
براساس همین موضوع سعودیها سعی کردند با شیعهستیزی در داخل منطقه تحرکاتی انجام بدهند. همچنین تلاش کردند که به زعم خودشان دست ایران را از منطقه کوتاه کرده و نفوذ ایران را کاهش دهند و در این راستا یکی از اقدامات عجیب و حسابنشده آنها این بود که تصور کردند با حمله نظامی به یمن میتوانند به پیروزی سریعی در این میدان دست پیدا کنند و این پیروزی زمینهساز پیروزی بعدی آنها در سوریه، لبنان، عراق و کشورهایی باشد که به زعم آنها ایران در آنها نفوذ داشت. اما آنان به تذکراتی که به آنها داده شده بود که یمن باتلاقی برایشان خواهد شد، گوش نکردند.
این در حالی است که بعد از گذشت چند سال هنوز هیچ دورنمای واضحی از پیروزی برای سعودیها متصور نیست. علیرغم همه جنایتهایی که آنها در یمن مرتکب شدند که شاید بتوانند انصارالله را به خواستههای خودشان متقاعد یا اجبار کنند هیچ تحولی در این رابطه به نفع سعودیها انجام نشد. از نظر بنده تحرکات بعدی سعودیها متوجه عراق و لبنان شد، البته حمایت آنها از تروریستها در داخل سوریه هم نتیجه چندانی نداشت و به نظر من آنها در یمن و سوریه مجبور به قبول شکست شده و به دنبال روشی هستند که آنها را آبرومندانه از این دو بحران خارج کند. البته در مقابل عراق راه و روش سیاسی و تعامل با حکومت این کشور را در پیش گرفتند و در حالی که قبل از آن حتی از اعزام سفیر هم به این کشور خودداری میکردند و حکومت عراق را به رسمیت نمیشناختند. در لبنان هم با حمایت خودشان از سعد حریری و جریان 14مارس تلاش کردند به ابزارهای مهمی دست پیدا کنند اما به علت عدم شناخت محیط سیاسی لبنان، فشارهای آنها به سعدحریری در جهت اینکه وی قدرت حزبالله را کاهش دهد به جایی نرسید تا آنجا که به نظرم با فشار آوردن به سعدحریری و برخورد بسیار سخیف با او نشان دادند که برای عوامل و مهرههای خودشان در دیگر کشورها هیچگونه ارزشی قائل نیستند و نوع برخورد آنها با سعدحریری در واقع آینده حمایتهای سیاسی عربستان از کشورهایی مانند سودان، مصر، جیبوتی را دچار خدشه جدی میکند زیرا برای آنها اینگونه القاء خواهد شد که سعودیها با رهبران این کشورها و حتی کسانی که مهرههای آنها محسوب میشدند چنین رفتار زشت و سخیفی داشته است.
سعودیها به علت عدم آشنایی با محیط سیاسی منطقه همچنین تعاملات جهانی و ضمن اینکه با یک سیاست غلط مبنی بر اینکه تصور میکنند میتوانند همه مقدرات یک کشور را در اختیار خودشان بگیرند وارد میدان شدند که این سیاستها در یمن و سوریه جواب نداده است و در عراق و لبنان هم جواب نخواهد داد. پیشبینی بسیاری از تحلیلگران این است که اقدام اخیر سعودیها در داخل لبنان قطعا و به طور جدی به آینده تحرکات سیاسی عربستان در منطقه ضربه مهلکی خواهد زد.
در همین ارتباط استعفای ناگهانی آقای حریری و بیان آن در کشوری دیگر نهتنها مایه تاسف و شگفتی است، بلکه نشاندهنده بازی ایشان در زمینی است که بدخواهان منطقه طراحی کردهاند و برنده این میدان نه کشورهای عربی و اسلامی بلکه رژیم صهیونیستی است که حیات خود را در تنش در میان کشورهای مسلمان منطقه تعریف کرده است.
با توجه به پیشرویهای اخیر نیروهای مسلح و مقاومت در سوریه و آزادی منطقه استراتژیک دیرالزور، عربستان سعودی که متوجه شده بسیاری از سیاستهای این رژیم با شکست مواجه شده با پرداخت دهها میلیارد دلار تلاش کرده حزب الله را به عنوان یک سازمان تروریستی از سوی آمریکا معرفی کرده و عملا بحران جدیدی را در لبنان آغاز کند.
سعد حریری در راستای همان نقش مخرب آمریکا و عربستان برای بر هم زدن بیثباتی لبنان و منطقه است. اینکه حریری عربستان را به عنوان مکان اعلام استعفای خود انتخاب کرده است به نوعی تائیدی بر وابستگی وی به سیاستهای آلسعود و عمل کردن به آنچه از سوی ریاض دیکته میشود، است.
به نظر میرسد وی خواسته است خود را به اردوی ضد ایرانی ملحق کند و وفاداری مجدد خود را به آلسعود اعلام کند. این استعفا در واقع به نوعی شکست سیاستهای سعودیها در لبنان را نشان میدهد و اینکه آنها از طریق سعد حریری نتوانستهاند به آنچه مایل به آن بودند یعنی مقابله با محور مقاومت برسند.
این استعفا به درخواست و فشار سعودیها رخ داده است و آنها خواستهاند نشان دهند که همچنان نقش مخرب خود را در لبنان ادامه خواهند داد. به نظر میرسد سعودیها در تعامل با آقای سعد که سالها مجری سیاست سعودیها در لبنان بود به مشکل برخوردند. به نظر میرسد آلسعود از عملکرد سعد ناراضی است، زیرا به زعم سعودیها آنچه سیاست عربستان در مورد حزبالله لبنان است توسط نخستوزیر مستعفی این کشور اجرا نمیشد.
مجتبی امانی/ مسئول اسبق دفتر حفاظت از منافع ایران در مصر
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد