در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
تاریخ، نمونههای زیادی از دروغگویان زبردست و ماهر به خود دیده است؛ از مجرمانی مانند برنیمادوف (کلاهبردار میلیاردی) که برای به دست آوردن دستمزدی ناعادلانه، دروغ و دغل به هم بافتهاند گرفته تا سیاستمدارانی همچون ریچارد نیکسون (رئیسجمهور اسبق آمریکا و انکار نقشش در رسوایی واترگیت) که برای رسیدن به قدرت و باقی ماندن در آن، به دروغ و فریب روی آوردهاند.
ادعاهایی مانند ادعای دروغ دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا درمورد بیشتر بودن جمعیت حاضر در مراسم سوگند ریاست جمهوری او نسبت به جمعیت حاضر در نخستین سوگند ریاست جمهور قبلی این کشور، نمیتواند انگیزهای جز بهتر نشان دادن وجهه اجتماعی داشته باشد. سرپوش گذاشتن بر رفتارهای ناشایست را نیز باید انگیزه دروغگویی افرادی مانند رایان لوچت، شناگر آمریکایی در المپیک 2016 دانست؛ او برای سرپوش گذاشتن بر مست بودن خود و همتیمیهایش به دروغ اعلام کرد که در برزیل هدف سرقت مسلحانه قرارگرفته است. حتی در جوامع علمی و آکادمیک هم میتوان دروغگویان و فریبکارانی مانند جان هنریک اسکون را یافت که دستاوردهای ادعاییاش در زمینه نیمه هادیهای مولکولی، فریبی بیش نبود. همه این فریبکاران با دروغهای فاحش، گستاخانه و زیانبارشان چیزی جز بدنامی از خود به جای نگذاشتند.
مهارت دروغگویی و توسعه آن در انسان
ظرفیت انسانها در دروغگویی ـ چیزی که بسیاری از ما در آن مهارت داریم ـ درست به اندازه نیازمان به اعتمادکردن به دیگران، بنیادی است. این صفت رایج را نخستین بار بلادپائولو، روانشناس اجتماعی از دانشگاه کالیفرنیا در سانتا باربارا، به شکل نظاممندی مورد بررسی قرار داد. دپائولو و همکارانش دو دهه پیش، از 147 فرد بالغ خواستند به مدت یک هفته هر نوع کاری را که به منظور گمراه کردن دیگران انجام میدهند یادداشت کنند. موارد یادداشت شده، فریبکاری را به طور متوسط به اندازه یک تا دوبار در روز نشان میداد. بسیاری از این موارد خلاف واقع، غیرمغرضانه و با هدف پوشاندن ناکارآمدیها یا در تائید احساسات دیگران صورت گرفتند. موارد دیگر، شامل دروغهایی بودند که تصویری نادرست از افراد ارائه میکردند. تحقیقات دپائولو و همکارانش نشان داد بسیاری از افراد در طول زندگیشان یک دروغ یا بیش از یک دروغ جدی گفتهاند.
این که انسانها استعدادی برای گول زدن یکدیگر دارند، جای شگفتی نیست. محققان میگویند تاریخچه دروغگویی بهعنوان یک رفتار، به کمی پس از پیدایش زبان بازمیگردد. احتمالا توانایی فریب دیگران بدون صرف نیروی فیزیکی ـ مانند تکامل راهکارهای فریبندهای مانند استتار در قلمرو حیوانات ـ در رقابت برای به دست آوردن منابع غذایی و جفت، یک امتیاز به شمار میآید. از آنجا که دروغگویی به عنوان یک صفت ریشهای در انسان شناخته میشود، محققان علوم اجتماعی و دانشمندان علوم اعصاب تلاش کردهاند توضیحی برای ریشه و ماهیت این رفتار ارائه کنند؛ این که ما چگونه و چه زمانی آموختیم دروغ بگوییم، ریشه روانشناختی، عصبشناختی یا زیستشناختی دارد.
بیصداقتی چیست؟ انسانها تا کجا حاضرند دروغ بگویند؟
تا کجا دروغ میگوییم؟
دان ارایلی روانشناس (از دانشگاه دوک و از مشهورترین کارشناسان در زمینه دروغگویی) و همکاران او پس از تحقیقاتی که در محیطهای دانشگاهی و دیگر محیطها انجام دادند، به نتیجهای رسیدند که در فرهنگهای مختلف مشترک است: این که بسیاری از ما ـ فقط به میزان کمی ـ دروغ میگوییم. پرسشی که به نظر ارایلی جالب است این نیست که چرا انسانهای بسیاری دروغ میگویند؛ بلکه سوال جالب برای او این است که چرا این افراد بیشتر از این دروغ نمیگویند.
استدلالی که او ارائه میکند این است که ما میخواهیم خودمان را انسانهای صادقی بدانیم، زیرا صداقت به عنوان یک ارزش، تا حدودی در ما درونی شده است. به همین دلیل است که بسیاری از ما ـ به استثنای افراد جامعهستیز ـ برای دروغهایی که به صورت ارادی میگوییم، محدودیتهایی تعیین میکنیم. به گفته ارایلی این که در این زمینه تا کجا پیش میرویم را عرفهایی تعیین میکنند که در توافقهای ناگفته اجتماعی مشخص شدهاند. با این حال به نظرمی رسد درمورد رابطه میان سلامت روانی و دروغگویی توافقی میان روانپزشکان وجود ندارد. زیرا افرادی با اختلالات خاص روانی رفتارهای فریبکارانه خاصی را از خود بروز میدهند. به عنوان مثال افرادی که جامعه ستیز هستند (کسانی که دچار اختلال شخصیت ضداجتماعی یا Antisocial personality disorder هستند که نوعی اختلال شخصیت است که در آن فرد نمیتواند با موازین اجتماعی سازگار شود و در قبال رفتارهایش احساس گناه و اضطراب ندارد)، تمایل به گفتن دروغهای دغلکارانه دارند. درحالی که افراد خودشیفته صرفا دروغهایی میگویند که وجهه آنها را بهتر نشان میدهد.
چرا بعضیها بیشتر دروغ میگویند؟
آیا چیز خاصی در مورد مغز کسانی که بیشتر از دیگران دروغ میگویند وجود دارد؟ تحقیقاتی که یالینگ یانگ، روانشناس از دانشگاه کالیفرنیای جنوبی و همکارانش در این زمینه انجام دادند، نشان میدهد حجم تارهای عصبی در قشر جلویی مغز افراد دروغگو دست کم 20 درصد بیشتر است. این یعنی کسانی که همیشه دروغ میگویند اتصالات بیشتری در مغز خود دارند و این امکان وجود دارد که این حالت، آنها را مستعد دروغگویی ساخته باشد. چون اتصالات بیشتر مغز این افراد باعث میشود راحتتر از دیگران دروغ ببافند. البته این حالت میتواند درنتیجه تکرار دروغگویی نیز اتفاق بیفتد. نوبیوهیتو آبه از دانشگاه کیوتو و جاشوا گرین از دانشگاه هاروارد، با استفاده ازتصویربرداری رزونانس مغناطیسی عملکردی (FMRI)، مغز افراد مورد آزمایش را بررسی کردند و پی بردند افرادی که با بی صداقتی عمل میکنند در هسته اکومبنس مغز ـ ساختاری در جلوی پایه مغز که نقش کلیدی در پردازش پاداش بازی میکند ـ دارای سطح فعالیت بیشتری هستند. گرین توضیح میدهد: هرچقدر هیجانزدگی سیستم پاداش شما در شرایط امکان دریافت پاداش بیشتر باشد ـ حتی در یک حالت کاملا صادقانه ـ احتمال دغلکاری شما بیشتر است. به عبارت دیگر حرص و طمع، استعداد فرد برای دروغ گفتن را افزایش میدهد. طبق شواهد، اولین دروغ میتواند به دروغهای بعدی و بعدی منجر شود.
تحقیق دیگری که تالی شاروت، دانشمند علوم اعصاب از دانشگاه کالج لندن و همکارانش انجام داد، نشان میدهد مغز چگونه به استرس یا احساس ناراحتی که هنگام دروغ گفتن به وجود میآید عادت میکند و این باعث میشود دروغ بعدی آسانتر گفته شود. در تصویربرداریهای FMRI از شرکتکنندگان در این آزمایش، تیم تحقیقاتی روی آمیگدالا (ناحیهای از مغز که در پردازش احساسات نقش دارد) متمرکز شد و به این نتیجه رسید که واکنش آمیگدالا با هر دروغ به شکل مستمری ضعیفتر میشود؛ حتی اگر دروغها بزرگتر شوند.
دروغگویی، یک رویداد مهم در رشد
کارشناسان بر این باورند ، دروغگویی مانند راه رفتن و صحبت کردن، یک رویداد مهم رشدی است. هرچند دیدن دروغگویی کودکان ـ به عنوان نشانه آغاز از بین رفتن معصومیت ـ برای والدین آزاردهنده است، اما کانگلی روانشناس دانشگاه تورنتو میگوید: ظهور این رفتار در کودکان نوپا نشانه اطمینان بخشی از طبیعی بودن روال رشد شناختی در آنهاست. همچنین به گفته محققان، هرچه کودکان بزرگتر میشوند، استعداد دروغگویی در آنها تقویت میشود. برای مثال بچهها در سنین هفت تا هشت سالگی میآموزند دروغ خود را یک حدس منطقی جلوه دهند. چیزی که باعث پیچیدهتر شدن دروغگویی در کودکان میشود، رشد توانایی کودک در قراردادن خود به جای دیگران است.
این توانایی که نظریه ذهن (Theory of Mind) آن را توضیح میدهد عبارت است از توانایی نمود دادن به وضعیتهای ذهنی از قبیل باورها، مقاصد، خواستهها، وانمودکردنها و دانستهها به خود و دیگران و همین طور درک این که دیگران نیز دارای باورها، خواستهها و نیتهایی متفاوت از ما هستند. بر این اساس است که کودکان مبتلا به طیف اوتیسم ـ که نظریه ذهن در آنها کندتر توسعه مییابد ـ نمیتوانند دروغگویان خوبی باشند.
شیب مثبت نمودار فریب
بخش عمدهای از دانش ما برای پیشبرد زندگی، از چیزهایی که دیگران به ما گفتهاند بهدست آمده است. بدون وجود اعتماد ضمنی در روابط انسانی، روابط اجتماعی متوقف خواهد شد. از سوی دیگر نهادینه شدن اعتماد در روابط اجتماعی، ما را به افرادی ذاتا سادهلوح تبدیل میکند. رابرت فلدمن، روانشناس از دانشگاه ماساچوست میگوید: یکی از چیزهایی که امتیازی برای افراد دروغگو محسوب میشود، این است که بسیاری از افراد میخواهند چیزی را که میشنوند، بشنوند! به عبارت دیگر ما در مقابل فریبهایی که برایمان خوشایند هست مقاومت کمی از خود نشان میدهیم. همچنین به گفته محققان ما به طور ویژهای تمایل داریم دروغهایی را بپذیریم که جهانبینیمان را تائید میکنند.
مطالعه برایونی سوایر تامپسون، روانشناس دانشگاه وسترن استرالیا نشان میدهد ارائه اطلاعات مستند، تاثیر زیادی بر رد باورهای نادرست نخواهد داشت. حتی مطالعات دیگری نشان میدهند شواهدی که برای تضعیف دروغها به کار میروند، درحقیقت باورکردن این دروغها را تقویت میکنند. تامپسون میگوید مردم اطلاعاتی که برایشان آشناست را اطلاعات درستی میدانند؛ بنابراین هربار که این اطلاعات انکار میشوند، این خطر وجود دارد که برای مردم آشناتر بهنظر برسند و رد آنها در بلندمدت، بیاثرتر باشد.
پاسخ روشنی برای این پرسش که بهترین راه برای جلوگیری از ورود برق آسای حقایق نادرست به زندگی جمعی ما چیست، وجود ندارد. فناوری جبهه جدیدی به روی فریب و دغل گشوده و یک تحول قرن بیست و یکمی، به تنش طولانی مدت میان خودِ دروغگو و خودِ اعتمادگر ما افزوده است. آنچه مسلم است این که در عصر رسانههای اجتماعی، تمایل افراد برای فریب دیگران و آسیبپذیری نسبت به فریب، افزایش یافته و توانایی ما به عنوان یک جامعه برای جداکردن حقیقت از دروغ به شکل بی سابقهای مورد تهدید قرار گرفته است.
مترجم: یاسمین مشرف
جامجم
منبع: National Geographic
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
شکیبا حسینی، رهبر ارکستر سمفونیک رنسانس در گفت و گو با «جام جم» مطرح کرد
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتوگو با مهندس حمیدرضا هلالی، عکاس، پژوهشگر و مدرس انجمن سینمای جوانان ایران مطرح شد
دانیال نوروش از لذت مضاعفش در سریالی گفت که یادآور «روزیروزگاری» بود