سه‌شنبه‌های شعر

تقدیم به شهید حججی

بهروز قزلباش
کد خبر: ۱۰۶۲۴۳۷

در آغوش نفس خون می‌کنم امواج دریا را

جهان در آب چون یاقوت گیرد آتش ما را

فدای ‌تارمویت یاحسین این ‌سر که قابل نیست

چراغان می‌کنم با سرخی‌خون، دشت و صحرا را

نمی‌ارزد جهان جز آن که گیرم از تو مینایی

نمی‌خواهم شراری بی‌تو از مینوی معنا را

در این خاکستر از ققنوس ما، پرواز می‌سوزد

به دوش باد و آتش می‌برد این بار دنیا را

مجال دیگری دارد زمین تا باز برخیزد

محرم می‌رسد، عباس علمدار است هیجا را

جهان فانی ‌است الا وجه ربی، من یقین دارم

که خط هستی از ما می‌نویسد سطرِ اعلی را

حرم امن است و ما فرزند خاک‌ نینوا ماندیم

چه غم گر بشکند دشمن، سر آیینه‌ ما را

***

دو شعر

اسماعیل امینی

بنگر به خاک سرد گورستان

خاموش و آرام است

گویا زبان مرگ در کام است

بنگر به خاک سرد گورستان

آنجا به خاک مرگ تن داده

دژهای استبداد

آنجا که بر یک خاک افتاده

قربانی و جلاد

2

مانده در بیغوله دیروزها فردای من

گم شده در سایه کابوس‌ها رؤیای من

چون زمان، پیوسته در حال گریزم از خودم

از غریبی نیست حتی پیش خویشم جای من

مژده اندوهبار پرگشودن در قفس

هان! چه خواهد کرد با این میله‌ها پرهای من

می‌روم از هر طرف درها به رویم بسته است

وای من دنیا چه حسنی دیده در من، وای من

می‌گریزم تا دری بگشایم، اما راه نیست

وه! چه بی‌پروا به خود می‌خوانَدَم دنیای من

در هوای میوه ممنوع ماندم در بهشت

در هوایش روی گل‌ها ماند زیر پای من

***

تفاوت

کرم رضا تاجمهر

ایستگاه به ایستگاه

از خودم دور می‌شوم

با بلیتی که جای مقصدش

خالی است!

دور می‌شوم، از تو

از این همه آجر و آهن و دیوار

از این همه خانه که هیچ کدام

سقفی برای من و تو

نبوده و نیست!

تو هم که نباشی، این شهر

با شهرهای دیگر

فرقی نمی‌کند

***

جهان شاعر

علی آبان

بوی بد رستوران‌ها

طعم رخوت‌آور کافی‌شاپ‌ها

صدای شلیک قاشق‌ها

و نیزه‌های رسمی چنگال‌ها

چه می‌دانند

که دل‌های ما در به در چیست

و حتی زنم

که از تمام خودش شوق می‌سازد و

صدایم می‌زند

علی!

غذا حاضر است...

کاش مردم می‌دانستند

شاعر از دلتنگی می‌میرد

نه از گرسنگی!

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها