این روزها سریال «پرستاران» به کارگردانی او از تلویزیون به نمایش درمیآید؛ در حالی که چند قسمت اول سریال را علیرضا افخمی و محمودرضا تخشید کارگردانی کردهاند و ساختار این سریال هم شباهتی به آثار شاهحسینی ندارد. به این بهانه درباره «پرستاران» با شاهحسینی گفتوگویی داشتهایم که در ادامه میخوانید:
کارگردانی سریالی که قسمتهای اولیه آن توسط کارگردان دیگری ساخته شده، باید کار سختی باشد. همین طور است؟
برای من ابتدا کمی سخت بود چون باید مراقب میبودم که تفاوتها از دل کار بیرون نزند و دیده نشود؛ به هر حال آقای افخمی سبک و سیاق خودش را دارد اما این برایم به چالشی جذاب بدل شد چون میدانستم رسیدن به یک نقطه مشترک نه کار پیچیدهای است و نه سخت و نشدنی. ضمن اینکه آقای افخمی را بسیار قبول دارم و میدانم کارش را بلد است؛ بنابراین مشکلی با این مساله پیدا نکردم.
سریال «پرستاران» اپیزودیک است. این در جذب مخاطب مانع ایجاد نکرده است؟
نه اصلا. سریال پرستاران هر دو قسمت، سه قسمت و در مواردی هر چهار قسمت یک داستان را روایت میکند اما بین این قسمتها لینکهای خیلی قوی وجود دارد و شخصیتهای اصلی در تمام اپیزودها حضور دارند، به همین دلیل قصه از دست تماشاگران رها نمیشود. به علاوه اینکه اپیزودها به طور مجزا قابل دیدن هستند و اگر بیننده آنها را نبیند میتواند قسمتهای بعدی را تماشا کند و بداند که چیزی را از دست نداده است.
فکر میکنید چه دلیلی باعث شده سریالهایی که تا امروز کارگردانی کردهاید پرمخاطب شوند؟
احتمالا گرمی شخصیتها، حس و حال بازیگران، قصهای که نقشها از دل آن بیرون میآیند و شخصیتهایی که تلاش میکنند از بحرانها و موقعیتهای پیچیده عبور کنند. شخصیتهای آثاری که کارگردانی کردهام همه در حال تجربه یک موقعیت دشوار و پیچیده هستند و این موقعیتها را با بازیهای گرم و دلنشین نمایش میدهند.
ولی در سریال «پرستاران» قصه از جنس کارهای قبلی شما نیست.
بله اما به علیرضا افخمی بسیار زیاد اعتقاد دارم و به این دلیل چنین کاری را قبول کردم. آقای افخمی کارش را خیلی خوب بلد است. میشود با او حرف زد، بحث کرد و به نتیجه رسید. در سریال «هشت و نیمدقیقه» بیشتر بازیگران دیدهاند و شاهدند که من 80 درصد فیلمنامه را بازنویسی میکردم. اعتقاد من به علیرضا افخمی در حدی است که اگر فیلمنامه را ورق ورق به دستم بدهد باز هم کارگردانی میکنم و خیالم راحت است. اصلا دوست ندارم در کار نویسندهها دست ببرم اما در سریال هشتونیمدقیقه دایره شخصیتپردازیها و اتفاقات بسیار محدود بود و باید خودم ورود میکردم که بتوانم سریال را نجات بدهم. دست بردن در نوشته دیگران کار قشنگی نیست اما گاهی به این اطمینان میرسم که باید برای نجات سکانسها این کار را بکنم؛ مثلا دیالوگها معمولی و گذرا نوشته شده بود و نویسنده متوجه التهاب ماجرا، شرایط شخصیتها و موقعیتها و گرفتاریهای آنها نبود.
فکر میکنید در نهایت مخاطب این سریال را دوست خواهد داشت و پرستاران هم پرمخاطب خواهد شد؟
یک چیز را نباید از یاد برد و آن این است که تا پخش هر اثری چه فیلم و چه سریال کامل نشود و بیننده به طور کامل با اثر مواجه نشود، کارگردان هم با اثرش مواجه نخواهد شد و نخواهد فهمید چه کرده است.
حتی بعد از ساختن چندین و چند فیلم و سریال باز هم نمیتوانید واکنش مخاطبان را پیشبینی کنید؟
نه اصلا قابل پیشبینی نیست. ارتباط مخاطب با یک اثر اصلا تابع فرمولی خاص نیست. شاید چیزهایی باشد که بتوان براساس آن حدس زد اما همه اینها کلیات است و برای یک حدس درست باید معیارهایی ریز و جزئیتر داشت. مگر ندیدهاید که گاهی سریالهای آدمهای نامدار با شکست مواجه میشوند؛ گاهی ممکن است ما فیلمسازها فکر کنیم فرمول را پیدا کردهایم در حالی که اصلا نمیشود پیشبینی کرد.
پس بر چه مبنایی کار میکنید؟
تواناییهای خودمان را ارائه میکنیم و البته به این تواناییها اعتقاد داریم اما تا با اثر و ارتباط مخاطب با آن مواجه نشویم، نمیدانیم نتیجه چه خواهد شد.
کارگردانی به صبر و شکیبایی زیادی نیاز دارد اما به نظر نمیرسد خیلی صبور باشید؛ احتمالا گاهی از ایدهآلهای خودتان میگذرید؟
نه آدم صبوری نیستم. حتی بیحوصله هم هستم اما تمام تلاشم را به کار میبرم که به حداقل خواستههایم برسم. گاهی پیش میآید به این حداقلها رضایت میدهم و بیشتر از آن تلاش نمیکنم ؛ چون معمولا شرایط لازم فراهم نیست. همیشه همین طور بوده؛ هم در سینما و هم در تلویزیون. باید دید بضاعت سینما و تلویزیون ما چقدر است و در همان اندازه تلاش کرد. من حتی وقتی از ایدهآلهایم صرفنظر میکنم و به حداقلها رضایت میدهم، نتیجه مورد قبول قرار میگیرد. البته ممکن است اگر به ایدهآلهای خودم نزدیک بشوم، بیننده با درام و جنس بازی و موارد تکنیکی ارتباط برقرار نکند.
یعنی ایدهآلهای شما خیلی دور از میزان درک مخاطبان و آثاری است که در کشور تولید میشود؟
به نظرم ایدهآلهای من از کیفیت طبیعی و مطلوب جامعه ما دور است. من هم در چارچوب موجود جاگرفتهام، کار میکنم و اذیت هم نمیشوم.
در سریال همه چیز آنجاست نقش مدیر یک نمایشگاه خودرو را به عهده داشتید و در هشت و نیمدقیقه، نقش همسر نسرین را. در سریال پرستاران هم قرار است نقشی داشته باشید؟
هنوز به آن فکر نکردهام؛ شاید این اتفاق بیفتد اما هر بار که این کار را میکنم از کردهام پشیمان میشوم و هنوز ندامت از سریال «هشت و نیم دقیقه» باقی مانده است. بازیگری را دوست دارم و به همین دلیل وسوسه میشوم و بازی میکنم اما از دیدن خودم، خوشم نمیآید و همیشه بعد از پخش، پشیمان میشوم.
ولی نقشهای خاص و ویژهای را برای خودتان برمیدارید؟
بله. چون زرنگ هستم.
خیلی! چون نقشهایی که بازی کردهاید، حاشیهای است اما شخصیتپردازی خوبی دارند و خیلی ویژهاند! قبول دارید؟
معمولا این نقشها را بازیگران خیلی دوست ندارند و از آنها استقبال نمیکنند؛ شخصیتهای منفور، بدجنس و حتی نامرد. برای من این نقشها چالش برانگیز است و میتوانم کمی به آنها فکر کنم و آدمهای این شکلی را یاد خودشان بیندازم.
امالبنین دیوسالار
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد
حتی وسعت كار پرستار (اتاق عمل كه جز مشاغل سخت به حساب می آید و ...) به نمایش در نمی آید
فیلم از نظر علمی مشكل دارد
ما پرستارانی را داریم كه از جان مایه میگذارند ولی حقوق آنها توسط دیگران ضایع میشود