نشست تخصصی «واقعیت مبهم» در حاشیه برگزاری نمایشگاهی به همین نام با حضور دکتر سارا شریعتی، متخصص جامعه شناسی و از اساتید دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، دکتر مینو خانی، پروهشگر در زمینه هنر و از مدرسان دانشگاه آزاد، واحد تهران شمال و نزار موسوی نیا، نقاش عصر دیروز در گالری فرمانفرما برگزار شد.
کد خبر: ۱۰۹۴۵۹۱
نگاه هنری، اجتماعی و انتقادی به یک «واقعیت مبهم»

به گزارش جام جم آنلاین، ‌سارا شریعتی با اشاره به اینکه چنین هم نشینی­هایی مواجهه رویکردهای متفاوت با یکدیگر است و یکی از نیازهای جامعه ی فرهنگی ماست، گفت: «از زوایای مختلفی می توان به این نمایشگاه پرداخت. ارزیابی هنری، جایگاه این نمایشگاه در مجموع تاریخ هنر معاصر، موقعیت هنرمندان و آثار و...همه موضوعاتی تخصصی در حوزه هنر هستند. در این حوزه من ورودی ندارم و در حد و حدود یک تماشاگر علاقمند و کنجکاو واکنش نشان می دهم. رویکرد من اما نه هنری که یک رویکرد اجتماعی، انتقادی و جمعی است.

شریعتی با اشاره به اینکه عنوان این نمایشگاه، واقعیت مبهم است، اظهار داشت: برای جامعه شناسی که واقعیت را و امر واقع را موضوع کارش قرار داده است، این عنوان واکنش برانگیز است. اولین واکنش من این بود: از کدام واقعیت حرف می زنیم؟ واقعیت اجتماعی ما پیچیده هست، بغرنج هست، تو در تو هست، گاه پنهان می شود، گاه بزک می کند و تغییر قیافه می دهد، اما مبهم نیست. بر عکس، واقعیت مثل یک مشت، یک چماق، یک تف سر بالا با ما درگیر می شود. از این واقعیت مهاجم، به راحتی نمی توان گذشت. خودش را جلو می اندازد و با تو درگیر می شود. این واقعیت مثل یک هیولا جلو چشم ماست، از کدام ابهام صحبت می کنید؟ درست است که گه گاه مبهم نیز می شود، اما فقط زمانی که هوا آلوده است. می خواستم بگویم مه آلود است، دیدم نه! ابرهای اجتماع ما، از دود ماشین شکل می گیرند نه از بخار آب! ابهام واقعیت باز هم ناشی از عوامل اجتماعی و محیط زیستی است. تنها در یک صورت می توانی واقعیت را ندیده بگیری و ان زمانیست که چشم هایت را می بندی. اما حتی وقتی چشمهایت را بستی، واقعیت به تو تنه می زند! واقعیت مبهم هنرمند ما اما چنین پیداست که واقعیت اجتماعی را دست کم می گیرد. واقعیتش درونی، فردی و روانشناختی است. واقعیت مربوط به اعماق ناخوداگاه فردی، فانتاسم ها و رویاها و تخیلات مدفون در اعماق روح اوست، واقعیتی که سهم جامعه را در ساخت آن، عامدانه یا ناخودآگاه ندیده می گیرد. این واقعیت است که آرتیست در اینجا به تصویر کشیده است. تصاویری گاه بسیار زیبا و رویایی و گاه بسیار خشن و ترسناک. و در هر دو حال، بسیار دور از دنیای ما».

در بخش دیگری از این نشست تخصصی، مینو خانی، ضمن اشاره به برگزاری نشستهای تخصصی در حاشیه برگزاری نمایشگاه ها که به تولید علم و اندیشه کمک می کند، به تاریخ مختصر شکل گیری سبک سوررئال پرداخت: «ابتدای سده 20 اتفاقاتی در غرب رخ داد که به ظهور سبکهای هنری متعدد و متفاوتی انجامید که هدف بیشتر آنها مخالفت با جنگ جهانی اول بود که دنیا را به سوی مرگ و نابودی پیش می برد. اولین و مهمترین این سبکها، دادائیسم است که وقتی به فرانسه رسید بیشتر در زمینه ادبی و انتشار اعلامیه بود. رهبری این گروه را آندره برتون برعهده داشت. فرد اخیر که هم خودش روانشناس بود و هم ارتباطی با زیگموند فروید روانشناس داشت، به مساله نقش ضمیر ناخودآگاه در شکل گیری اثر هنری پرداخت و باعث شکل گیری سبک فراواقعیت یا سوررئال شد».

خانی در ادامه گفت: «مانیفست سوررئال هایی که برتون نوشت حاکی از آن است که هر آنچه رئال و واقعی است ارزش و اهمیتی ندارد. بلکه آن چیزی مهم است که در ضمیر ناخودآگاه در زمان خواب و رویا در ذهن نقش بسته و بعد در دنیای واقعی کنش و واکنش های ما را رقم می زند. برتون معتقد بود باید اجازه دهیم این بخش ناخودآگاه فرصت ظهور و بروز داشته باشد. پس سوررئالها شکل گرفتند. اما آنچه ذکر آن مهم است این است که در سده بیستم گروههایی که تحت یک عنوان و یک سبک به دور هم چمع می شوند که به واسطه یک ایده و اندیشه شکل می گیرند نه الزاما بر اساس فرمهای به ظهور رسیده در آثارشان. ولی چون در ایده اولیه اشتراک دارند تحت عنوان یک سبک قرار می گیرند و این تفاوتهای فردی امکان بررسی های جداگانه هر کدام از هنرمندان آن سبک را فراهم می کند».

این مدرس دانشگاه در ادامه با اشاره تاثیر تجربه زیستی هنرمند در شکل گیری اثر هنری گفت: «تجربه زیستی هنرمند همه آن چیزی است که هنرمند در زندگی شخصی با آن مواجه شده، آن چیزی است که در جامعه با آن مواجه شده، حتی اگر شخصا تجربه نکرده باشد، اما به گونه ای در جریان آن قرار گرفته است. ناخودآگاه همان چیزی است که یا در زندگی خود دیده ایم یا در زندگی دیگران و محیط پیرامون. این تجربیات به ذهن سپرده می شود و در جایی که امکان ظهور پیدا می کند، خود را نشان می دهد و تبدیل به تجربه زیستی ما می شود. از نظر من هیچ اثر هنری چیزی غیر از بازتاب تجربه زیستی هنرمندش نیست. اما الزاما این بازتاب المانهای مشترک یا المانهایی که هر مخاطبی بتواند سریع ان را درک کند، ندارد. هنرمند آنچه در ضمیر ناخودآگاهش وجود دارد را با سلیقه شخصی اش پردازش می کند و المانی را بروز می دهد که ممکن نمادی متناسب با فرهنگ باشد و بتوانیم ارتباط برقرار کنیم و شاید المانی باشد که رمز و رازی بیش از این داشته باشد. پس اگر می خواهیم بستر هنر راکد نباشد، باید اجازه دهیم هنرمند زبان و بیان تصویری اش را پیدا کنیم».

در بخش دیگری از این نشست، نزار موسوی نیا هم به سخنرانی پرداخت و گفت:یک سری از ویژگی هایی که در این نمایشگاه برای آثار وجود دارد که موتور محرکه نمایشگاه است. به شکلی می توان ناخود آگاه را در آثار دید که شامل ناخودآگاه فردی و جمعی است.

موسوی نیا در خصوص عمومی شدن هنر اظهار داشت: «چرا همه چیز باید تخصصی باشد اما در حوزه هنر انتظار داریم که آثار هنری به گونه ای خلق شود که همه باید آن را درک کنند؟ آیا آثار داوینچی و میکلانژ که مستقیما برای کلیساها تولید شده، برای عموم مردم قابل درک است؟ مسلما آثار این هنرمندان پیچیدگی های خود را دارد و انچه درک می شود متناسب با درک و سواد هنری مخاطب است. اما مردم ایران چقدر برای ارتقای سواد بصری و درک هنری شان تلاش می کنند؟ چرا باید انتظار داشته باشیم که هنرمند رمزگشای اثر هنریش باشد؟ یا چرا اثر هنری باید اینقدر روایتگر باشد که مخاطب عام آن را درک کند؟ زبان هنر زبان ساده ای نیست، زبانی است که کد و رمز دارد و باید آموزش دیده شود، این به این معنی است که هنر تخصصی است مثل بقیه رشته ها».

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها