کتابی درباره زمانه و زندگی محمدرضا سنگری رونمایی شد؛ او را بیشتر بشناسیم

سودای شعر در مسجد و سنگر

ظاهرا حالا وقتش رسیده که ماجرا برعکس شود؛ عمری او پژوهش و تحقیق کرده و افق‌های تازه‌ای از ادبیات عاشورایی و دفاع مقدس روبه‌روی‌مان ترسیم کرده و حالا نوبت ماست درباره او و تلاش‌هایش تحقیق کنیم. این اتفاق حالا با کتاب «همسایه سدر و همسفر رود» افتاده است؛ اثری که به بررسی زمانه و زندگی محمدرضا سنگری پرداخته و دیروز شنبه ۲۳ تیرماه در تالار مهر حوزه هنری تهران از آن رونمایی شده است. کتاب را حسین قرایی شاعر، پژوهشگر و محقق ادبیات فارسی نوشته و حالا ما منبعی در اختیار داریم تا مرد سخنور ادبیاتمان را بیشتر بشناسیم. اما محمدرضا سنگری کیست و دقیقا چرا برای ادبیات امروز ایران اهمیت فراوان دارد؟
کد خبر: ۱۱۵۳۳۲۹

دزفول، جغرافیای شیدایی و عشق است. کافی است چند سالی را کنار دز، با پرستوهای عاشق همصحبت بوده باشی تا جادوی شعر در تو رسوخ کند. سنگری را هم گریزی از این سرنوشت نبود. درست است که در شوش به دنیا آمد اما دزفول بود که او را بزرگ کرد، به مدرسه و مسجد فرستاد و شاعرش کرد.

حالا آقای شاعر 64 ساله است او را به بسیاری از کتابهایش و شاید از همه مهمتر به «بررسی ادبیات منظوم دفاع مقدس» در سه جلد، «سلام موعود: شرحی بر زیارت ناحیه مقدسه»، «سوگ سرخ»، «حنجره معصوم»، «کرشمههای قلم»، «یادهای سبز» و «پیوند دو فرهنگ عاشورا و دفاع مقدس» میشناسیم.

سخنور سخندان

سنـگـری را عــلاوه بــــر پــژوهشهایش به سخنرانیهایش میشناسیم. لابد دیدهاید مولفانی بزرگ را که وقت سخنرانی نشان میدهند فقط به درد نوشتن میخورند و بهتر است همان قلم را به دست بگیرند و سودای تریبون را رها کنند. سنگری اما واقعا سخنور است؛ کیفیت انتقال دادههایش طی سخنرانیها آنقدر بالاست که گاهی گمان میبریم از روی نوشتهای میخواند. خودش در اینباره میگوید: «رمز و راز موفقیت آدمهایی که استادم بودند برای من خیلی مهم بود. چطور عمل میکنند، چطور سخن میگویند، حتی چطور وارد میشوند، چگونه مینشینند، چگونه بر میخیزند و چگونه بیرون میروند، شخصیت بسیار موثری که واقعاً تحت تأثیر این شخصیت بزرگ بودم شهید سبحانی بود. اصلاً ایشان رمز سخنرانی و شیوه سخنرانی را به ما یاد داد. یک روحانی بود که پای او فلج بود و سرانجام هم در زندان ساواک اهواز این شخصیت بزرگ را به شهادت رساندند. نخستین بار کسی که در دزفول تریبون گذاشت، اولین روحانی که صندلی گذاشت و کلاس به شیوه امروزی گذاشت، اولین کسی که اسلاید آورد، فیلم گذاشت ایشان بود.» حالا اگر او را اینجا و آنجا در حال سخنرانی میبینید به یاد بیاورید که قضیه از کجا آب میخورد.

هممسجدی با قیصر

تصور کنید با قیصر امینپور دمخور بودهاید و این دمخوری نه صرفا از راه شعر و شاعری که پای منبر و در مسجد اتفاق افتاده باشد. سنگری جوان در دزفول و در مسجد امینپور را دریافته است. خودش در این باره گفته: «بهترین دوستانم در مسجد بودند دوستانی که الان میشناسید با آنها آشنا هستید مثل آقایان سردار رشید، آقای حاج عیدی فعال. آقای محسن رضایی نیز معمولاً دزفول میآمد و در محافل و جلسات شرکت میکرد. دکتر قیصر امین پور خدایش رحمت کند از چهرههایی بود که با او آشنا شدیم.»

از دفن کتاب تا انتشار کتاب

سنگری هم مثل بسیاری از اهل ذوق، از کودکی اهل کتاب و کتابخواندن بوده و آنطور که خودش طی گفتوگویی تعریف کرده در دزفول کنار رودخانه دز شبها زیر نور پایههای برق کتاب میخوانده و بعد آنها را از ترس ساواک دفن میکرده تا قرار فردا دوباره کتابخوانی. همینها باعث شده او در راه پژوهش هم بعدها همچون مجاهدی، دست به کارهای سخت بزند. همین را بگذارید کنار اینکه برای آن که در کودکی درس بخواند با شعر به خودش انگیزه میداده است. میگوید آنقدر درسش بد بوده که بارها صفر گرفتهاست. نکته جالب توجه اما این است که یکبار برای اینکه به خودش انگیزه بدهد تا درس بخواند شعری مینویسد و این میشود سرآغاز شاعریاش. شعر این بوده: «دیدی ای دل که نمرهات بد شد/ خطر از بیخ گوش تو رد شد/ باز هم تنبلی و کم هوشی، باز هم غفلت و فراموشی/ امشب، امشب نبایدت خوابی/ از گلویت فرو رود آبی/ بنشین مثل بچه آدم باش/ درس را همنشین و همدم باش.»

بچه هیاتی پژوهشگران

محمدرضا سنگری را علاوه بر پژوهشهایش درباره ادبیات و بخصوص ادبیات دفاع مقدس، به نوشتههای عاشوراییاش میشناسند. وقتی معلم بوده 900 نوحه برای ذاکرین نوشته: «یک روز غروب بود که در اهواز نشسته بودم و برای حضرت زینب (سلاماللهعلیها) متنی نوشتم بعد از آن احساس کردم باید بیایم و در این زمینه کار کنم، مطالعات عاشورایی را شروع کردم بعد هم متننویسی و بیشتر متنهایی که نوشتم در انقلاب و دوره بعد از انقلاب و دوره جبهه بود و تا امروز ادامه دارد. در دوره بعد از انقلاب و حرکت هیاتها من احساس کردم گاهی اوقات هر هیاتی یک ساعت، نیم ساعت معطل میماند. نوحه و مرثیه خوانده میشود و دیگر تمام میشود و بعد میمانند که چکار کنند. احساس کردم خوب است متنهایی بنویسم و نوشتم و این متنها کمکم خوانده میشد، یعنی هیاتها کمکم این متنها را دریافت میکردند و میخواندند. در حدود سال ۱۳۶۹ احساس کردم میشود این متنها تبدیل به کتاب شود دیدم از گوشه کنار کشور این متنها را تقاضا میکنند و این بود که سوگ سرخ اولین کتاب عاشورایی و اصلاً اولین کتاب من شد. و دیگر بعد از این شروع کردم به قلمزدن در این زمینهها، حنجره معصوم را نوشتم. چهل روز عاشقانه، سلام موعود، سیب و عطش، ماه در آب، دوباره پیامبر، روایت عطش و آتش، یادهای سبز و...،اما پس از مدتی احساس کردم دیگر باید از متن حرکت بکنم به طرف تحلیل، تحلیل درست و تاریخی کربلا. این بود که نوشتن کتاب آئینهداران آفتاب را شروع کردم. این کتاب دو جلد است هفت سال و نیم روی آن توقف کردم. برای شناسایی دقیق برخی از یاران حضرت اباعبدا... (ع) سفرهایی انجام دادم. در کتاب آینه در کربلا هم که شامل یک دوره تاریخ کربلاست، جزئیات مسائل کربلا را طرح کردم.

ناظر فرهنگ، پژوهشگر ادبیات

امروز محمدرضا سنگری، یکی از ناظران بر مسائل فرهنگی کشور است و همین او را از پژوهشگر و شاعری که صرفا سر در کتاب داشته باشد متمایز میکند. بارها در همین جامجم با او درباره مسائل مختلف فرهنگی به گفتوگو نشستهایم و او نشان داده است که چقدر در نظارت بر امور مختلف کارشناسانه عمل میکند.

به طور مثال این مدرس دانشگاه که کتاب سه جلدی «نقد و تحلیل ادبیات منظوم دفاع مقدس»او چندسال پیش به عنوان کتاب سال دفاع مقدس شناخته شده، درباره تشتت و تعارض بین نهادهای فرهنگی ما ایدههای راهگشایی دارد. او در این باره به جامجم گفته: «ما در مجموعههای فرهنگی، هندسه و سامان فرهنگی نمیبینیم؛ ارزشی که روزی به عنوان مهندسی فرهنگی طرح شد. ما صدای واحد و جهتگیری روشن نمیبینیم. در دانشگاه نوعی از رفتار فرهنگی حاکم است و در جاهای دیگر، به گونهای متفاوت است. اینها تعارض میسازند.

نسل علاقه مند به انقلاب حالا میپرسد من کدام سلوک فرهنگی را باید پیش بگیرم؟ هم اکنون تصمیم درست، تبعیت از ولایت و جهتی است که حضرت آقا انتخاب میکنند و نشان میدهند. وقتی میبینیم چیزی از آرمانها باقی نمانده باید به اختیار عمل کنیم و البته در نظر داشته باشیم که این عمل، رها از تعقل و خردورزی نباشد. به اختیار عمل کردن از سویی باید مبتنی بر مبانی و مشی ای باشد که رهبر انقلاب ترسیم میکنند و همچنین باید با اسناد بالادستی یعنی قانون اساسی همخوانی داشته باشد.»

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها