پشت‌پرده مسابقه تسلیحاتی شرق و غرب

خاورمیانه معاصر دچار یک دگردیسی شده و این روزها با تحولاتی که بوقوع پیوسته هم از منظر اوضاع داخلی و هم توجه قدرت‌ها و بازیگران خارجی با یک پدیده جدید روبه‌رو هستیم که در بسیاری از جنبه‌ها با خاورمیانه قدیم فرق نموده و به نوعی با موجودی زنده، پویای تاثیرگذار و قابل سرمایه‌گذاری روبه‌رو هستیم. یعنی هم اکنون ما در چارچوب سیاسی جدید، بستر عمومی تحولات، توازن و معادلات جدید قدرت روابط بین‌المللی که وجود دارد فصل مشترک دو پدیده متفاوتی قرار گرفته‌ایم.
کد خبر: ۱۱۲۵۱۸۲

از یک سو با بازیگران و ذینفعانی روبه‌رو هستیم که همچون ترامپ علاوه بر این‌که دارای ویژگی‌های شخصیتی و تفکرات خاص خود است که آن ویژگی‌ها موجب شده جامعه آمریکا با هر مکانیسمی به سمتش تمایل پیدا کند و رای بیاورد، نوع اقداماتش برهم‌زننده نظم پیشین و سنتی است که خود باعث زایش شرایط و مولفه‌های قدرت جدید است. از سوی دیگر همین ترامپ بیشتر از جهت حزب مورد پشتیبانی خود که عموما به دنبال گسترش صنایع تسلیحاتی است و منافع شرکت‌ها و کمپانی‌های بین‌المللی تولید اسلحه را نمایندگی می‌کند، این شرایط را برای خود مطلوب‌تر می‌داند. در نتیجه با وجود چنین فصل مشترکی چیزی جز به‌هم‌ریختگی دنیا برای منافع کوتاه‌‌مدت و منافعی که این کمپانی‌های بین‌المللی به دنبال آن هستند نخواهد بود. اما موضوع مهم این است که نمی‌توانیم صرفا به این بسنده کنیم که این به‌هم ریختگی در همین سطح باقی بماند و طبعا تاثیرات دیگری در سطوح مختلف خواهد داشت.

تجدیدنظر در استراتژی امنیت ملی آمریکا و چرخش از مبارزه با تروریسم به مبارزه با روسیه و چین که چند ماه پیش صورت گرفت و انتشار اخیر گزارش ارزیابی تسلیحات هسته‌ای آمریکا که حاکی از روی آوردن آمریکا به ساخت بمب‌های کوچک هسته‌ای دارد که در حقیقت تلقی‌‌اش این است که بمب‌های هسته‌ای ممکن است خاصیت بازدارندگی نداشته باشد و لذا به نسل جدیدی از بمب‌های کوچک که بازدارنده باشد همه دارای تبعات سهمگینی در آینده جهان است. قسمت اعظم این سرمایه‌گذاری در مورد صنایع تسلیحاتی است که می‌تواند رونق بیشتری به اقتصاد آمریکا بدهد، ولی اگر این سلاح تولید شده محل مصرف نداشته باشد نه‌تنها باعث رونق نمی‌شود بلکه باعث رکود اقتصادی هم می‌شود. پس باید درگیری‌های محدود منطقه‌ای افزایش یافته و سلاح‌های تولیدشده به نوعی مورد مصرف قرار بگیرد و این سیاست به‌هم‌ریختگی است که زمینه مصرف این تسلیحات را فراهم می‌کند. بنابراین با این تاثیرات بزرگ اقدامات آمریکا در منطقه، چنانچه بخواهیم با این فرضیه به‌هم‌ریختگی که از ابتدای نوشتار اگر توانسته باشم فرضیه‌سازی کنم و مثال آوردم به تصویر تحولات نگاهی بیندازیم خواهیم دید که آرام آرام ازیک مسابقه تسلیحاتی متعارف به سمت مسابقه تسلیحاتی غیرمتعارف حرکت می‌‌کنیم یعنی دنیا آرام‌آرام با انباشت اسلحه بسیار در مناطق مختلف مواجه می‌شود و این درگیری‌ها باعث می‌شود که نیاز به تولید تسلیحات بیشتر یا با سطح کیفی بالاتر مواجه گردد.

البته در این زمینه سیاست‌های اعلام شده با اقدامات متفاوت است. به طور مثال سیاست مطرح شده از سوی ترامپ در ابتدای ریاست جمهوری‌اش با اقداماتش در دوران فعلی متفاوت است، وی در آن مقطع سخن از کاهش مداخله در امور کشورهایی از جمله افغانستان می‌کرد اما عملکرد کنونی او نشان‌دهنده سیاست متعارض وی است که تداومش عملی نیست. اتفاقا در همان مقطع وقتی شعار اول ترامپ مطرح شد نوشتم که اگر این شعار به معنای این باشد که آمریکا بساطش را جمع کند و به داخل کشور خود مشغول باشد باید از این شعار استقبال کنیم اما در عین حال می‌دانستم که عملا اینطور نخواهد بود به این معنی که در حقیقت ترامپ بدلیل این‌که کمپانی‌های تسلیحاتی آمریکا را نمایندگی می‌کند، جمهوریخواهان و مخصوصا بخش نئومحافظه‌‌کارانشان بیشتر در ارتباط با صنایع تسلیحاتی بوده و آنها را نمایندگی می‌کنند، منابع مالی‌شان متعلق به این بخش است و باید در حقیقت منافع آنها را تامین ‌کنند. با همین رویکرد است که نیروهایی که اوباما از افغانستان و عراق خارج کرده بود مجددا ترامپ در حال بازگرداندن آنها است.

یا در مساله سوریه گرچه اوباما در این کشور دخالت مستقیم و موثری نداشت اما در حال حاضر گفته می‌شود حداقل ده تا دوازده پایگاه آمریکایی از شمال تا جنوب سوریه در قسمت‌های شرق این کشور به موازات فرات پایگاه‌های آموزشی، تدارکاتی، لجستیک و غیره وجود دارد که چیزی در حدود دو تا سه هزار نیروی آمریکایی در آنجا وجود دارد که با اقداماتش موجب به‌هم‌ریختگی صحنه سوریه شده است و با پیام‌ها و سیاست‌های متناقضش از یک طرف کردها را مورد حمایت قرار می‌دهد و از سوی دیگر نمی‌داند با ترکیه چگونه تعامل کند. ترکیه به کردها حمله می‌کند که مورد حمایت آمریکا هستند. یا مثلا اولین سفرترامپ به عربستان پیام‌های متناقضی که داد و با موضع‌گیری نادرستی که نسبت به قطر داشت باعث افزایش تنش بین عربستان و قطر شد. در حال حاضر نیز عربستان قراردادهایی با رقم‌های بالا تسلیحاتی با آمریکا منعقد کرده و اخیرا هم در سفر وزیر دفاع قطر به آمریکا، قراردادهای تسلیحاتی بالایی بین آمریکا و قطر منعقد شده است.

اینها همه نشان می‌دهد که به نوعی ترامپ مهم‌ترین کاری که فکر می‌کند باید انجام دهد این است که بتواند از طریق فروش تسلیحات به کشورها به اقتصاد آمریکا رونق بیشتری از جهت تولید شغل و قول‌هایی که داده بود انجام دهد. اما اینگونه اقدامات که من به آن سیاست به‌هم‌ریختگی نام داده‌ام، در حقیقت آمریکا را از جایگاه یک کشور مستقل و بی‌طرف جدا می‌کند کما این‌که در موضوع فلسطین هم همین شد یعنی با اقدامات نپخته در مورد بیت‌المقدس تصمیم گرفت که در حقیقت روندی که ممکن بود به سمت مصالحه و مذاکره رفته و از تنش‌ها جلوگیری کند دوباره به افزایش تنش‌ها کمک کرده است. یعنی ما در آینده نه چندان دور با تنش‌های بیشتری در مناطق گوناگون جهان روبه‌رو بوده که هم خودمان باید طراحی سیاست‌های‌مان منسجم‌تر، دور‌برد‌تر و درازمدت‌تر باشد و هم بتوانیم در جهت بلوک‌بندی مخالفین این اقدامات که منابع محدود بشری را به سمت جنگ و درگیری پیش ببرد حرکت کنیم.

نصرت‌الله تاجیک/ کارشناس مسائل منطقه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها