شما سالهاست شاعر تماموقت شعر دینی و آیینی محسوب میشوید و هم به عنوان یک پژوهشگر، ناظر پیگیر این دسته از شعرهای ما بودهاید. اکنون، پس از فراز و فرودهای بسیار، حیات شعر آیینی را چگونه ارزیابی میکنید؟
با توجه به گذشت چهار دهه از پیروزی انقلاب و استقرار گفتمان اسلامی در کشور، اکنون میتوان گفت که به لحاظ کمی و کیفی با پیشرفتهای قابل ملاحظهای در باب شعر آیینی مواجه هستیم. اما با این اوصاف، مشکلی که شعر آیینی امروز با آن روبهروست، مضمون و محتواست. در دهه اخیر، این شعر، از جانبی دچار آسیبها و آفاتی شده است؛ با اینکه با خلاقیتهایی مواجه هستیم، اما بیتوجهی به مضامین مستند بخصوص در شعر آزاد، این حوزه را دچار مشکل کرده است. بدیهی است که در شعر آیینی، چون به بزرگان دینی میپردازد، دچار محدودیتهایی هستیم، بنابراین اگر با وجود این محدودیتها قرار باشد مضمون و محتوای شعرها هم مستند به احادیث و روایات موثق نباشد، مشکل دوچندان میشود. این در حالی است که ما وقتی مثلا درباره حضرت فاطمه زهرا(س) شعری میسراییم، این شعر باید منطبق با سندیت باشد. علاوه بر این، باید دقت کنیم که آیا این شعر شأنیت این شخصیت بزرگ را لحاظ کرده است یا نه. آیا مضمون، متناسب با این شخصیت پرورده شده است؟
فرم یا محتوا، کدامیک در این نوع شعر قابل قبولتر است؟
در حوزه شعر آیینی به لحاظ فرم، صنایع لفظی و در کل ملاحظات زیباییشناختی، بسیار پیشرفت کردهایم که این تلاشها ارزنده است اما مضمونها با کاهش کیفیت روبهروست.
از سوی دیگر، شعرهای آیینی، لهجه توصیفی و احساسی و عاطفی پیدا کردهاند که این آسیبزاست. این شعر، از بیان مناقب و سجایای حکمتآمیز به دورافتاده است. اغلب این شعرها، محدود به مناقب و مراثی و مدح هستند و به سیرت و باطن و مغز دین و حقیقت درونی آن، توجهی ندارند. با اینکه شعر آیینی باید شعری باشد حرکتزا و انسانزا که از ماهیت ظلمستیزانهاش نشأت میگیرد، باید درسآموز باشد. باید حکمت و دقیقهای در آن نهفته باشد که ما را به جلو ببرد. همانطور که عرض کردم به لحاظ مضمون دچار این چند مشکل هستیم اما به لحاظ فرم و ساختار بسیار پیشرفت کردهایم بهخصوص از سوی شاعران نسل جدید.
شما از شعری میگویید که دچار مرثیه و مدح و عاطفه و توصیف صرف شده است. چگونه میتوان از این رویکرد فراگیر تهییجی، به رویکردی ترویجی رسید؟ به عبارت دیگر، شعر آیینی به جای توصیف و مدح، چگونه میتواند مروج سبک زندگی بزرگان دین ما باشد؟ چه تمهیدی در این باره لازم است؟
اگر چنین رویکردی غالب نشده است ما شاعران و ذاکران اهل بیت مقصر هستیم. بگذارید روایتی برای مثال نقل کنم که پاسخگوی این سوال است. چند سال پیش، ما فراخوانی تنظیم کردیم که طی آن، 15محور برای حضرت فاطمه زهرا(س) تعیین کرده بودیم. اما برخی دوستان، واکنشهای منفی نشان دادند. آنها میگفتند در شأن شاعران نیست که برایشان محور سرودن تعیین شود. میگفتند ما در موضوع سیره اسلامی و تربیت شعر بگوییم؟! اما خب، یکی از راههای عبور از شعر آیینی توصیفی به شعری که سبک زندگی اسلامی را ترویج میکند، همین است. ما میخواستیم با آن شعرها به سبک زندگی ایرانی و اسلامی بپردازیم، اما جامعه ادبی واکنش منفی داشت. تصور اغلب بر این است که اینها، محدودکردن قلمرو ادبیات است. این در حالی است که در شعر آیینی، نمیتوانیم صرفا با تخیل و خیالپردازی، سیمای بزرگان دین را ترسیم کنیم. باید به بسیاری از مسائل توجه کنیم. باید آداب این نوع شعر گفتن را بدانیم تا خدای ناکرده شعرمان وهن این بزرگان و خلاف آموزههای دینیمان نباشد. در برخی شعرهای آیینی، چون شاعر در منزل محبت سیر میکند و ارادت کامل دارد، آنقدر شیفته شخصیت مثلا خانم فاطمه زهرا(س) میشود که ناخودآگاه به مقدسات سایر ادیان توهین میکند. به طور مثال حضرت مریم را کنیز حضرت فاطمه(س) یا حضرت مسیح را غلام ابوالفضل(ع) معرفی میکند! ما باید به ادیان توحیدی احترام بگذاریم.
چگونه میشود این تفکر را عملیاتی کرد؟
تحقیر دیگران در تضاد با آموزههای دینی ماست. این ارادت و محبت بد نیست، اما باید جهت داده و تربیت شود. باید در مسیر درستی این محبت را مصرف کنیم. باید این ارادت با معرفت دینی آمیخته شود. نباید طوری شود که به جای خدمت به اسلام و قرآن، این شعرها در تقابل با آموزههای اسلام قرار بگیرد. بنابراین در رویکرد ترویجی که مبتنی بر ترویج سبک زندگی ایرانی و اسلامی میخواهد باشد، از بطن و متن روایات و احادیث معتبر باید شعر را بیرون کشید؛ شعری که البته هنرمندانه و مبتنی بر اصول زیباییشناسانه باشد. گاهی هم شاعران شعر آیینی در مقابل این انتقادها میگویند شعر اساسش مبتنی براغراق است. اما اغراق در شعر آیینی هم باید در چارچوبی مورد قبول باشد. نباید این اغراق به اینجا بینجامد که خدایی ناکرده مقام الوهیت به حضرت ابوالفضل(ع) نسبت دهیم و فاطمه(س) را خدا بنامیم. این اغراق، باید مورد تائید بزرگان دین باشد. پس یکتاپرستی و باور به توحید چه میشود؟ مگر نه این است که پیامبر به خاطر یکتاپرستیاش مبعوث شد؟ شعر آیینی از انجا که به دین میپردازد، باید به اخلاق اسلامی پایبند باشد و الا دیگر شعر آیینی نیست.
چرا همچنان، وزن کمی شعرهای آیینی در قوالب کهن بیش از شعرهای آیینی آزاد است؟ آیا همچنان این تصور که شعر سنتی، همساز با گفتمانهای رسمی است، بر شعر آیینی غالب است؟
این ذهنیت بیشتر مربوط به اوایل انقلاب میشد و خدا را شکر تا حدود بسیاری دیگر این طور فکر نمیکنند هرچند میتوان هنوز برخی را با این تصورها سراغ کرد. اوایل انقلاب، شاعران مسلمان به اشتباه فکر میکردند، شعر نیمایی و شعر سپید بیشتر مناسب حال شاعران لاییک است. حتی برخی گمان میبردند در شأن بزرگان دین نیست که دربارهشان شعر سپید نوشته شود! اما به مرور جا افتاد که در شعر خط قرمز نداریم و این قالبها نیستند که نوآوری را تثبیت میکنند. اتفاقا چه بسیار شعرهای نیمایی که زبانی کهنه دارند و چه شعرهای کلاسیکی که سرشار از تعابیر و ترکیبات بدیع هستند. در دهههای شصت و هفتاد با تلاشهای سیدحسن حسینی و حتی پیش از انقلاب با تجارب ارزنده موسوی گرمارودی و زندهیاد طاهره صفارزاده در شعر سپید و نیمایی، از این ذهنیت فاصله گرفتهایم. اینها در واقع، شاعران مسلمان را متوجه این امر کردند که سپید و نیمایی نیز میتواند شعر آنها باشد.
شما بارها در جشنوارهها و کنگرههای مختلف به شعرهای آیینی به انواع مختلف حضور داشتهاید. چرا نبض شعر آیینی به این میزان در دست جشنوارهها و کنگرههاست؟ آیا این شعر قابلیت آن را ندارد که فارغ از اینها، حیات مستقلی داشته باشد؟
جشنوارهزدگی، آفت شعر آیینی است. بسیاری از شعرای آیینیسرا همواره منتظر انتشار فراخوانها هستند! شعر فاطمی و شعر عاشورایی، همایشمحور شده است. این اتفاق خوبی نیست و آسیبزاست. مسئولان فرهنگی باید ترتیبی اتخاذ کنند که شعر آیینی از جشنوارهها مستقل شود و البته از تربیت آن نیز غافل نباشند. میتوان این شعر را با برگزاری کارگاههای نقد و بررسی متعدد، آموزش داد. باید به این حقیقت فکر کنیم که در گذشتههای دور، شعر شاعران بزرگی چون حافظ، مبتنی بر بنمایههای دینی بوده است. آیا این همه شاعر را که دیوانشان با شعری توحیدی آغاز شده است، جشنوارهها ترغیب میکردند؟ آنها دستپرورده مکتب اسلام بودند. سفارشدهنده آنها، فطرت الهیشان بوده است. مهمترین نکته شعر آیینی، توحید است و این در حالی است که پس از انقلاب، درباره شعر توحیدی کمکاری شده است. این نشاندهنده این است که جشنوارهها و کنگرهها و همایشها در این باب مثمرثمر نبودهاند و نقش غیرسازندهای داشتهاند.
صابر محمدی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد