیگر ارزش ندارد و سعی میکنند پولشان را به ارز، طلا یا انواع کالاهای بادوام تبدیل کنند. این اتفاق حاصل یکسری ناهماهنگیها و بیبرنامگیها است که خودش را اینگونه نشان داده و امروز به مرحله مخاطرهآمیزی رسیده است. همانطور که گفتم دلیل اصلی آن ناشی از تضعیف سرمایه اجتماعی در جامعه است. دولت نباید اجازه میداد این موضوع تا این حد عمیق و این بیاعتمادیها تا این حد نهادینه شود. عامل سوم نیز بحث نقدینگی است. به هر حال امروز در جامعه نقدینگی بیحدوحصری وجود دارد. این بخش یعنی بخش اسمی اقتصاد نسبت به بخش واقعی اقتصاد گسترش و سهم بیشتری یافته است. بازیگردانان این موضوع نیز یکسری از مؤسسات پولی و مالی هستند که اتفاقاً تحت ساختارهای مشخص نظارتی نیز قرار ندارند. این مؤسسات یکی سری عملکردهای بیقاعده و بیضابطهای داشتند که این عملکردها باعث شده گرفتار ضعفهایی شوند و حالا قصد دارند این ضعفهایی را با بازیهای مختلف جبران کنند. به طوری که این مؤسسات-چه رسمی و چه غیررسمی ـ در خیلی از بازیهایی که در جریانات ارزی و طلا اتفاق افتاد نقش موثری داشتند. این در حالی است که ساختارهای نظارتی خیلی جدی در عرف دنیا وجود دارد و هر شخصیت حقوقی کاملاً تحت نظارتهای جدی و مشخصی است؛ اما چون ساختارهای نظارتی چندان قوی در ایران وجود ندارد یا این ساختارها و نهادها به صورت بخشی عمل میکنند این اتفاقات رخ میدهد.

منظورتان از نظارت بخشی چیست؟

مثلاً فرض کنید بانک مرکزی روی حوزه پولی نظارت دارد، اما به حوزههای غیر پولی مانند بازار سرمایه اشرافی ندارد. خب اینها باعث میشود فضا برای سوءاستفاده عدهای مهیا شود.

برخی کارشناسان معتقد به حملات نقدینگیهای سرگردان یا حملات سوداگرانه به بازار طلا و ارز هستند. به نحوی که میگویند اتوبوس حجیم نقدینگی به هر ایستگاهی برسد ویرانگر است. سؤال من از شما این است که با توجه به شرایط امروز اقتصاد ایران اگر به جای دولتمردان بودید چه میکردید؟

اولین بحث ایجاد اعتماد عمومی و بازسازی سرمایه اجتماعی است. این خیلی مهم است که مردم به دولت اعتماد داشته باشند و با خودشان بگویند دولت همه مسائل را زیر نظر دارد و به وقت نیاز تصمیمات لازم را خواهد گرفت. از طرفی حرکات و فعالیتهای بیحد و حصر مؤسسات پولی بانکی باید تحت ضابطه سیستماتیک قرار بگیرد، چراکه امکان کنترل مؤسسات و حرکات سوداگرانه به صورت بخشی وجود ندارد. مسئولان باید به صورت منسجم و با یک اراده ملی و برنامه مشخص این موارد را کنترل کنند. بحث دیگر این است که در موضوع ارز بازار انحصاری که برای دولت ایجاد شده باعث انتفاع دولت شده است، لذا باید بازار جدیدی ایجاد کنیم.

همانطور که میدانید معنی ریالی کاهش ارزش پول ملی جبران کسریهای بودجهای دولت است؛ اما این کار حدی دارد و اگر از آستانه آن عبور شود باعث بیاعتمادی به دولت میشود؛ یعنی نمیتوان و نمیشود با بازی با پول و ارز همه مشکلات و ضعفهای دولت را پوشاند.

این کار هم حدی دارد. به نظر میرسد تکرار انجام این کار از حد و آستانهاش عبور کرده که این موضوع خیلی خطرناک است.

خب دولت الان باید چه کار کند؟

باید بازار مناسب ایجاد کند، نه اینکه خودش انتفاع این بازار را داشته باشد. باید بازار ارزی به وجود بیاید و همین بحثهایی که درباره بازار ثانویه وجود دارد باید بتواند با مدیریت مشخصی عرضه و تقاضا را با هم هماهنگ کند. در شرایطی که بسیاری از شرکتها با تعهدات گستردهای روبهرو بوده و برای تأمین این تعهدات به ارز نیاز دارند دولت نباید این مسائل و بخش واقعی اقتصاد را نادیده بگیرد. لذا وجود بازاری که عرضه و تقاضا را با هم هماهنگ کرده و وضعیت قیمتها را از یک حالت هیجانی به یک حالت باثبات تبدیل کند راهحل کوتاهمدتی است که میتواند جوابگو باشد. از طرف دیگر ایجاد اطمینان میان مردم بسیار مهم است، این اتفاق از طریق راهکارهای اقتصاد مقاومتی و وجود مدیران جهادی و افرادی که برای دوران مخاطرات و سختیها تربیت شده باشند میسر است.

ویژگی این مدیران یعنی مدیران دوران مخاطرات و سختیها چیست؟

ببینید به هر حال برخی مسئولان، مدیران شرایط عادی هستند. مسئولان شرایط سخت و مخاطرهآمیز باید افرادی ریسکپذیر و با برنامه باشند. البته این بابرنامه بودن و کلاً برنامه داشتن در کلیت دولت مشاهده نمیشود.

عدهای معتقدند تا امروز هرچقدر ارز و طلا عرضه شود، تقاضا برای آن متناسب یا بیشتر از آن وجود داشته است. ضمن اینکه افزایش عرضه- چه در دلار و چه طلا- تاثیری روی کاهش قیمتها نیز نداشته که نمونه بارز آن پیشفروش 5/7 میلیون قطعه سکه و عرضه دلار به بازار در ماههای گذشته بود. به نظرتان سیاستهای دستوری و افزایش کنترل و نظارت روی بازار میتواند چه تاثیری داشته باشد.

قبول دارم تزریق ارز که البته در دورههای گذشته خیلی رایج بود با این استدلال که روی قیمتها تأثیر بگذارد چندان جوابگو نیست. بحث من ایجاد بازار ارزی است؛ بازاری که بتواند عرضهکننده و متقاضی بازار را به هم برساند.

یعنی مدل عرضه و تقاضا برای تأمین ارز موردنیاز متقاضیان برای واردات یا سایر نیازها؟

بله، برای نیازهای کشور. حالا نه اینکه حتماً این ارز با نرخ دولتی معامله شود، بلکه قیمت آن میتواند با نرخی باشد که برای صادرکننده صرفه داشته باشد. به نظرم اینکه خیلی از جاها قیمتهای کاذبی وجود دارد به خاطر این است که ارز وجود ندارد و ارزهایی هم که وجود دارد به صورت دستی است؛ یعنی ارز کلان نیست. در حالی که ارز باید به صورت کلان و با همکاری بانک مرکزی و بورس اوراق بهادار توسط کسانی که عرضهکننده ارز هستند به بازار تزریق شود. در این میان خلا جدی که در کشور وجود دارد عدم تشکیل شورای ثبات مالی است که بتواند بازارهای مختلف را با هم هماهنگ کند. درواقع در این عرصه، فقط مقام پولی بازیگر نیست که بگوییم این هماهنگی را فقط بانک مرکزی انجام میدهد. این هماهنگی در دنیا با تشکیل شوراهای ثبات مالی از طریق هماهنگی که بین مدیران کل بازارهای پولی و مالی انجام میشود میسر است. لذا باید در سطح کلی نظام یک هماهنگی در تصمیمگیریهای اقتصادی ایجاد شود که بتوانند جلوی ریسکها را بگیرند و به بازار هم مشروعیت دهند.

به نظرتان این موضوع میتواند روی روند قیمتی طلا و سکه تأثیر بگذارد؟ این سؤال را از این حیث میپرسم که الان به نظر میرسد خود دولتیها هم نمیدانند باید چه کنند. سیف قبل از اینکه از بانک مرکزی برکنار شود تلویحاً گفته بود نمیدانیم باید چه کنیم. به نظرتان برای عبور از این شرایط و رسیدن به ثبات صرفاً ایجاد بازار ارزی میتواند راهگشا باشد.

به نظرم ایجاد بازار برای ارز میتواند راهگشا باشد. اینکه مدیران قبلی تصمیمگیر نبودند یا تصمیماتشان اشتباه بود به خاطر این بود که به اقتصاد کشور اشراف نداشتند. همین تعیین نرخ مقطوع 4200 تومانی برای ارز از ابتدا معلوم بود که شکست میخورد. تصمیماتی که بر اساس برنامهریزی و تحلیل دقیق اقتصادی نباشد معلوم است که به شکست منجر میشود. بحث این است که با ایجاد یک وفاق ملی که میتواند با دعوت از اقتصاددانان مطرح شود ثباتی در کشور ایجاد شود. ضمن اینکه جاهایی هم یک سری از مؤسسات مالی و اعتباری ضررهایی کردند و ورشکستگیهایی داشتند که باید اجازه دهند ورشکسته شوند. چرا یک عده در این ماجرا چوب یک عده دیگر را بخورند؟ باید بپذیریم نقش یک سری از مؤسسات در این بازار و این هیجانات کم نبوده است.

به نظرتان این افزایش قیمتها تا کجا میتواند ادامه داشته باشد؟

مقداری از این شرایط به خاطر بیثباتی و بیاعتمادی است؛ اما این قیمتها را نمیتوان به عنوان بازار تلقی کرد. این اتفاقات در بخشی از اقتصاد در حال رخ دادن است.

بله، اما روی همه چیز تأثیر میگذارد. از طرفی براساس قاعده چسبندگی قیمتها بعید است این قیمتها به قبل برگردد.

نمیتوان با قطعیت گفت. ولی این قیمتها قیمتهای واقعی نیست که بتوانند جنبه عرضه و تقاضا را به هم وصل کرده و اینکه ارز بتواند به تقاضاکنندگان برسد قابل مدیریت است. یک بحث هم این است که اگر این قیمتها به صورت انفجاری بالا برود یکباره با تصمیمات دقیقتر این روند کلاً
به هم بریزد.

یعنی سقوط قیمتها رخ دهد؟

بله. این احتمال هم وجود دارد.

میثم مهرپور

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها