در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
این در حالی است که برخی افراد در داخل خاندان حاکم نگران آن هستند که بن سلمان با استفاده از دستور پادشاه برای تسویه حسابهای شخصی با دشمنان داخلی خود استفاده کند؛ بویژه آن که در بین اسامی اعلام شده در دور اول بازداشتها، نام کسانی دیده میشود که در جبهه مخالف ولیعهد جوان سعودی قرار دارند.
دکتر کیومرث یزدانپناه، استاد علوم سیاسی دانشگاه تاکید دارد که رویکردهای اخیر حاکمان عربستان نشاندهنده این است که این کشور در آستانه تجربه جدیدی از دوران سیاسی خود است و باید منتظر ماند و نظاره کرد که سیر تحولات در این کشور به کجا ختم خواهد شد. وی در گفتوگو با جامجم در این زمینه به سوالاتمان پاسخ داده که میخوانید.
تغییر و تحولات سیاسی و اجتماعی در عربستان که با بازداشتهای کودتاگونهای همراه بوده را چگونه ارزیابی میکنید؟
به نظر میآید اتفاقات اخیری که کشور عربستان با آن مواجه هست و ساختار حاکمیتی آن کشور با آن دست و پنجه نرم میکند، مرحلهای از آغاز فرار به جلو رهبران سیاسی این کشور باشد. در عربستان با توجه به ساختار سنتی و قبیلهای حاکم بر ساختار سیاسی این کشور که درواقع طولانیترین ساختار سنتی جهان را به خود اختصاص داده، بیش از 14 قرن است روند انتقال حکومت سیاسی موروثی بر این کشور حاکم بوده و حتی در عصر حاضر که متعلق به دوران مدرن است، تداوم دارد.
البته تبعات و آثار مدرن شدن از حالت ابزاری به حالت نرمافزاری در کشور عربستان خود را نشان میدهد و حاکمان عربستان تصورشان این است که با پیشدستی کردن و دست پیش گرفتن نسبت به تحولات زیرپوستی این کشور میتوانند شرایط تحول را یا به تاخیر بیندازند یا مطابق میل و خواسته خود آن را رهبری کنند. به نظر میرسد عربستان تنها کشور منطقه است که دوران گذار خود را متناسب با ساختار اجتماعی این کشور شروع کرده و این اتفاقاتی که هماکنون شاهد هستیم به نوعی پیشدستی حاکمان عربستان برای عبور از رویدادهای اجتماعی احتمالی علیه سیستم سنتی این کشور است. به هر حال چیزی که مسلم است به نظر میرسد عربستان در مسیر یک سری تحولات اساسی قرار گرفته و برخی از این علائم که به واسطه سیستم حاکمیتی این کشور نمایان شده، قابل لمس است. اما چیزی که مسلم است در پی دستیابی به هدف موثر سیستمی که در واقع مورد نظر مردم عربستان هم هست، مطالعات میدانی نشان میدهد که مغز جوان عربستان راضی به شرایط موجود نیست و خواستار تغییرات بنیادین براساس نظر و خواست و رای مردم است.
سیستم حاکمیتی پیچیده حاکم بر عربستان عمدتا برگرفته از روح قبیلگی و خانوادگی و سلطنتی است و همین موضوع ساختار امنیتی این کشور را به شکل فعلی ترسیم کرده که همین روش،کار تغییرات بنیادین مثل بیداری اسلامی که در سایر کشورهای عربی اتفاق افتاد را سخت و پیچیده کرده است، اما رویکردهای اخیر حاکمان عربستان نشان میدهد این کشور در آستانه تجربه جدیدی از دوران سیاسی خود است باید منتظر ماند و نظاره کرد که سیر تحولات در این کشور که الان به این شکل شروع شده به کجا ختم خواهد شد.
آیا بازداشت شاهزادگان عرب شکاف سیاسی در داخل این کشور ایجاد نمیکند؟
اقدام و برخورد با شاهزادگان موید نوعی شکافهای عمیق و باطنی در سیستم عربستان است. اتفاقات عربستان نشان میدهد که این کشور در درون حاکمیت گرفتار شکافهای عمیق داخلی شده و هرچقدر روند به سمت جلو پیش میرود این اتفاقات هم برجستهتر میشود، چون سابقه نداشته در سیستم حاکمیتی بسیار پیچیده و بسته حاکم بر نظام سیاسی عربستان که معمولا به نظام هزار شاهزاده معروف است شاهد اینگونه تغییر و تحولات وبرخوردها با شاهزادگان آن هم در سطح یک کشور باشیم. چیزی که مسلم است بررسی وضع موجود عربستان سعودی در حوزه داخلی بیانگر اوج مشکلات و شکافها در خاندان آلسعود است که همین نوع شکافها و تشدید آن در آینده نشان میدهد که عربستان تجربه جدیدی را به لحاظ سیر تحولات بنیادین در عرصه سیاست و حکومت خواهد داشت.
تحولات منطقه از جمله استعفای سعد حریری نشان دهنده چیست؟
آنچه مسلم است اتفاقی که افتاد و استعفای سعد حریری، نخستوزیر کشور مستقل لبنان در کشور عربستان بههیچوجه با هیچکدام از الگوهای متعارف در نظام دیپلماسی حاکم بر جهان مطابقت ندارد. این اقدام غیرمنتظره و غیرمتعارف باعث تعجب همگان شد، چون استعفای ایشان به عنوان نخستوزیر یک کشور مستقل در قلمرو سرزمین دیگر هیچگونه سنخیت سرزمینی با کشور متبوعش ندارد. البته این اقدام مشخص میکند که سعد حریری ظرفیت نخستوزیری لبنان را نداشته و انتخاب ایشان به عنوان نخستوزیر اشتباه بوده که الان باید کشور و دولت و مردم لبنان هزینه آن را
پرداخت کنند.
نکته دوم اینکه اتهاماتی قبلا به آقای حریری زده میشد که ایشان بشدت تحت نفوذ جریان غرب و جریان موسوم به حاکمان عربستان است، الان اثبات شد و نخستوزیر بودن سعد حریری یک فاجعه سیاسی برای مردم لبنان بوده است.
نکته سوم اینکه وقتی ایشان، به عنوان نخستوزیر لبنان در خاک کشور دیگری به نام عربستان استعفا میدهد هیچ برداشتی نمیشود کرد جز اینکه ایشان تحت نفوذ خاندان آلسعود به سرکردگی غرب بویژه آمریکا بوده و حاضر به قربانی کردن منافع ملی کشورش شده است. این استعفا نشان میدهد که حریری
زد و بندهای سیاسی به منظور اهداف نامعلوم داشته و با ضعف شخصیتی، به روشی غیرمتعارف و غیرمنطقی، از پادشاهان سعودی برای مداخله در امور کشورش کمک میخواهد. نکته سوم در این زمینه نشان داد عربستانیها در بسیاری از صحنههای میدانی منطقه، حضور خیلی عجیب و غریب و دردناکی داشتند که بازنده شدند و تلاشهایشان در یمن، سوریه و عراق به نتیجه نرسیده و در برابر این تحولات تسلیم هستند، لذا با کشاندن بحران به یک منطقه ژئوپلتیک دیگر در خاورمیانه تلاش میکنند اذهان عمومی و افکار عمومی را از شکستهای خود به مساله دیگر منحرف نمایند که این هم دور از انتظار نیست، هرچند این کار طبیعتا هزینههای زیادی برای منطقه و کشور لبنان درپی داشته و قطعا در آینده هم خواهد داشت.
این اتفاقات چه تاثیری روی ایران میگذارد؟
یک پای تمام رفتارهای عربستان تقابل تمامعیار با جمهوری اسلامی ایران است و ایران و عربستان از سال 92 به این سمت اصلا شرایط مطلوبی را تجربه نمیکنند و بهواسطه رفتارهای تحریکآمیز عربستان روابط دو کشور به بدترین شرایط ممکن در طول تاریخ روابط تبدیل شده است. لذا میتوان اینگونه تفسیر کرد که در واقع منطقه با دو مدل سیاست منطقهای متفاوت توسط دو بازیگر تاثیرگذار مواجه است.
در مدل ایرانی، امنیت منطقهای در اولویت است که به نظر میرسد در راستای صلح و ثبات و بازگشت آرامش به منطقه و در خدمت حذف گروههای تروریستی و عوامل ناامن در منطقه اتخاذ شده و تمام تلاشش این است که وحدت رویه را به منطقه برگرداند؛ اما در طرف دوم مدل عربستانی است که به واسطه درآمدهای بسیار زیاد نفتی و خلأیی که در بازار نفت به دلیل محدودیتهایی که برای کشورهایی مثل ایران ایجاد شده، جامعه جهانی و بازار نفت و عربستان از این موضوع سود میبرند در تلاش است با این اقدامات ضمن تضعیف موقعیت جمهوری اسلامی ایران و کاهش نفوذ ایران در منطقه، خود را به عنوان قدرت اول منطقه معرفی و دست به اقدامات بسیار خطرناکی میزند.
عربستان در کشورهای دیگر آشوب ایجاد میکند و نظم آنها را به هم میزند و هزینههای امنیتی منطقه را بشدت افزایش داده و از همه بدتر موجب ثبات حضور قدرتهای فرامنطقهای و در راسشان آمریکا در این منطقه شده، که به هر حال حضور هر نیروی خارجی فرامنطقهای در خلیج فارس مساوی با چند برابر شدن هزینه این منطقه و وابستگی بیش از حد و افراطی امنیت منطقه به قدرتهای فرامنطقهای میشود. وابستگی امنیتی کشورهای منطقه به قدرتهای فرامنطقهای تولید ناامنی میکند، بنابراین چیزی که مسلم است تردیدی وجود ندارد که بخشی از رفتارهای عربستان تحریک ایران است تا ایران را به رویارویی منطقهای و خارج از ظرفیت ایران بکشاند تا ضمن درگیر کردن ایران،کشور را زمینگیر کند. البته ایران نسبت به رفتارهای عربستان بسیار هوشمند است، اما پاسخهایی ایران باید خیلی قاطعتر و قویتر از چیزی باشد که عربستان در منطقه در پیش گرفته است.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: