این مار عظیمالجثه حدود 10 متر طول دارد، یعنی داشته چون به احتمال قوی شکار و تلف شده است. با اینکه از دیدن و انتشار چنین سلفیهایی (که صیاد و صید بیزبانش در طبیعت را این گونه نشان میدهد) اصلا خوشمان نمیآید، اما آن را در این ستون گنجاندیم که به زیبایی و غنایی طبیعت کشورمان پی ببرید و قدر این طبیعت و گیاهان و جانورانش را بیشتر بدانید.
وقتی با یک جنین هم میتوان قهرمان شد
سرهنا ویلیامز یک تنیسور زن آمریکایی است که شهرت و محبوبیتش، لقب «ملکه تنیس جهان» را برایش به ارمغان آورده است. او که اکنون حدود 35 سال دارد، نفر اول ردهبندی تنیسورهای حال حاضر دنیاست و در طول دوران حرفهایاش در تنیس بانوان جهان 71 عنوان قهرمانی را کسب کرده و آنقدر معروفیت دارد که نخواهیم به این موضوع بپردازیم. چیزی که این روزها دوباره تصویر او را به فضای مجازی کشانده، اعلام خبر بارداری وی و این نکته مهم که او زمانی که اوپن استرالیا را تنها با یک ست شکست فتح کرد هم دو نفر بوده است. (خودش و یک جنین 8 هفتهای). سرهنا میتواند مثال خوبی برای برخی زنان باشد که همزمانی کار و ورزش و تشکیل خانواده و فرزنددار شدن را غیرممکن میدانند. گرچه ما در کشور خود نیز زنان قهرمان و توانمند کم نداریم و به همه آنها افتخار میکنیم.
کار نیکو کردن از پر کردن است
ما که یک سینی چای را به زور میتوانیم دور بچرخانیم، در حالی که دریاچهای از چای کف سینی تشکیل نشود. بعضی مهارتشان بیشتر است و این کار را تمیزتر انجام میدهند. برخی هم با یک دست سینی چای و با دست دیگرشان ظرف شیرینی را دور میچرخانند، اما تصویر بالا را ببینید که از چه مهارت خارقالعادهای پرده برمیدارد. این تصویر یک مسئول پخش غذا در دهه 40 را نشان میدهد که هشت طبق سینی پر از غذا که اغلب پلو، کباب، ریحان، ترشی، دوغ، ماست و خیار بود را برای مشتریانش ارسال میکند؛ به عبارتی همان پیک امروزی خودمان. اینجاست که میگویند «کار نیکو کردن از پر کردن است.» بگذریم که تکنولوژی و راحتی زندگی امروز حتی به کمک پیکهای غذا نیز آمده و آنها را نیز از شر سختی کار نجات داده است.
این عکسهای خاطرهانگیز عبرتآموز
این عکسهای قدیمی گذشته از خاطرهانگیز بودنشان، چقدر عبرتآموز هستند. آدم را یاد گذشته میاندازند؛ یاد این جمله که «از کجا به کجا رسیدیم» و البته به معنای مثبتش. امروز را نبینید که با یک فندک و حتی یک لمس انگشت، نعمت گاز خانهتان را گرم و دلچسب میکند و راحتی یک آشپزی آسان را گوارای وجودتان، تا همین چند دهه پیش نفت بخاری که تمام میشد و ذخیرهای در گالنهای نفت زیرزمین خانه یافت نمیشد، سرمای وحشتناک و استخوانسوز زمستان آن سالها، تلخترین و زشتترین وجه زندگی را در چشمانتان فرو مینشاند. این عکسهای قدیمی عجیب نعمت و عافیت خدادادی زندگی امروز را به یادمان میآورد تا مبادا شکرگزاری را فراموش کنیم و مخاطب این آیه «أَکْثَرُهُمْ لایشْکُرُونَ» باشیم.
آدمهای خوب این روزگار
چقدر لذتبخش است دیدن تصاویری از هموطنانی که تلاش میکنند از طبیعت حمایت و حفاظت کنند. همانهایی که به پلاستیک نه میگویند و تلاش میکنند تا حد امکان از آن استفاده نکنند؛ چه شهروندانی که از فروشنده میخواهند جنسشان را بدون پلاستیک به آنها بدهد یا چه فروشندگانی که به جای پلاستیک، کیسههای پارچهای یا پاکتهای کاغذی به مشتریانشان میدهند. این رویه امیدوارکننده خوشبختانه در کشور ما آغاز شده است و نمونهاش همین تصویر بالا که فروشنده منع استفاده از پلاستیک را با یک جمله زیبا به مشتریانش یادآور میشود: «اگر از ما نایلون بگیرید تقدیم میکنیم، اما اگر نگیرید از شما تشکر میکنیم.»
باز هم این ترامپ!
به شما گفتم که حالا حالاها با آمریکا و رئیسجمهور بامزهاش کار داریم. این آقای ترامپ که اصلا آدم نمیفهمد توی مغزش چه میگذرد، از محتویات که بگذریم، حرکات و رفتار ظاهریاش هم جای بحث دارد. یکی از این رفتارها که چند روز پیش از او سر زد، مربوط به زمانی است که رئیسجمهور آمریکا احترام به سرود ملی را فراموش کرد. ترامپ که در مراسم عید پاک نمیدانست باید به سرود ملی کشورش احترام بگذارد، با ضربهای که ملانیا همسرش به دستش زد، به قول ما گوشی دستش آمد و دست خود را بر روی سینهاش گذاشت. حالا شما از چنین رئیسجمهوری که کوچکترین نکات و آداب ساده ملی را نمیداند چه انتظاری دارید؟
پیشرفت بهچه قیمتی؟
امان از دست بعضیها که برای پیشرفت خودشان دست به هر کار عجیبی میزنند. این آقای ولادیمیر گرچه یک بار (شاید هم چند بار) مرزهای بی اخلاقی را جابه جا کرده، اما کم آدمی نبوده و کم هم به مردم دنیا خدمت نکرده است. او پدر جراحی پیوند اعضا در دنیاست، اما اولین عمل او (بیش از نیم قرن پیش) پیوند سر توله سگی به یک سگ بالغ ژرمن بود که در تصویر مشاهده میکنید. این دو سگ که به یک سگ با دو سر تبدیل شدند، بعد از پنج روز از بین رفتند.
اگر آبهایمان تمام شود!
چقدر باید ما بگوییم، کارشناسان بگویند، مسئولان بگویند که قدر این نعمت آب را بدانید و بدانیم. اگر کم شود، اگر تمام شود، دیگر باید قید زندگی و حیات را هم زد. اگر میخواهید تصوری از نبود آب در ذهن داشته باشید، تماشای تصویر بالا بد نیست. این تصویر سربازان اسیر روسی را در سال 1944 و در جنگ جهانی دوم نشان میدهد که برای رفع تشنگی به جان آبهای یخزده رودخانه افتادهاند تا با مکیدن آن، کمی از عطش تشنگیشان کاسته شود. حالا حداقل آنها یک رودخانه یخزده داشتند، ما اگر بیآب شویم باید کجا برویم؛ لطفا به اینجایش هم فکر کنید.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد