حکایت چوپانی از قاره آفریقا که تقدیر روزگار او را برای مداوای شیری زخمی انتخاب کرد. تیغی که چوپان از دست شیر درآورد، محبت او را در قلب سلطان جنگل نشاند. سالها بعد دست سرنوشت بار دیگر آنها را با هم روبرو کرد، زمانی که چوپان از بخت بدش به بردگی رومیهای خونخوار در آمده بود.