
آمریکا در شرایط بحرانی میتواند بهانهای برای حضور پیدا کرده و در امور داخلی کشورها دخالت کند و همچنین توجیهی برای فروش سلاح خود داشته باشد. از سوی دیگر وجود ثبات و آرامش در منطقه باعث خواهد شد که نیروهای سیاسی موجود در سرزمینهای غرب آسیا متوجه اقدامات رژیم صهیونیستی شوند، بنابراین اسرائیل ترجیح میدهد که در این منطقه همیشه درگیری، بحران و تشنج وجود داشته باشد تا در هر صورت کشورها در این نقطه از جهان همه توان و امکانات خود را برای رفع آشوب بهکار ببرند و توجهی به اتفاقاتی که در سرزمین اشغالی فلسطین میگذرد، نداشته باشند.
در کنار این مساله باید توجه کرد سردمدارانی که در منطقه حضور دارند و مثل یک دیکتاتور در کشور خود رفتار میکنند برای بقای حاکمیت خود به قدرتهای خارجی تکیه دارند. طبعا این زمامداران از حضور قدرت بیگانه در کشور خود و ممالک همجوار استقبال میکنند چون بر این باورند که با توجه به عدم مشروعیت نظام سیاسی مستقر در این کشورها راه بقای حاکمیت آنها گرفتن حمایت و پشتیبانی از قدرتهای خارجی در مقابل مردم ناراضی است. از این طرف مردم و حکومتهایی منبعث از مردم مثل ایران، سوریه، عراق و ملتهایی مثل یمن و حزبالله لبنان و حماس خواهان کسب آرامش، ثبات و امنیت هستند. وجود ثبات و آرامش و دوری از فتنه و عدم حضور نیروهای خارجی در منطقه و عدم دخالت نیروهای مداخلهگر در امور داخلی ملتها از مهمترین عوامل شکوفایی و استقلال و دوری از فتنه در این نقطه از دنیاست. اما طرح زیرکانهای که از سوی آمریکا و اسرائیل ارائه و با حمایت این کشورها و اجرای عربستان و سایر کشورهای همسو با نقشههای نظام سلطه در غرب آسیا و با نقشآفرینی داعش به نمایش درآمد. فتنه داعش و سایر گروههای تروریستی چند سال است که کشورهای منطقه و فراتر از آن جهان اسلام را درگیر کرده و باعث به هدر رفتن بسیاری از توانها و انرژیها در میان کشورهای اسلامی شده است.
از این رهگذر، دخالتهایی با مدیریت آمریکا و رژیم صهیونیستی و عربستان در کشورهای منطقه صورت گرفت. در شرایط کنونی البته شرایط تا حدود زیادی دچار تغییر و تحول شده است. داعش و سایر گروههای تروریستی که در اوایل کار از همه حمایتهای عربستان و آمریکا برخوردار بودند و توانستند در برخی از کشورهای اسلامی فتنهانگیزی کنند و حتی دو حکومت عراق و سوریه را درگیر آشوبهای خود کردند، اما در حال حاضر با ناکامی در بسیاری از مناطق درگیری مواجه و بعد از تلفات بسیار مجبور به عقبنشینی شدند. این روند البته در ماههای اخیر سرعت بیشتری به خود گرفته است. اکنون دیگر داعش در سراشیبی سقوط قرار دارد و مثل سابق کارایی لازم را برای عربستان و آمریکا ندارد. فتنهانگیزان اصلی اکنون در پی ایجاد تشنجی دیگر در منطقه هستند. اما نگاهی به تحولات اخیر که در راستای ادامه طرحهایی برای ایجاد تشنج در غرب آسیا صورت میگیرد، بیانگر این است که گرچه محور اسرائیل، آمریکا و عربستان در طراحی و بنیان داعش با زیرکی عمل کردند و خسارات زیادی را به کشورهای منطقه و جهان اسلام وارد آوردند با این وصف، رویکردهای جدید عربستان در یمن و دستگیری سعد حریری با حماقت فراوان توام بود. حاکمان سعودی در ادامه تلاشهایی که برای کسب امتیازات بیشتر در سرزمینهای اسلامی دارند درباره لبنان دچار توهم هستند و حتی سعی در القای این توهم به سایر کشورهای همجوار هم دارند. براساس همین توهم، زمامداران عربستان گمان میکنند که لبنان جزو سهمیه نفوذ آنان است. بر همین اساس است که سعی در بسط نفوذ خود در لبنان بخصوص در میان طیف اهل سنت این کشور دارد. ارتباط قدیمی و گسترده عربستان با خانواده حریری در لبنان هم این ذهنیت را برای حاکمان سعودی پیش آورده است که این خانواده در صورت کسب قدرت و نفوذ باید منویات عربستان را پیش ببرد. البته با وجود اینکه حکومت سعودی طی دهه گذشته تلاشهای زیادی را برای اجرایی کردن طرح نفوذ خود در لبنان به منصه ظهور گذاشته، اما با این وصف، بهرغم ارتباط محکم گذشته میان خانواده حریری و نظام سیاسی عربستان در اقدام اخیر هنوز آن اعتماد لازم را نسبت به سعد حریری نداشت که از او بخواهد در زمان حضورش در منصب نخستوزیری و حضور در لبنان استعفای خود را اعلام کند. با طرحریزی قبلی، حریری را به عربستان کشانده و او را پای تلویزیون نشاند و بیانیهای به دست او داد تا در پشت قاب شیشهای اعلامیه استعفای خود را قرائت کند. تردیدی نیست که این رویکرد کاملا جاهلانه در درجه اول باعث آبروریزی عربستان سعودی و در مرحله بعدی خانواده حریری و بویژه سعد حریری شد. دیگر آنکه چنین اقدامی توهین آشکار به ملت لبنان بود. در نقطه مقابل سیدحسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان درایت خود را نشان داد. آمریکا، اسرائیل و عربستان در پی ایجاد چالش و بنیاد فتنهای دیگر در منطقه بودند، اما سیدحسن نصرالله با اتخاذ رویکردی عاقلانه این چالش و تهدید را به فرصت تبدیل کرد. او در واکنشی ضمن اینکه نمایش اخیر عربستان در ماجرای استعفای سعد حریری را تردیدآمیز دانست، اعلام کرد که از نظر ما سعد حریری همچنان نخستوزیر قانونی لبنان است و زمانی این استعفا قابل ارزیابی خواهد بود که حریری مجدد به خاک لبنان برگردد و درباره ماجرای اخیر اعلام نظر کند و بعد این اختیار را دارد که استعفای خود را اعلام نماید. طرح عربستان این بود که با نگارش سناریویی برای نخستوزیر دستگیر شده لبنان و قرائت متن نمایشی دلایل استعفا و وارد کردن اتهاماتی علیه ایران و حزبالله لبنان، جوی بسیار منفی علیه محور مقاومت بهراه بیندازد و ضمن مخدوش کردن اذهان جامعه لبنان علیه جبهه مقاومت سایر کشورها را به تقابل با حزبالله و ایران وادارد. اما واکنش نصرالله و موضعگیریهای منطقی او شرایط را به صورت دیگری درآورد. نصرالله که تا پیش از این رهبری شیعه در لبنان را به عهده داشت در شمایل رهبر جامعه لبنان اعم از شیعه و سنی ظاهر شد. این مواضع از سوی جریان اهل سنت لبنان نیز مورد حمایت قرار گرفت. این رویکرد بار دیگر حکایت از شکست برنامههای عربستان داشت.
به نظر میرسد رفتار حکومت سعودی در شرایط اخیر منطقه کاملا در راستای برنامهریزیهای آمریکا و اسرائیل صورت میگیرد. گرچه در برخی از تحلیلها هم مشاهده میشود که بر مبنای آن شکستها و ناکامیهای عربستان در یمن و سوریه و عراق به عنوان یکی از عوامل اصلی برای ایجاد فتنه جدید در لبنان مطرح میشود. اما به گمان من عامل اصلی طراحی آمریکا و اسرائیل است و البته در عین حال برای فضاسازی تبلیغاتی در داخل عربستان، حاکمان سعودی در پی آن بودند که اذهان جامعه عربستان را از حوادثی مثل فاجعه یمن یا جنگ قدرت میان شاهزادگان سعودی به اسم مبارزه با فساد بازدارند. ماجراجوییهای اخیر در داخل عربستان ناشی از عجول بودن محمد بن سلمان برای تصاحب تخت سلطنت است. پیشبینی من این است که او به رغم همه عجلهای که برای کسب قدرت و نشستن بر تخت سلطنت دارد موفق به دستیابی آن نخواهد شد.
حسین شیخالاسلام / مشاور وزیر امور خارجه
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد